نشست «داستان مصور عاشورا؛ چالشهای تصویرسازی پینما (کمیک) تاریخی-مذهبی» در سلسله نشستهای تخصصی طراحی گرافیک و تصویرگری کتاب از سوی کتابآرا با همکاری خانه کتاب و ادبیات ایران و انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان برگزار شد.
کتاب «داستان مصور عاشورا» به ۱۴ زبان چاپ و منتشر شده است
علی جاسبینیا؛ مدیر نشر دانشآموز در بخش ابتدایی این نشست بیان کرد: کار نشر را از سال ۱۳۵۹ با انتشارات پیام آزادی شروع کردم. اواخر دهه ۷۰ این دغدغه در ذهن من شکل گرفت که کتاب فاخر مذهبی در حوزه کودک و نوجوان وجود ندارد و لزوم تولید کتابهای فاخر در این زمینه احساس میشود. در این ارتباط موضوع عاشورا در قالب داستان مصور به ذهنم رسید. پس از مشخص شدن موضوع، با حجتالاسلام محمدسعید بهمنپور که تدوین فیلمنامههای موفق مردان آنجلس و مریم مقدس را در کارنامه داشت، برای نوشتن متن صحبت کردم و یک ماه بعد کار آماده شد. برای تصویرگری کتاب هم از آقای پرویز اقبالی کمک گرفتیم.
وی افزود: در مجموع مراحل تدوین، تصویرگری و آمادهسازی این کتاب ۵ سال زمان برد. اولین بار کتاب به زبان فرانسه چاپ شد و دومین و سومین زبانهای چاپ شده نیز عربی و فارسی بودند. تاکنون این کتاب با شمارگان بالا به ۱۴ زبان چاپ و منتشر شده است. این کار و نقاشیها و پوسترهای طراحیشده مرتبط با آن تاکنون در نمایشگاههای مختلف داخل و خارج از کشور به نمایش درآمده است. همچنین این اثر در قالبهای دیگری نیز منتشر شده است که ازجمله در کشور بوسنی این اثر در قالب انیمیشن و به زبان بوسنیایی تولید شد.
مدیر نشر دانشآموز در معرفی کوتاهی از داستان این کتاب گفت: ماجرای این کتاب با مرگ معاویه و روی کار آمدن یزید آغاز و تا صبح روز ۱۱ محرم در قالب ۶۱ تصویر که تداعیکننده سال ۶۱ هجری است، بیان میشود. جلد دوم که آقای پرویز حاصلی هم برای کار تصویرگری به مجموعه اضافه شده، شامل وقایع مرتبط با روز پس از عاشورا تا اربعین است.
جاسبینیا درباره موضوع شمایلنگاری کتاب و موانع موجود در این زمینه نیز بیان کرد: آقای اقبالی پیشنهاد کرد که در این کار چهره امام حسین (ع) مشخص باشد. برای این موضوع تقریبا دو سال تلاش کردیم تا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را قانع کنیم و در نهایت در پی تماس با دفتر مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی)، ایشان فرمودند که اگر توهینی نباشد، مانعی برای تصویرگری معصومین (ع) وجود ندارد و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز برای نخستینبار مجوز این کار را صادر کرد و این امر در نسخههای زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی و فرانسه محقق شد. در آمارگیری صورتگرفته، تنها سه درصد از مخاطبان، مخالف نشان دادن چهره معصوم بودند، اما برای اینکه کار فراگیرتر شود، بهصورت چهره محو نیز کتاب را چاپ کردیم. اکنون پس از چاپ این کتاب، زمینه برای چاپ چهره آشکار ائمه (ع) مهیاتر شده است. ملاک اصلی ما در این زمینه، فتوای مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) بود و برای کار جدید هم ایشان این اجازه را صادر فرمودند.
هویت تصاویر این کتاب، ایرانی-اسلامی است
پرویز اقبالی؛ عضو هیأت علمی دانشگاه شاهد نیز در بخش دیگری از این برنامه گفت: پروسه تولید این کار، فراز و نشیب زیادی داشت. چون از قبل مطالعاتی روی نگارههای عاشورایی داشتم و میدانستم سیر کارهایی که تاکنون درباره عاشورا انجام شده چگونه است، حس میکردم در شیوههای جدید چاپ، جای خالی داستان عاشورا احساس میشود. البته پیش از آن بهصورت پراکنده کارهایی صورت گرفته بود.
