وزیر اسبق امور خارجه با اشاره به ناکارآمدی سازمان ملل و مجامع بین المللی درباره جنگ در غزه گفت: امروز این باور وجود دارد که ساز و کار سازمانهای بین المللی و سازمان بین الملل، هیچ مشکلی از جوامع بشری را نمیتوانند حل کنند.
منوچهر متکی وزیر اسبق امور خارجه ایران در دومین روز از چهاردهمین نشست سالانه اندیشمندان و استادان درس انقلاب اسلامی دانشگاههای کشور ضمن تبریک عید بزرگ مبعث گفت: برانگیختگی و تحول، شاخص روشن این عید است و شکل گیری انقلاب تکاملیِ آغازین اسلام است. امام راحل (ره) در همان الگوگیری و با تمسک به همان دو محوری که پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص)، آن تحول بزرگ را به وجود آورد، حرکت جدیدی را در دوره ما ساماندهی کرد. تکوین امت و تأسیس دولت، دو مرحله کاملاً مشخص و تقسیم شده دوران نبوت پیامبر اعظم (ص) است.
وی اظهار کرد: در مدت ۱۳ سال، آیات مکی قرآن به تدوین نظام نامه، معرفی احکام، دستورات و توزیع آنها همراه با آگاهی و خودسازی ملتی که بناست بعدها امپراطوریهای روم و ایران و بعدها جهان را تحت تأثیر خود قرار دهد، منجر شد. امام امت هم در ۱۵ سال بعد از شکست ظاهریِ ۱۵ خرداد ۴۲، در تبعید، به تبیین مبانی حکومت اسلامی پرداخت و همراه با آن، یاران و رهروان خود را ساماندهی کرد و در ۲۲ بهمن ۵۷ انقلاب اسلامی در الگوگیری از انقلاب آغازین اسلام شکل گرفت و این روزها چهل و پنجمین سالگرد پیروزی این انقلاب را شاهدیم. ان شاءالله مردم ما علی رغم فراز و نشیبهایی که خصوصاً در یکی دوسال اخیر با آن مواجه بودند، با لطف خداوند و انفاس قدسیه امام (رحمت الله علیه) و هدایتهای عبد صالح، رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی)، هم در ۲۲ بهمن و هم در ۱۱ اسفند، حماسههای دیگری را خلق خواهند کرد.
وزیر اسبق امور خارجه گفت: تأسیس جامعه ملل و سازمان ملل در طی جنگهای جهانی اول و دوم، بشارت نظام مندی جدیدی را در حکمرانی جهانی داد که به جای فضای استعمار کهن که استعمارگران مستقیماً در کشورهای تحت سلطه خود حاضر میشدند و حکمرانی میکردند، استعمار نو که مبارزات ضد استعماری، آنها را از مستعمراتشان بیرون کرد، با تربیت رهبران خودکامه و وابسته به خود از سوی استعمارگران، دوران جدیدی از حکمرانی را با حفظ منافعشان تجربه میکردند، که مبارزات ضد استبدادی، بساطشان را در دنیا با مشکل مواجه کرد. دور جدید حکمرانی بر اساس منافع قدرت ها، شکل و شمایل جدیدی پیدا کرد. سازمان ملل و متعاقباً ساختارهای مختلف در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، امنیتی و دفاعی، تلاش کرد همه ارکان حکمرانی در کشورها و نظامهای مبتنی بر دولت- ملت را تحت تأثیر قرار دهد.
وی اضافه کرد: سازمانهای تخصصی بین المللی در موضوعات گوناگون حکمرانی، مباحثی را مورد بررسی قرار داده و چارچوبهایی را تدوین نمود و آرام آرام در فضای جدیدی که با پیوستن کشورها ایجاد میکردند، آنها را لازم الاجرا میکردند و اعضای اجرایی آن را در دنیا به وجود میآوردند. اینجا یک کشور و یک قدرت به حسب ظاهر نبود که نظرات و دیدگاههای خود را بر دیگران تحمیل میکند، بلکه به ظاهر در یک سامانه دموکراتیک با حضور کشورها و تصویب در سازمان بین المللی، آرام آرام این نظام نامه جدید حکمرانی شکل گرفت.
وی به شکل گیری نهادهای مختلف بین المللی اشاره کرد و گفت: مباحث کارگری در (ILO)، مباحث بهداشتی در (WHO)، مباحث صنعتی در (UNIDO)، مباحث هستهای در (IAEA) و دیگر موضوعات بین المللی که حوزههای حکمرانی کشورها بود، از طریق این سازمانهای بین المللی در محتوا ساماندهی شده و در اجرا مراحل لازم الاجرایی خود را طی میکرد. تصور میشد که آنچه را غرب طی چند قرن، تلاش کرد به عنوان نظام نامه حکمرانی به دیگران دیکته کند، الان در یک فضای بین المللی جای خود را باز میکند. مهم نبود در یک کشور حزب چپ بر سر کار است یا راست، بنا بود حکمرانیها بر اساس آن نظام نامه شکل بگیرند و ساماندهی شوند و در حوزههای خود کشورداری کنند.
این فعال سیاسی در ادامه به ایرادات نظام مندیهای بین المللی اشاره کرد و گفت: قدری که تأمل کنیم، دو نکته بسیار مهم به عنوان دو اشکال اساسی بر این نظام مندی در فضای بین الملل وجود دارد. اشکال اول؛ مبانی، اصول و قواعدی بود که اساس تصمیم سازی در این سازمانهای تخصصیِ مختلف بین المللی بود. غرب تلاش کرد، این مبانی و اصول را تقریباً جهان شمول کند. در جهان بینی، سکولاریسم جای هر باور دیگری را میگیرد و مکتب تبیین کننده آن مبانی و چارچوب ها، لیبرال دموکراسی غرب بود.
