رهبر معظم انقلاب، سهشنبه گذشته در دیدار با مسئولان، سفرای کشورهای اسلامی و مهمانان کنفرانس وحدت اسلامی به مسئله فلسطین و موضوع عادی سازی برخی از دولتها با رژیم صهیونیستی پرداخته و فرمودند: «نظر قطعی جمهوری اسلامی این است دولتهایی که قمار عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را سرمشق کار خود قرار دهند، ضرر خواهند کرد چرا که این رژیم رفتنی است و آنها در حال شرطبندی روی اسب بازنده هستند».
کنایه رهبر انقلاب به فرآیندی است که از سالهای پیش آغاز شده و بنا بر گمانهزنی برخی از رسانهها احتمالا تداوم نیز خواهد داشت. تلاش صهیونیستها برای یافتن مقبولیت در میان اعراب اگرچه تاکنون در میان ملتها بیفایده بوده، اما نظم سیاسی بینالملل برخی از حکومتهای عربی را به سمت عادیسازی روابط با تلآویو و تبعا گشایش سفارتخانه در اراضی اشغالی کشانده است.
طرحی موسوم به «معامله قرن» که تابلوی بزرگ دولت چهارساله ترامپ در قبال مسئله فلسطین و حل بحران شناسائی اسرائیل بود. طرحی که «جراد کوشنر» داماد یهودی رئیسجمهور سابق آمریکا مغز متفکر و طراح پشت صحنه آن بود و به همه ابعاد موضوع اراضی اشغالی از منظر آمریکایی-اسرائیلی پرداخته است. از جمله مفاد این سند قطور، موضوع اقناع پایتختهای عربی برای برقراری رابطه با تلآویو است.
در همین دوران ریاست جمهوری ترامپ بود که کشورهای امارات، بحرین، سودان و مغرب با رژیم صهیونیستی دست به عادی سازی زدند. در سال ۲۰۲۰ کشورهای امارات، بحرین، سودان و مغرب با امضای پیمانی موسوم به ابراهیم روابط خود را با اسرائیل عادی کردند.
برای روشن شدن ادعای فوق، مبنی بر آنکه عادیسازی با صهیونیستها فرآیندی مغایر با خواست ملتهای عربی است؛ توجه شما به یک نظرسنجی مهم ماهها پس از امضای توافق ابراهیم جلب میشود.
اندیشکده کوئینسی در آخرین فصل سال ۱۴۰۱ طی مقالهای نوشت: «بر اساس شاخص افکار عربی در سال ۲۰۲۲، منتشر شده از سوی مرکز مطالعاتی قطر، شهروندان عرب در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا همچنان اسرائیل و ایالات متحده را تهدیدهای اصلی برای امنیت کشور خود میدانند و مخالفت با عادی سازی با دولت یهود همچنان بالاست».
در ادامه این مقاله آمده است: «تقریباً ۸۰ درصد از پاسخ دهندگان گفتند که سیاستهای ایالات متحده و اسرائیل امنیت و ثبات منطقه را به خطر میاندازد».
اگرچه که هر یک از پایتختهای عربی به یک بهانه سیاسی یا امنیتی اقدام به عادیسازی کردهاند، اما رهبران این دسته از کشورها باید بدانند که اقدام آنها درست در نقطه مقابل آرمان ملتهایشان است.
سودان پس از عمرالبشیر در سودای خروج از لیست تحریمی آمریکا، مغرب به امید حمایت آمریکا و اسرائیل در مسئله جبهه پولیساریو، بحرین و امارات هم به امید واهی موازنه قدرت در برابر کشورمان در دوران تنشها و از سوی دیگر جلب نظر آمریکا در امنیتسازی، اقدام به برقراری روابط با اسرائیل کردند. اما در این بین و مطابق با تاکید رهبر انقلاب، اینها روی یک اسب بازنده شرط بندی کردهاند، چون دقیقا عکس خواسته ملتهای خودشان پیش رفتهاند.