وی با اشاره به تاریخچه نگارگری بهویژه نگارههای مرتبط با سیره و زندگی معصومان (ع) در ایران، توضیح داد: اگر بخواهیم نگاهی به سیر تاریخی نگارههای عاشورایی داشته باشیم، بیشتر آثار به دوره بعد از حمله مغول به ایران بازمیگردد. بعد ازحمله مغول به ایران، روشنفکران و متفکران ایرانی در مقابل سلطه مغولها دو کار انجام دادند؛ نخست اینکه تا جایی که توانستند تاریخ نوشتند. بعد از «ربع رشیدی»، حدود ۲۰ کتاب تاریخ نوشته شده که موضوع بیشتر آنها تاریخ ایران و جهان بود که به تاریخ اسلام و بخشهایی از زندگی ائمه (ع) نیز میپرداختند. از اولین کارهای انجام شده میتوان به «تاریخ بلعمی» و «جامع التواریخ» خواجه رشیدالدین فضلالله اشاره کرد. دومین اقدام ایرانیان این بود که روی انواع فنون و بهویژه کتابآرایی خیلی کار کردند.
این تصویرگر افزود: بعد ازحمله مغول تا ۱۰۰ سال زیرساختهای اقتصادی از بین رفته بود، لذا ایرانیها باید آن را بازسازی میکردند و اولین کار نیز بازسازی فرهنگی بود. در این دوره بیشتر کتابها تصویرسازی شدند که «جامع التواریخ» خواجه رشیدالدین فضلالله یکی از آنهاست. در ادامه خواجه نصیرالدین طوسی کتابخانه مراغه را راهاندازی کرد و سپس در سلطانیه و تبریز و دیگر شهرها نیز کتابخانههای بزرگی ایجاد شد که در آن کتابخانهها نویسندگان، مترجمان، نگارگران و کاتبان حضور داشتند. در بین این کتابها آثاری وجود داشت که به تاریخ اسلام و تاریخ عاشورا و امام حسین (ع) ختم میشد که ازجمله آنها «وقایع اتفاقیه» ابوریحان بیرونی است. در ادامه تیموریان و به ویژه مکتب هرات به این موضوع و مخصوصا زندگی پیامبر (ص) و ائمه (ع) بها دادند تا اینکه در دوره صفویه یک سری کتابها مختص واقعه عاشورا تولید شد که «روضة الشهدا» از ملا حسین واعظ کاشفی، «حدیقة الشهدا» و «حدیقة السعدا» نوشته ملا محمد فضولی، سه مورد از برجستهترین کارهای آن دوره بهشمار میرود.
اقبالی بیان کرد: در دوره شاه طهماسب که نگارگران و کاتبان از دربار رانده شدند، یک عده از نگارگران به سمت حکومت بابلی درهند رفتند و عدهای دیگر در بغداد زیر پوشش حکومت عثمانی به کار مشغول شدند. اما در دوره جدید بعد از رواج فرنگیسازی در نقاشیهای ایرانی، داستان عاشورا کمرنگ شد تا اینکه در دوره مشروطه به واسطه خواست مردم و ارتباطات درونی که با شمایل و داستان عاشورا داشتند، این سبک در نقاشیهای قهوهخانهای نمود پیدا کرد، ولی در ارتباط با واقعه عاشورا در قالب یک نسخه چاپی اتفاق خاصی نمیافتد، مگر بهصورت تکبرگ. در نگارگریهای تکبرگ که از دوره شاه طهماسب به بعد صورت گرفته، تکنگارههایی از عاشورا وجود دارد. اروپاییها بیشتر این آثار را با خود بردند و امروز بیشتر آنها در فرانسه، موزه انگلستان، آلمان و هلند و تعدادی نیز در آمریکا نگهداری میشود. خیلی ازاین آثار را به سختی پیدا کردیم تا فقط بتوانیم آنها را ببینیم که چه خصوصیاتی داشتند.
