سرهنگ ستاد قاسم اکبریمقدم از پژوهشگران سازمان حفظ آثار ونشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش در یادداشتی، درباره آزادسازی سوسنگرد مینویسد: یکی از وقایع تاریخی، حماسی و حساس دوران هشت سال دفاع مقدس که با ویژگیهای خاص خود در روند جنگ تحمیلی و دفاع مقدس آثار و برکات تعیین کنندهای داشت «حماسه آزادسازی سوسنگرد» پایتخت غیرت و مقاومت میهن، در ۲۶ آبان ماه سال ۱۳۵۹ است. از جمله حقایقی که در حماسه آزادسازی سوسنگرد میدرخشد، نقش ارزنده و محوری مقام معظم رهبری (مدظله العالی) است. اسناد، مدارک و شواهد جنگ تحمیلی بیانگر آن است که حماسه سرنوشتساز سوسنگرد از زمان شکلگیری ایده و طرح عملیاتی تا زمان اجرا و سپس شکست دشمن و دفع خطر سقوط شهر اهواز مدیون و مرهون اراده و باور عمیق مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و فرمانده جسور، دلاور و مجاهد لشکر ۹۲ زرهی اهواز مرحوم سرتیپ دوم غلامرضا قاسمینو و همراهی شهید دکتر مصطفی چمران و همرزمانشان بوده است.
سوسنگرد، نامی آشنا و حماسه کمنظیر سوسنگرد، معرکه شرف، افتخار و حادثهای شورانگیز از حماسههای جاویدان هشت سال دفاع مقدس است. شهر سوسنگرد یکی از شهرهای استان خوزستان در منطقه دشت آزادگان است. مردم غیور و دلاور سوسنگرد دارای سابقهای درخشان در دفاع از کشور ایران بویژه در جنگ اول جهانی در مقابله با سربازان و نیروهای انگلیس، تحت زعامت علمای بزرگ وقت را در پرونده خود دارند.
در حالی که جای جای مناطق عملیاتی جنوب، غرب و شمال غرب کشور در دفاع مقدس یادآور ایثار، فداکاری و مقاومت رزمندگان اسلام است، در این میان، شهر سوسنگرد که بارها مورد هجوم نیروهای بعثی قرار گرفت و در چند مرحله نیروهای اشغالگر در ماههای اولیه جنگ وارد این شهر شدند، ولی موفق به اشغال کامل آن نشدند، از اهمیت خاصی برخوردار است.
تصرف سه روزه استان خوزستان هدف اصلی دشمن و اشغال شهرهای خرمشهر، آبادان و اهواز مهمترین اهداف دشمن بودند که قصد داشت در همان روزهای اول آنها را به اشغال درآورد. مقاومت ۳۴ روزه سرسختانه مدافعین خرمشهر اعم از ازتش، سپاه، بسیج و نیروهای مردمی اولین درس را به متجاوزین داد و آنها که در ورود به اهواز نیز ناکام مانده بودند، تلاش خود را بر اشغال آبادان متمرکز کردند، اما بزودی دریافتند که این هدف سهل الوصول نیست؛ لذا صدام برای پاسخ گویی به افکار عمومی داخلی و حامیان خارجی خود، سعی کرد با اشغال سوسنگرد، روحیه جدیدی در نیروهای خود دمیده، محور عملیاتی چزابه– اهواز را تقویت و نیروها را برای شرایط آبگرفتگی منطقه در فصل بارندگی با توجه به مرتفع بودن منطقه سوسنگرد، آماده کند.
در واقع شهر سوسنگرد به عنوان یکی از اهداف واسطه در تلاش اصلی دشمن متجاوز برای اشغال شهر اهواز در این تجاور در نظر گرفته شده بود؛ لذا علاوه بر اینکه اهمیت زیادی در طرح آفندی دشمن داشت، به عنوان یک هدف سهلالوصول نیز تعریف شده بود.
مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا (مدظله العالی) کاملاً از وضعیت آنجا اطلاع داشت و در جریان مسایل و مشکلات آن منطقه بود. خودشان نیز چند بار در سوسنگرد حضور داشتند. سوسنگرد در ماههای آغازین جنگ چند بار بین نیروهای عراقی و ایرانی دست به دست شد و در مقطعی که توسط نیروهای عراقی اشغال شد، حتی برای آنجا فرماندار عراقی هم انتخاب کردند.
مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا (مدظله العالی) در مورد اوضاع سوسنگرد در جریان محاصره عراقیها و وضعیت نیروهای ایرانی مدافع آن میفرمایند:
«سوسنگرد دوبار محاصره شد. دفعه اول، که سوسنگرد محاصره شد، بعد از مدتی عراقیها توانستند وارد سوسنگرد بشوند و نیروهای ما را از داخل شهر عقب بزنند. عراقیها برای سوسنگرد فرماندار نیز معین کردند و بعد نیروهای ما رفتند و عراقیها را عقب زدند. من در فاصله این دو محاصره، چند بار سوسنگرد رفتم. نماز جماعت خواندیم و سخنرانی کردم. یک بار نیز شهید مدنی با ما بود.
مدتی بود عراقیها سوسنگرد را به تدریج محاصره میکردند. ما تا سوسنگرد رفته بودیم و سوسنگرد را گرفته بودیم؛ اما کمی آن طرفتر از سوسنگرد؛ یعنی محور سوسنگرد - بستان دست عراقیها بود. آن زمان عراقیها با یک نیم دایره از جنوب کاملاً سوسنگرد را محاصره کردند و نیروهای ما فقط یک راه به سوسنگرد داشتند و آن راه کرخه بود. تدریجاً همین راه نیز محاصره شد و زیر آتش قرار گرفت. از نیروهای ارتش و سپاه هم خیلی کم در آنجا بودند. ما که به آنجا رفتیم، یک سرگرد نیروی هوایی به نام فرتاش را به عنوان فرمانده نیروهای مستقر در سوسنگرد انتخاب کردیم؛ یعنی ارتش، سپاه و نیروهای نامنظم- که شهید چمران فرماندهیشان را به عهده داشت - همه اینها در آنجا تحت فرماندهی سرگرد فرتاش بودند. بنا شد که ایشان آنجا باشد و تعدادی از افراد و افسرهای نیروی هوایی با میل و رغبت خودشان داوطلب شدند و رفتند آنجا مشغول جنگ شدند. ۱۳- ۱۲ افسر که یکیشان هم شهید شد. مدافعین شهر سوسنگرد همین عده قلیل بودند. گمان نمیکنم تعداد نیروها به ۲۰۰ نفر هم میرسید. یقین داشتیم اگر عراقیها سوسنگرد را بگیرند همه بچهها قتل عام خواهند شد. بچههای ما در سوسنگرد راه رفت و آمد نداشتند و آذوقه هم به آنها نرسیده بود.»
مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا (مدظله العالی) در مصاحبه با شبکه دوم سیما (۱۳۶۴/۶۲۸) درباره خاطرات جبهه، میفرمایند: «یک روز تلفنی به ما خبر دادند-تلفن خوشبختانه وصل بود بین سوسنگرد و اهواز- که ما اینجا آذوقه هیچی نداریم، اما سوپرمارکتهای خود شهر که مال مردم است و مردم در آن را بستند و رفتند، چیزهایی دارد و ما بعضیها میگویند که از اینها برویم استفاده کنیم از گرسنگی نجات پیدا کنیم، لکن ما حاضر نیستیم؛ میگوئییم که مال مردم است و راضی نیستند. من دیدم واقعاً اینها فرشتهاند. اصلاً اینها بشر نمیشود به اینها گفت؛ سوپرمارکتی که صاحبش گذاشته از شهر فرار کرده، الان هم اگر بفهمد که این مثلاً جناب سروان نیروی هوایی که دارد دفاع از شهر او و از خانه او میخواهد از او استفاده کند، با کمال میل حاضر است برود خودش توی سینی هم بگذارد جلویشان بگذارد و این جوان، جوانهای به این خوبی و این جوانهای پاک و فرشتهصفت واقعاً، حاضر نبودند از این استفاده کنند. از ما اجازه خواستند ما گفتیم بروید باز کنید هر چیز گیرتان میآید بخورید و هیچ اشکالی ندارد و به آنها اجازه دادیم.»
