طی هفتههای اخیر، تحرکات تروریستی آمریکا در مناطق مرزی سوریه و عراق پررنگتر شده و به صورت همزمان، داعش نیز بر دامنه و شدت برخی عملیاتهای تروریستی خود در مناطقی از دو کشور مذکور افزوده است. به راستی میان تحرکات اخیر تروریستهای تکفیری و سیاستهای اعلامی و عملیاتی دولت بایدن در منطقه غرب آسیا و حوزه شامات چه ارتباطی وجود دارد؟ در اینخصوص گفتوگویی با عباس المالکی نماینده پارلمان عراق و یکی از سران ائتلاف دولت قانون صورت دادهایم که از نظرتان میگذرد:
طی سالهای گذشته و اخیر، بارها بسیاری از تحلیلگران مسائل امنیتی در غرب آسیا، داعش را متغیری وابسته به آمریکا قلمداد کردهاند. نظر شما در این خصوص چیست؟ آیا بر همین مبنا، میتوان میان تحرکات همزمان اخیر نیروهای آمریکایی و اعضای داعش در منطقه ارتباطی ترسیم کرد؟
دقیقا همین طور است. میان این دو، ارتباط معناداری وجود دارد که در برهههای متعدد زمانی شاهد اثبات و آشکار شدن آن بودهایم. در حالحاضر نیز شاهد هستیم همزمان با تحرکات نیروهای آمریکایی در عراق، تعداد زیادی از زندانیان داعشی از حسکه در سوریه ظاهرا فرار میکنند! بدیهی است که ماجرا ساده نیست و اساسا نمیتوان پذیرفت که بهراحتی چنین اتفاقی در یک زندان روی داده، آن هم زمانی که تحرکات آمریکا در غرب عراق تشدید شده است! آمریکاییها بارها دست به خلق بحرانهای مزمن امنیتی در عراق زدهاند، زیرا معتقدند در سایه این بحرانها، میتوانند مداخلهگرایی خود در امور عراق و منطقه را تضمین کنند. این بازی آمریکا بارها از سال ۲۰۰۳ میلادی (زمان سقوط رژیم صدام و اشغال عراق) در برهههای گوناگون نمود پیدا کرده و در حال حاضر نیز شاهد تکرار دوباره آن از سوی واشنگتن هستیم.
طی ماههای اخیر شاهد حرکت جمعی منطقه در قالب یک نظم نوین و ضدآمریکایی هستیم. واکنش واشنگتن نسبت به شکلگیری این منظومه جدید و کمرنگتر شدن جایگاه غرب در منطقه چه خواهد بود؟
آمریکا در محاسبات راهبردی خود، خواستار تسلط کامل بر امور منطقه است. واشنگتن در این معادله، خط قرمز معینی دارد و آن، نفوذ بازیگران جدیدی است که منافع آنها با آمریکا مغایرت دارد. یکی از اصلیترین دلایل حساسیت شدید آمریکاییها نسبت به تحرکات جدید چین در منطقه، همین مسأله است. بدیهی است که یکی از راههای برهم زدن این معادله (که برخلاف اراده غرب در حال شکلگیری است)، ایجاد بحرانهای عمیق امنیتی در منطقه است. آمریکا هر گونه اقدامی را صورت میدهد که ثبات و آرامش داخلی در عراق و کشورهای منطقه شکل نگیرد.
حتی در این خصوص واشنگتن دست به ایجاد آشوبهای ظاهرا سیاسی در کشورهای گوناگون میزند تا در دل آنها، مقاصد خود را پیگیری کند. هرگاه گروههای عراقی خواستهاند به سوی اتحاد و همگرایی گام بردارند، مقامات آمریکایی سیاستهای همیشگی خود را در مواجهه با این اتحاد ملی و انسجام و همگرایی پیاده ساختهاند. همگان به یاد دارند در سال ۲۰۱۹ میلادی و در جریان براندازی دولت عادل عبدالمهدی، این بازی چگونه به صورت مستقیم و غیرمستقیم از سوی آمریکا و عوامل آن مدیریت شد و چه تبعات سختی برای بغداد به همراه داشت.
نقش سیاستمداران آگاه و دلسوز در عراق و منطقه را در راستای بر هم زدن بازی ضدامنیتی دشمنان و ایجاد اتحاد و انسجام میان بازیگران مستقل و ضدآمریکایی منطقه چگونه ارزیابی میکنید؟
در ابتدا باید سناریوهای گذشته و جدید آمریکا در منطقه را برای افکار عمومی تشریح کرد. آمریکا اکنون نیز درصدد قطع ارتباط میان محور مقاومت یعنی ایران، عراق، سوریه و لبنان است و تروریستها (داعش) نیز مهره بازی واشنگتن در پیشبرد این بازی خطرناک بهشمار میآیند. ما شاهد توطئههای تروریستی جدید آمریکا با بهرهگیری از داعش و دیگر گروههای تروریستی هستیم و باید گامهای اساسی و مهم، هم در حوزه بازدارندگی و هم اقدام در مواجهه با این روند صورت گیرد.
در این میان باید مراقب بازیهای تبلیغاتی و دروغین آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز بود. به عنوان مثال، قبلا شاهد بودیم که رژیم صهیونیستی به بمباران مزارع عراقی دست زد و آن را به ایران نسبت داد. بسیاری از آشوبهایی که علیه منافع منطقه صورت میگیرد، ریشه در اطلاعات و تبلیغات نادرست و دروغینی دارد که آمریکا و رژیم صهیونیستی به صورت هدفمند میان افکار عمومی منتشر میکنند تا از این طریق، مانع تمرکز آنها روی نقشه خطرناک خود شوند. پس در اینجا باید برآورد دقیق و آگاهانهای نسبت به تحرکات دشمنان در منطقه و عراق داشت. نقش کشورهای دلسوزی مانند جمهوری اسلامی ایران در منطقه، مواجهه با سناریوی جدید دشمنان از طریق آگاهسازی عمومی (خصوصا آگاهسازی افکار عمومی منطقه) است.
منبع: جام جم