سُکَینه دختر امام حسین (ع) و رباب بنت امرؤ القیس از حاضران در واقعه کربلا و اسیران کربلا بود که پس از شهادت پدرش با کاروان اسیران به کوفه و شام برده شد. سکینه از پدرش روایاتی نقل کرده و بر اساس گزارشات تاریخی اشعار برخی از شاعران عرب را داوری میکرده و اشعاری در رثای امام حسین (ع) سروده است. مورخان درباره ازدواج و زمان و مکان درگذشت سکینه اختلافنظر دارند.
بر اساس گزارشهای موجود در مقاتل، سکینه در واقعه کربلا حضور داشته است. بنابر نقل این منابع، در روز عاشورا، امام حسین (ع) برای آخرین وداع، از میدان جنگ به سوی اهل بیت خود بازگشت و با آنان وداع کرد، سپس نزد دختر خود سکینه رفت که در گوشهای نشسته و میگریست. امام حسین (ع) او را به صبوری دعوت کرد و در آغوش کشید. اشک از چشمان او پاک کرد و در ضمن اشعاری به سکینه گفت: سَیَطُولُ بَعْدِی یَا سُکَیْنَةُ فَاعْلَمِی،ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود. تا زمانی که جان در بدن دارم، مرا با اشک حسرتبار خود مسوزان.ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری.
همچنین نقل شده که در روز یازدهم محرم، هنگام وداع اهل بیت (ع) با شهدا سکینه پس از سخنان عمهاش زینب (س) پیش رفت و جنازه پدر را در آغوش گرفت، امالشکریان عمر بن سعد او را به زور از بدن پدرش جدا کردند.
مزار منسوب به حضرت سکینه (س) در دمشق
بر پایه برخی منابع، امام حسین (ع) سکینه را زیاد دوست میداشت و سرودهای در توصیف دارد: لَعَمْرُک اِنَّنی لَاُحِبُّ دارا؛ به جانت سوگند! خانهای را که سکینه و رباب در آن باشند، دوست دارم. آن دو را دوست دارم و همه ثروتم را در این راه میبخشم.
ایام اسارت
پس از واقعه عاشورا، سکینه همراه دیگر اسیران کربلا به کوفه و شام برده شدند. از سهل بن سعد ساعدی صحابه پیامبر اسلام (ص) روایت شده که روز ورود اسرا به شام در دروازه ساعات دختری را دیدم که بر شتری بیمحمل سوار بود؛ او خود را سکینه دختر امام حسین (ع) معرفی کرد و از من خواست برای حفظ حرمت خاندان رسول خدا (ص) کاری کنم که نیزهداران سرهای شهدای کربلا را از اطراف اسیران دور کنند. سهل میگوید من با پرداخت مقداری دینار توانستم خواسته او را برآورده کنم. در برخی از منابع تاریخی نیز خوابی از سکینه در دمشق نقل شده که در آن پیامبر اسلام (ص) همراه برخی از پیامبران و فاطمه زهراء (س) با همراهی عدهای از زنان بهشتی در حالی که پیراهن خونی امام حسین (ع) در دست مادرش بود به سمت کربلا میروند.
بیشتربخوانید
مرحوم کفعمی در مصباح، از حضرت سکینه (س) روایت میکند که، چون پدرم کشته شد، آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغما و بیهوشی برایم روی داد، در آن حال شنیدم پدرم میفرمود:
شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ رَی عَذْبٍ فَاذْکُرُونِی
أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی
وَ أَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیرِ جُرْمٍ قَتَلُونی
وَ بِجَرد الخَیلِ بَعْدَ القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی
لَیتَکُم فی یوْمِ عاشُورا جمیعاٌ تَنْظُرونی
کَیفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبَوْا أَن یرْحَمُونی
و سَقَوهُ سَهْمَ بَغْیٍ عِوَضَ الماءِ المَعینِ
یا لَرُزْءٍ وَ مُصابٍ هَدَّ أرْکانَ الحَجِونِ
وَیلَهُم قَدْ جَرَحُوا قَلْبَ رَسُولِ الثَّقَلَینِ
فَالْعَنُوهُم مَا اسْتَطَعْتُم شِیعَتِی فِی کُلِّ حِینٍ
ای پیروان من! هرگاه آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید و هرگاه داستان غربت غریبی یا شهادت شهیدی را شنیدید، بر من بگریید. من نوه رسول خدا هستم. مرا بیگناه کشتند و سپس با تاختن اسب عمداً بدنم را خرد کردند.ای کاش همه شما در روز عاشورا بودید و میدیدید که چگونه برای طفل صغیرم آب طلبیدم و آنان از ترحم به من خودداری کردند. به جای آب گوارا تیر ستم را به کودک کوچکم چشانیدند. وای از این مصیبت بزرگ و دردناکی که پایههای کوه بلند حجون (در مکه) را به لرزه درآورد. وای بر آن که قلب رسول جن و انس را جریحهدار کردند! پسای شیعیان من! همیشه و هر چه در توان دارید آنان را لعنت کنید.
مقرم هم در مقتل الحسین این شعر را آورده است. البته برخی نیز میگویند این شعر زبان حال است.
این ماجرا توسط شاعران و روضهخوانها هم منظوم شده است و مداحان آن را میخوانند.
سکینه پس از اسارت به همراه کاروان اسرا به مدینه بازگشت. از زندگی او در مدینه تا زمان وفات، در منابع تاریخی گزارش چندانی در دست نیست و تنها به ذکر بعضی از مناظرات و مجالس علمی اکتفا شده است. چگونگی وفات و محل دفن سکینه نیز مورد اختلاف مورخان بوده است. برخی از منابع تاریخی وفات سکینه را ۵ ربیعالاول سال ۱۱۷ قمری در مدینه نقل کردهاند. بنا بر نقل این منابع، خالد بن عبدالله (حاکم وقت) بر او نماز خواند و او را در قبرستان بقیع به خاک سپردند. برخی نیز گفتهاند وقتی سکینه با اصبغ بن عبدالعزیز ازدواج کرد، از مدینه به طرف مصر حرکت کرده و در دمشق درگذشت و در قبرستان باب الصغیر دمشق، قبری منسوب به سکینه وجود دارد. عدهای نیز گفتهاند پس از ازدواج با اصبغ بن عبدالعزیز به مصر رفته و در آنجا مدفون شده است. بقعهای در قاهره نیز به سکینه بنت الحسین منسوب است.
منبع: فارس