این مدرس دانشگاه در ادامه درباره ساختار و روند تولید کتاب «داستان مصور عاشورا» گفت: در این اثر، نمیخواستم به شیوه تصویرسازان یا پینماکاران (کمیکاستریپکاران) غربی کار کنم. سعی کردم تکنیکی که هویت ایرانی-اسلامی خودمان در آن وجود داشته باشد را حفظ کنم. ایرانیها در دوره جدید سه نوع هویت دارند؛ هویت ایرانی، هویت اسلامی و هویت غربی. برای حفظ هویت و سنت باید به دو ویژگی تمایز و تداوم توجه داشت. ما در ساختار تصویری توانستیم سنتهای نقاشی و نگارگری خود را ادامه دهیم. امروز ما بهعنوان یک ایرانی، سنتهای ایرانی و اسلامی خود را حفظ کردهایم. سنت غربی هم هرچند گاهی در ظاهر ما ایرانیها نمود پیدا میکند، ولی در زندگی ما نقشی ندارد. در این کتاب سعی کردم هویت تصاویر داستان عاشورا، یک هویت ایرانی-اسلامی باشد.
وی افزود: دومین چیزی که در ارتباط با این اثر مدنظر قرار گرفت این بود که این کار باید دنبالهدار باشد. میخواستیم ساختار و شیوه طراحی بهگونهای انجام شود که با دوره جدید هماهنگی داشته باشد، لذا پینما بهترین شیوه بود. چون داستان عاشورا پرحادثه و دارای فراز و نشیب زیادی است و درعینحال فضای داخلی و خارجی و نمای دور و نزدیک دارد، بنابراین سعی کردیم آنها را با ساختار نگارگری ترکیب کنیم که البته برخی جاها کار گره میخورد، اما در مجموع تجربه خوبی بود و نتیجه خوبی نیز داشت. براساس مطالعاتی که داشتم، در دوره معاصر نزدیکترین نسخهای نزدیک به پینما، نقاشی «هزار و یک شب» صنیعالملک است. در هر صفحه از این نسخه حداقل سه تصویر (فریم) وجود دارد که به کار پینما نزدیک است. شیوه کار صنیعالملک هم برایم جالب بود، چون تلفیقی از نگارگری با نقاشی غربی است. بعد از آن، تنها چیزی که وجود دارد نسخههای چاپ سنگی است و بهنظرم بین نسخههای موجود، نسخه چاپ سنگی شاهنامه از علیقلی خویی از همه بهتر بود که یک کار بسیار استثنایی است. سعی میکنم نتیجه این تجربیات و پژوهشها را با همکاری پرویز حاصلی در جلد دوم بهکار ببرم.
اقبالی در بخش دیگری از سخنانش، درباره موضوع شمایل نگاری نیز توضیح داد: شمایلنگاری ابتدا در نقاشیهای مسیحی و درباره حضرت مسیح (ع) و حضرت مریم (ع) اتفاق افتاد. چون مسیح را در حد خدا بالا برده بودند، لذا چهره مسیح برایشان خیلی اهمیت داشت و روی این قضیه کار میکردند. در اسلام عکس این قضیه و در واقع بحث شمایلشکنی وجود داشت که حتی تا دورهای مسیحیها تحتتاثیر مسلمانان، رویکرد شمایلشکنی داشتند. بعدها شورای خیلفهگیری پاپ بیانیهای صادر کرد که نقاشی و نشان دادن شمایلها، چون در ارتباط با عامه مردم است، اشکالی ندارد. این فتوا باعث شد شمایلپرستی بین مسیحیها رواج پیدا کند، اما درکشورهای اسلامی با این مساله مخالفت میکردند، ولی به مرور زمان در نسخههایی مانند نسخههای اواخر دوره ایلخانی و در ادامه تیموری، اندک اندک شمایلهایی بهویژه از حضرت رسول اکرم (ص) شکل گرفت که یکی از بهترین آنها اثر کمالالدین بهزاد بود.
این تصویرگر اضافه کرد: بعد از آن در «خاوراننامه» ابن حسام، هم چهره پیامبر (ص) و هم چهره امیرالمومنین (ع) نمایان است. در دورههای بعد این موضوع کاملا متغیر بود. استاد فرشچیان در زمان تولید اثر «یا ضامن آهو» سه بار امام رضا (ع) را در خواب میبیند که حضرت چهره خود را به او نشان میدهد و از او میخواهد که چهرهاش را اینگونه نقاشی کند. البته ایشان در این کار نوری نیز روی چهره حضرت قرار داده است. در «داستان مصور عاشورا» دوست داشتم مطابق سنت نگارنگری سنتی از شعلهها که اصطلاحا به آن «نور اثیری» میگویند و به رنگ طلا است، استفاده کنم، ولی به دلایلی میسر نشد.