بعد از ظهر روز ۱۳۵۹/۸/۲۵ جلسهای در ستاد عملیاتی لشکر ۹۲ اهواز با حضور نماینده امام (ره) در شورای عالی دفاع (مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا (مدظله العالی)، رئیس ستاد مشترک ارتش (شهید سرلشکر فلاحی)، فرمانده نیروی زمینی ارتش (مرحوم سرلشکر قاسمعلی ظهیرنژاد)، استاندار وقت خوزستان (مهندس محمد غرضی) و فرمانده لشکر ۹۲ (مرحوم سرتیپ دوم غلامرضا قاسمینو) تشکیل شد. نتیجه جلسه این بود که گروه رزمی ۱۴۸ از لشکر ۷۷ خراسان و یک گروهان از تیپ۳ لشکر۹۲ به عنوان احتیاط در محور حمیدیه ـ سوسنگرد مستقر و سپس تیپ۲ لشکر ۹۲ زرهی مستقر در دزفول از خط عبور کند و سوسنگر را از محاصره و اشغال دشمن برهاند؛ تهیه و نوشتن طرح عملیاتی نیز به عهده سرهنگ غلامرضا قاسمینو گذاشته شد.
با وجود تشکیل جلسه مذکور، شب عملیات، به نماینده امام (ره) در شورای عالی دفاع (مقام معظم رهبری (مدظله العالی))که در منطقه حضور داشتند، خبر میرسد که بنی صدر (رئیس جمهور وقت) با به کارگیری تیپ ۲ لشکر ۹۲ زرهی به عنوان واحد اصلی عمل کننده مخالفت کرده است.
مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا (مدظله العالی) جزئیات آن را در خاطراتشان چنین بازگو میکنند:
«عصر۲۳ آبان و روز جمعه بود و ما در تهران جلسه شورای عالی دفاع داشتیم. قبل از آنکه بروم جلسه از ستاد ما سرهنگ سلیمی (مرحوم سرلشکر محمد سلیمی فرمانده اسبق کل ارتش و مشاور ویژه فرماندهی کل قوا) با من تماس گرفت. سرهنگ سلیمی، رئیس ستاد جنگهای نامنظم بود و چمران فرمانده این ستاد. ایشان با اضطراب تماس گرفت که سوسنگرد به شدت در فشار و آتش فراوان است و بچهها استمداد میکنند، کاری هم که قرار بود انجام بگیرد، نگرفته. با لشکر ۹۲ و سرهنگی که فرمانده لشکر بود توافق کرده بودیم حرکتی انجام بگیرد و به کمک بچهها بروند، اما هیچ مقدماتی برای آن فراهم نشده بود. اندکی بعد جلسه شورا تشکیل شد، بنی صدر سه ربع، نیم ساعتی دیر آمد. وقتی وارد جلسه شد متوجه شدیم بنیصدر از جریان مطلع است و در اتاق دیگری با فرماندهان نظامی مسئله سوسنگرد را بررسی میکردند. در جلسه شورای دفاع مطرح کردم که اگر شهر را بگیرند این بچهها شهید خواهند شد. خسارت شهادت بچهها از خسارت گرفتن شهر بیشتر است. چون ما شهر را دوباره پس خواهیم گرفت، اما بچهها را بهدست نمیآوریم. بنیصدر گفت من دنبال این قضیه هستم و ما هم زودتر جلسه را تعطیل کردیم که بنیصدر برود دنبال این کار و من دیگر خاطرم جمع شد.
صبح یکشنبه رفتم اهواز. لشکرهایمان محدود بود. به قول لشکریها منها بودند. هم تجهیزات کم داشت هم نیرو. تجهیزات را میشد فراهم کرد، اما نیرو را نه. گفتیم گروه رزمی ۱۴۸ بیاید به کمک یک گروهانی از تیپ۲ لشکر ۹۲. این لشکر در آنجا مواضع و خطوطی داشت که جایز نبود رهایش کند. اما یک گروهان را میتوانست رها کند. گفتیم آن گروهان با گروه ۱۴۸ مرکز خراسان بیایند محور حمیدیه - سوسنگرد تا خط تماس را طی کنند و آنجا مستقر شوند. بعد تیپ ۲ لشکر ۹۲، که قبلاً در دزفول بود و حالا مأمور شده بود به اهواز بیاید، از خط عبور کند. یعنی بیاید و از لابهلای اینها حمله کند؛ بنابراین تنها نیروی حملهورمان تیپ ۲ لشکر ۹۲ بود. تیپ خوبی بود و فرمانده خوبی هم داشت. قرار شد نیروهای سپاه بروند به خورد ارتش. مثلاً یک گردان ارتشی ۱۰۰ تا سپاهی را بگیرد.»
