«حسین عرنوس» نخست وزیر سوریه بعدازظهر امروز (جمعه، ۱۷ آذر ماه ۱۴۰۲) به دعوت معاون اول رئیسجمهوری کشورمان و در صدر هیاتی بلندپایه از طریق فرودگاه مهرآباد وارد کشورمان شد.
وی قرار است مورد استقبال رسمی محمد مخبر معاون اول رئیسجمهور قرار گیرد.
معاون امور سیاسی دفتر رئیسجمهور در این باره گفت: پانزدهمین اجلاس کمیته عالی مشترک همکاریهای اقتصادی دو کشور اصلیترین برنامه حسین عرنوس در تهران خواهد بود و دیدارهایی با رئیسجمهور، رئیس مجلس و دبیر شورای عالی امنیت ملی هم خواهد داشت.
محمد جمشیدی افزود: در راستای اجرایی کردن توافقات صورت گرفته در سفر رئیسجمهور کشورمان به سوریه، محورهای مورد توافق در آن سفر که پس از برگزاری جلسات کمیسیونهای مشترک دو کشور نهایی شده است نیز در این سفر در قالب اسناد همکاری مشترک به امضاء میرسد.
گفتنی است همکاریهای گسترده اقتصادی در زمینههای گمرکی، بانکی، ایجاد مناطق تجاری مشترک، گردشگری، انرژی، تامین برق و... از جمله زمینههایی است که در این سفر توسط هیاتهای عالی رتبه ایران و سوریه مورد بررسی قرار گرفته و عملیاتی میشود.
بگو نظامی خودت رو خلاس کن
مسلمانی که برادر مسلمانش کمک بخواهد و کسی کمک نکند مسلمان نیست. متاسفم برای شما که به خاطر دنیا صدای مظلوم و نمیشنوین.
سفر پوتین به امارات و عربستان
سفر نخست وزیر سوریه به ایران
معلومه خبرایی تو راهه
انشاالله خبرهای خوش برای مسلمین عزیز...
سرخوش آن دل که از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید شاید
پرده از چهره گشاید شاید
═────═⌘═────═
با همه لحن خوش آوائی ام
در به در کوچه تنهائی ام
ای دو سه تا کوچه زما دور تر
نغمه تو از همه پر شور تر
═────═⌘═────═
کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه ما می شدی
مایه آسایه ما می شدی
═────═⌘═────═
هر که به دیدار تو نایل شود
یک شبه حلال مسایل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه ما را عطشی دست داد
═────═⌘═────═
نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامه جان من است
نامه تو خط امان من است
═────═⌘═────═
ای نگه ات خاستگه آفتاب
بر من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده بر انداز ز چشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم
═────═⌘═────═
ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعده دیدار ما
دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد
به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد
═────═⌘═────═
به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم
توئی که نقطه ی عطفی به اوج آیینم
کدام گوشه مشعر کدام کنج منا
به شوق وصل تو در انتظار بنشینم
═────═⌘═────═
روا مباد که بر بنده ات نظر نکنی
روا مباد که ارباب جز تو بگزینم
چو رو کنی به رهت درد و رنج نشناسیم
ز لطف روی تو دست از ترنج نشناسیم
═────═⌘═────═
ای زلیخا دست از دامان یوسف باز کش
تا صبا پیراهنش را سوی کنعان آورد
ببوسم خاک پاک جمکران را
تجلی خانه ی پیغمبران را
═────═⌘═────═
خبر آمد خبری در راه است
سر خوش آن دل که از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید شاید
پرده از چهره گشاید شاید
═────═⌘═────═
دست افشان پای کوبان می روم
بر در سلطان خوبان می روم
می روم بار دگر مستم کند
بی سرو بی پا و بی دستم کند
═────═⌘═────═
می روم کز خویشتن بیرون شوم
در پی لیلا رخی مجنون شوم
هر که نشناسد امام خویش را
بر که بسپارد زمام خویش را