از صهیونیستهای بازنده بگوییم که تنها گرفتار نفرت جهان عرب و مسلمانان نیستند و درگیری و نزاع داخلی آنها در طول ۷۵ سال اخیر از تاسیس نحسشان بیسابقه بوده است.
از بحرانهای سیاسی گرفته تا اجتماعی؛ پنج انتخابات در کمتر از چهار سال در آرزوی رسیدن به کابینهای است که دستکم یک سالی بتواند اراضی اشغالی را مدیریت کند، اما اختلافات سیاسی و جناحی در اسرائیل به اندازهای است که هیچ دو یا چند حزبی نمیتوانند به تعداد نصف بعلاوه یکی از اعضاء کنیست، یک ائتلاف پایدار تشکیل دهند.
بحران سیاسی، اما چند ماهی است که به فضای اجتماعی صهیونیستها سرایت کرده و با اعتراضات گسترده یهودیان علیه نخست وزیر همراه بوده است. نتانیاهو که در پروندههای متعدد فساد مالی موسوم به هزاره پایش گیر است، موفق شده تا با استمداد از پشت پردههای سیاسی دست به اصلاحات قضائی بزند و اختیارات نظارتی و قضائیِ معطوف به نخست وزیر و کابینه را کاهش دهد.
رژیم صهیونیستی در ۸ ماه گذشته و در سایه اقدامات نتانیاهو در کاهش اختیارات قضائی در اراضی اشغالی، وضعیتی بحرانی را از سر گذراند. تا آنجا که اعتراضات علیه اصلاحات دیوان عالی ۳۳ هفته ادامه یافت و اسرائیل حتی دوبار تا آستانه اعتصاب سراسری رفت.
اکنون با تصویب این اصلاحات و در سایه مقاومت دیوان عالی رژیم صهیونیستی، بحران فعلی تشدید هم خواهد شد.
بنیامین نتانیاهو اخیر در سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل مدعی شد که فرآیند عادی سازی روابط رژیم اشغالی با سایر کشورهای عربی ادامه دارد. او مشخصا از عربستان گفت و اعلام کرد که عادی سازی روابط با ریاض یک تحول مهم در منطقه خواهد بود.
هرچند که عربستان نمیتواند به صورت رسمی از مسئله فلسطین و آینده آنها چشم پوشی کند، اما اساسا در شناسایی صهیونیستها هم بیرغبت نیست. مخصوصا اینکه غرب و متحدان این مسیر را تسهیل میکنند.
یک کریدور اقتصادی به ابتکار گروه ۷ قرار است از مبدا اروپا به سمت هند، از عربستان و اراضی اشغالی عبور کند و این ارتباط ترانزیتی میتواند بهانهای برای توسعه روابط باشد.
این کریدور دربرگیرنده بخشهایی نظیر انرژی، حمل و نقل، و ارتباطات است و تجارت را میان طرفهای مشارکتکننده توسعه میدهد. روزنامه سعودی «الریاض» به تازگی در مطلبی حول همین موضوع نوشت: «گفتگو درباره موضوعات و پروندههای مهم تا رسیدن به توافق بین طرفهای مذاکرهکننده طولانی خواهد بود و ممکن است بیش از حد انتظار طول بکشد».
آنچه مسلم است اینکه تکاپوی رژیم صهیونیستی برای گسترش مناسبات خارجی مخصوصا با جهان عرب در وضعیتی که اوضاع داخلی کاملا نابسامانی دارد، بیشتر اقدامی در راستای خروج از بحران و یا به عبارت دیگر پرت کردن حواسها از انشقاق داخلی است.
ریاض هرچقدر هم که در خصوص پروندههای مختلف با اسرائیل به تفاهم برسد، ملتهای مسلمان ذات برقراری رابطه با اشغالگران قدس شریف را برنمیتابند. صهیونیستهای بازنده که حالا خودشان را بیش از گذشته در معرض تهدید داخلی میبینند، مایلند تا سایر حکومتهای منطقه را با خود همراه کنند.