شب آزادسازی سوسنگرد
مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا (مدظله العالی) شب قبل از عملیات آزادسازی سوسنگرد را چنین بیان میکنند:
«شب قبل از فتح سوسنگرد خیلی شب پرحادثه و خاطره انگیزی بود و بالاخره نشستیم تا ساعت مثلاً۱۱ الی ۱۲ صحبتهایمان را کردیم و بعد رفتیم بخوابیم که صبح برای حرکت آماده باشیم. من رفتم خوابیدم. تازه خوابم برده بود که دیدم شهید چمران آمده پشت در اتاق من و محکم میزند که فلانی بلند شو، گفتم چه شده است؟ گفت: طرح به هم خورد. پرسیدم چه طور؟ گفت: بله از دزفول خبر دادند که ما تیپ ۲ لشکر ۹۲ را لازم داریم و نمیتوانیم در اختیار شما بگذاریم و این بدین معنا بود که وقتی نیروی حمله ور اصلی گرفته شود، دیگر حمله به کلی تعطیل خواهد شد؛ لذا من خیلی بر آشفته شدم که اینها چرا این کار را میکنند و اصلاً معنای این حرکت چیست؟ واین چیزی جز اذیت کردن و ضربه زدن نخواهد بود؛ به هر حال، بلند شدم و به اتاق آمدم، گفتم به فرمانده نیروی دزفول تلفن بکنم، آن وقت تیمسار ظهیر نژاد بود. وقتی به ایشان تلفن کردم که چرا این دستور را دادید و چرا گفتید این تیپ فردا نیاید و وارد عملیات نشود، ایشان گفتند: دستور آقای بنی صدر است و علتش هم این است که این تیپ را ما برای کار دیگری میخواهیم و برای آن کار به اهواز آوردیم؛ ما نمیتوانیم این تیپ را وارد عملیات فردا بکنیم مگر به امر؛ یعنی اینکه از سوی فرماندهی یک دستور ویژهای بیاید که برو.
من گفتم این نمیشود؛ به علاوه شما این را برای چه کاری میخواهید که از سوسنگرد مهمتر باشد؛ وآنگهی اگر این تیپ نیاید، عملیات سوسنگرد قطعاً انجام نخواهد گرفت و نیامدن تیپ به معنی تعطیل کردن این عملیات است؛ لذا به هر تقدیری هست بیاید. شما خبر کنید و به آقای بنی صدر هم بگویید دستور را لغو کند تا این تیپ بیاید.»
تا فردا باید سوسنگرد آزاد شود
مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا (مدظله العالی) علاوه بر حل این معضل پیش آمده، به عامل دیگری نیز در تحقق فتح سوسنگرد اشاره میکنند: «در کنار همه اینها یک چیز که قویاً به کمک ما آمد، پیغام مرحوم اشراقی [داماد امام (ره)]بود که اوایل همان شب از تهران با من تلفنی تماس گرفت وگفت: امام (ره) فرمودند: بپرسید خبرها چیست؟ من گفتم: خبر این است که قرار بر این است که فردا عملیاتی انجام بگیرد و ظاهراً من یک اظهار تردیدی کرده بودم که دغدغه دارم و ممکن است نشود؛ مگر اینکه امام (ره) دستوری بدهند. ایشان رفت با امام (ره) تماس گرفت و آمد و گفت: امام (ره) فرمودهاند: «تا فردا باید سوسنگرد آزاد شود و تیمسار فلاحی هم خودش باید مباشر عملیات باشد.»
وقتی این مسأله پیش آمد، دیدم حالا وقت آن است که این پیغام را الان برسانم؛ لذا نشستم دوتا نامه نوشتم؛ یکی (ساعت) ۱:۳۰ بعد از نیمه شب و یکی دیگر هم ساعت ۲ نوشتم، به آقای سرهنگ قاسمی فرمانده لشگر ۹۲ [اهواز]نوشتم که داماد حضرت امام (ره) از قول حضرت امام (ره) پیغام دادند که فردا باید حصر سوسنگرد شکسته شود و راه سوسنگرد باز شود؛ بنابراین اگر تیپ ۲ نباشد، این کار عملی نخواهد شد و نامه ساعت ۲ را هم به تیمسار فلاحی نوشتم و برای او هم همین تفصیل و پیغام را از قول امام (ره) ذکر کردم. بعد هر دو نامه را به شهید چمران دادم، گفتم: شما هم یک چیزی ضمیمه آنها بنویسید تا نظر هر دو ما باشد.