وی بیان کرد: در زمینه تولید این کتاب، بحث ما حماسه دینی بود. حماسه به دو بخش ظاهری و باطنی تقسیم میشود. حماسه ظاهری آن چیزی است که در میدان جنگ در مقابله با دشمن دین اتفاق میافتد، مانند حماسه عاشورا. حماسه باطنی، جهاد اکبر و مقابله انسان با نفس خود و وسوسههای شیطانی است. در حماسه، بحث مکان و زمان وجود دارد که در ساختار طراحی باید به زمان و مکان توجه کنیم. نقاشی یک هنر مکانی است، اما تصویرسازی یک هنر ترکیبی است. باطن حماسه هم میتواند لامکان و لازمان باشد. اصل بحث ما این است که میخواهیم با امام حسین (ع) در سربازگیری برای امام زمان (عج) در طول تاریخ همراه شویم. هدف ما از نشان دادن چهره و معرفی شخصیت و سیره حضرت در داستان عاشورا این است.
اقبالی در پایان درباره رابطه متن و تصویر در آثار داستانی مصور بهویژه با زمینه دینی، گفت: نویسنده با تصویرگر یک فصل مشترک دارد و آن فصل مشترک، خیال است. خیال در لغت یعنی تصویر. انسان در خواب و بیداری با تصویر سروکار دارد. خیال ریشه در تربیت انسانها دارد. اگر تربیت انسان رحمانی باشد، خیالات او هم رحمانی است و اگر تربیت شیطانی باشد، خیالات هم شیطانی است. به همین نسبت آثار نویسندگان، تصویرگران و هنرمندان نیز میتواند رحمانی یا شیطانی باشد. به همین دلیل باید یک همدلی و یک نسبت بین نویسنده و تصویرگر وجود داشته باشد تا کار انجام شود. در پروژه تولید «داستان مصور عاشورا» این همدلی بین ما وجود داشت.
لحظههای مشترکی را در این کار زندگی و تجربه کردیم
پرویز حاصلی؛ عضو هیأت علمی دانشگاه شاهد نیز در این نشست درباره دلیل مشارکت در تولید جلد دوم «داستان مصور عاشورا»، بیان کرد: به دلیل علاقهمندی خودم و فیضی که از فعالیت در چنین فضایی نصیب انسان میشود، پیشنهاد همکاری در این زمینه را پذیرفتم. با توجه به شناختی که من و آقای اقبالی از کار یکدیگر داشتیم، نوعی اشتراک سلیقه نسبت به این کاروجود داشت. تلاش میکنیم با هماهنگی و اشتراک تجربیات، این کار به یک شکل منسجم برسد.
تصویرگر کتابهای «یک اسب و دو سوار» و «آنچه خدای کعبه اراده کند» افزود: چنین کاری مانند یک سناریو است. یک بخش از نوشته و متن، توصیف صحنهها است و به نحوی نوشته میشود که تصویرگر بتواند آنرا به تصویر بکشد، بخشی هم نکاتی برای شرح و درک بهتر صحنه و یا گفتوگوهاست.
وی درباره اهمیت تعامل بین نویسنده و تصویرگر در خلق اثر، بهویژه در زمینه تولید «داستان مصور عاشورا» گفت: برای همافزایی و هماهنگی بیشتر، نشستهایی برگزار و پرسش و پاسخهایی مطرح شد. چیزی که صورت میگیرد یک فرهنگ و ذهنیت مشترک است. لحظههای مشترکی را در این کار با هم زندگی و تجربه کردیم. بهویژه در زمینه عاشورا که از نظر اعتقادی و احساسی بین ما ایرانیان اشتراکات ذهنی زیادی وجود دارد. در کارهایی که بین نویسنده و تصویرگر تعامل وجود داشته باشد، کار نتیجه و خروجی بهتری دارد.
عضو گروه نگارگری مرکز هنرهای تجسمی در پایان بیان کرد: یکی از نکات مثبت در زمینه تولید این کتاب این است که آقای بهمنپور، نویسنده متن و در واقع سناریو کتاب با سینما و تصویرسازی آشنایی دارد و این تجربه در متن داستان نمود دارد.