یکی از زرمندگان دفاع مقدس تعریف می‌کند: «خبر شهادت مرا به خانواده‌ام داده بودند و آن‌ها منتظر تشییع جنازه بودند! وقتی من را دیدند، نمی‌دانستند گریه کنند یا بخندند.»

در ۸ سال جنگ تحمیلی، مواردی پیش می‌آمد که به اشتباه خبر شهادت یکی از رزمنده‌ها را به خانواده او می‌دادند.

روایتی که می‌خوانید، خاطره‌ای از حسین عظیمی، یکی از رزمندگان دفاع مقدس، است که در کتاب «خاکریز و خاطره» آمده است.

«یک روز آقای حسن‌زاده، فرمانده قرارگاه پمپاژ، به من گفت: «برو اهواز و با خانواده‌ت تماس بگیر؛ مثل اینکه خبر شهادتت را به خانواده‌ت دادند و اونا هم منتظر تشییع جنازتند!»

فکر کردم شوخی می‌کند؛ اما وقتی قیافه جدی و نگران او را دیدم گفتم: «نمی‌شه که اینجا رو ول کنم و برم اهواز. نمی‌تونم بهشون خبر بدم که سالمم.»

فرمانده هم نه گذاشت و نه برداشت و گفت: «پس شما تسویه حساب کن و برگرد خونه!» 

وقتی رسیدم پشت درب خانه، صحنه‌ای دیدم که هرگز فراموش نمی‌کنم. کوچک‌تر‌ها از دیدنم ترسیده بودند و باور نمی‌کردند خودم باشم. بزرگ‌تر‌ها از دیدنم شوکه شده و نمی‌توانستند قدم از قدم بردارند.

خلاصه آن روز با چهره‌هایی مواجه شدم که نه گریه‌شان معلوم بود و نه خنده‌شان!»

منبع: فارس

برچسب ها: شهید ، دفاع مقدس
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۴۰ ۲۵ شهريور ۱۴۰۲
سلام
خدا را شکر که خبر شهادت شما اشتباه بوده و زنده هستی !!
الهی همه عزیزان زنده باشند و هیچ خبر ناگواری
به هیچ خانواده ای نرسد ،چون تصورش هم برای هر کسی دردناک و رنج آوره