ایشان هم پای هر کدام یک شرح دردمندانهای نوشت؛ اما دغدغه داشتیم، چون بارها اتفاق افتاده بود که کار تا لحظات آخر به یک جایی میرسید؛ اما به دلیلی دستور توقف آن داده میشد و برای همین بود که دغدغه داشتیم؛ به هر حال صبح زود که از خواب بلند شدم برای نماز، در صدد برآمدم ببینم وضع چه طور است و شنیدم ساعت ۵، تیپ ۲ از خط عبور کرده، معلوم بود همان نامهای که نوشته شد، اینها مشغول شده بودند؛ یعنی ساعت ۵بامداد تیپ ۲ از خط عبور کرده بود و اگر چنانچه بنا به امر میخواستند کار کنند، تا وقتی آن آقا [بنی صدر]از خواب بیدار شود و به او بگویند و او بخواهد مشورت کند، بالاخره آن امر ساعت ۹ صادر میشد که هرگز انجام عملیات موفق نبود. الحمدالله ساعت [۲:۳۰]بعد از ظهر بچههای ما مظفر و پیروز وارد سوسنگرد شدند.»
ولایتمداری و بصیرت ارتش
بنیصدر که در آن مقطع فرماندهی کل قوا را به عهده داشت، دستور بر عدم ورود تیپ ۲ لشکر ۹۲ زرهی ارتش به عنوان یگان اصلی عملکننده در این عملیات را داده بوده، ولی با ابلاغ فرمان حضرت امام (ره) توسط مقام معظم رهبری (مدظله العالی) که در آن مقطع نمایندگی حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع را داشت، فرماندهی وقت لشکر ۹۲ (مرحوم سرتیپ دوم غلامرضا قاسمینو) دستور بکارگیری این تیپ را صادر کرد. این اقدام و دستور درک موقعیت و شرایط، اولویتبندی، جسارت و دلاوری فرمانده لشکر ۹۲ را به نمایش گذاشت.
عملیات با مشارکت نیروهای مختلفی از ارتش، سپاه، جنگهای نامنظم، جهاد سازندگی و سایر نیروهای مردمی و با حضور فعال شهید فلاحی و شهید دکتر چمران در صبحگاه ۲۶ آبان ۱۳۵۹آغاز شد. در نتیجه این حمله، محاصره سوسنگرد شکسته شد و نیروهای ارتش و سپاه با همکاری نیروهای داخل شهر، اقدام به پاکسازی دشمن از شهر کردند.
آزادسازی سوسنگرد تجلی پیروزی ایمان، اراده، بصیرت و تکلیفگرایی بر سلاحهای پیشرفته دشمن و حماسه شور، شعور و شهامت بود. اگر مقاومت و پیروزی رزمندگان در آزادسازی سوسنگرد نبود، اصلاً پیروزیهای بعدی نصیب ما نمیشد و آزادسازی سوسنگرد طرح صدام برای سقوط خوزستان را با شکست مواجه ساخت. حماسه سوسنگرد طلیعه عملیاتهای حماسهآفرین بعدی مبتنی بر پیروزی خون بر شمشیر شد.
اصل نامه تاریخ ۲۶ آبان ۱۳۵۹ رهبری برای آزادسازی سوسنگرد در بیت رهبری توسط مرحوم سرتیپ دوم قاسمینو به معظم له تحویل گردید.
مرحوم قاسمی نو در سال ۱۳۰۹ در تبریز متولد شد و اول مهر ۱۳۳۰ وارد دانشکده افسری شد. قاسمینو در «گردان ۲۱۲» سوار زرهی تهران مستقر در مهرآباد جنوبی تهران، «گردان ۲۲۱» تانک در سراب، فرمانده لشکر «۸۸ زرهی زاهدان»، فرمانده لشکر «۹۲ زرهی اهواز» خدمت کرد.
قاسمینو در آزادسازی سوسنگرد، «عملیات نصر» و تصرف «پادگان حمید» و طرحریزی عملیات «فتحالمبین» نقش مهمی را ایفا کرد. این فرمانده شجاع نیروی زمینی ارتش در اول اردیبهشت ۱۳۶۱ بازنشسته و در نخستین روز اردیبهشت ۱۳۹۱ به دیار باقی شتافت و در بهشت زهرا (س) تهران به خاک سپرده شد.
منبع: ایسنا
دست در دست هم، پشتیبان یکدیگر