وی گفت: این اولین اشکال محتوایی این نظام مندیِ جدید بین المللی بود. اشکال دوم؛ عناصر و مجریانی بودند که نوعاً یا مستقیماً از غرب بوده و یا وابسته به غرب بودند و مأموریت اصلی آنان این بود که آن مفاهیم را جا بیندازند. واگذاری بخشی از حاکمیت ملی کشورها به این محیط در حال نضج گیری و شکل گیریِ بین المللی مأموریتی بود که اتفاقاً سازمان ملل موظف به اجرای آن بود.
متکی افزود: در سال ۱۹۹۰ میلادی آقای «پطرس غالی» دبیر کل سازمان ملل، اجلاسی را در نیویورک برگزار کرد. اجلاس نشست سران کشورهای عضو شورای امنیت که ۱۵ کشور در این نشست شرکت کردند. دستور کاری تحت عنوان Agenda for Peace آماده کرد به معنای «دستور کاری برای صلح» و در نشست مذکور، آن را ارائه کرد.
وی ضمن آن مطرح کرد که تحولات بین المللی، بسته بودن حکمرانیها را در محدودههای مرزی و ملی کشورها، از هم گسسته است و بایستی حکمرانی کشورها در معرض و مرئای بین المللی، با نظامات بین المللی همراه و هم جهت شود؛ لذا دولتها باید سازمانهای بین المللی را در بخشی از حاکمیت هایشان شریک بدانند. به نظر میرسید این نظام مندی جدید، جهان شمولیِ حکمرانی و یا حکمرانیِ جهانی، پایه و اساس خوبی برایش تعریف شده است، چیزی که جامعه بشری به طرف آن در حال حرکت است و آن، حکومت و حکمرانیِ جهانی است که امروز در دستور کار محافل علمی و بین المللی است.
متکی با بیان اینکه انقلاب اسلامی تَرَکی در این نگاه ایجاد کرد، گفت: امام (ره) این جهان شمولی را که پایه اول مشکل آن، از همان جهان بینی شروع میشود، متفاوت کرد. آقای تافلر (نویسنده و آیندهپژوه آمریکایی) در کتاب "جابجایی در قدرت"، به بازیگران جدید در عرصه بین المللی اشاره میکند و اظهار میدارد، زمانی که امام (ره) فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کرد، برخی به لحاظ مواضع حقوقی بین المللی ایراد وارد کردند و به صدور چنین فتوایی اعتراض کردند. اما اینها عمق حرکت امام (ره) را نفهمیدند.
وی افزود: حرف امام (ره) این بود که اگر شما به دنبال جهان شمول کردن حکمرانی خود در اقتصاد، سیاست و رسانهها هستید، ما به دنبال جهان شمول کردن هدایت برای انسانها هستیم، و پس از آن مبانی را از حوزه جهان بینی به بعد، مورد تعرض و ایراد قرار داد. آن نظام با هدایت قدرتهای بزرگ، دنیای آرامی را برای ابرقدرتهایی که دیروز در مبارزات ضد استعماری و ضد استبدادی بر منافع خود هراسناک بودند، رقم میزد. آنها به راحتی میتوانستند شعار دهند که " امروز همه روی جهان (آزادی) زیر پر ماست. " به عبارتی جهان تحت اراده ماست! این فضا با مسائل جدید و با انقلاب اسلامی در جهان مواجه شد. دین باوری و خداباوری وارد معادلات شد.
وزیر امور خارجه ایران در دولتهای نهم و دهم گفت: یک زمانی در نشست حقوق بشر در تهران، از یکی از افرادی که اعلامیه جهانی حقوق بشر را در سال۱۹۴۸ امضا کرده بود، از کانادا دعوت کردیم، در صحبتهایی که انجام شد، یک سری نقدهایی نسبت به مبانی و شکل اعلامیه جهانی حقوق بشر گرفته شد؛ جالب است یکی از اشکالات شکلی این بود که در میان نویسندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر، حتی یک نفر از جهان اسلام حضور نداشت. تنها فردی که از خاورمیانه حضور داشت، یک استاد مسیحی از دانشگاه آمریکایی بیروت بود. شخص مدعوّ اندکی به فکر فرو رفت و گفت صحبتهای شما درست است، اما این که میگویید چرا در میان نویسندگان و صاحب نظران کسی از جهان اسلام حضور ندارد، به این دلیل است که زمانی که ما آن اعلامیه را مینوشتیم، در جهان اسلام کسی صحبتهای کنونی شما را مطرح نمیکرد.
وی افزود: انقلاب اسلامی این مفاهیم و موضوعات را به میان آورد که بعدها ما در قالب کنفرانس اسلامیِ آن زمان و سازمان همکاری کشورهای اسلامی، اعلامیه اسلامی حقوق بشر را به تصویب رساندیم و آن را در سازمان ملل نیز ثبت کردیم. شاید بسیار قوی نباشد، اما ایران بانی آن بود. فضا و موضوعات جدیدی مطرح شد. کسانی که گمان میکردند قدرت بلامنازعه بودنشان و تحمیل اراده هایشان که به تنهایی و به عنوان یک قدرت مقدور نبود، اکنون از طریق سازمانهای بین المللی در حال اعمال است. کلاه سبزها، کلاه آبیها و کلاه سفیدها؛ مباحث زیست محیطی، مباحث حقوق بشری و مباحث نزاعهای بین کشورها را دنبال میکنند. کسانی در ماجرای بالکان، نه برای کرواسی و نه یوگسلاوی سابق، بلکه برای بوسنی و هرزگوین، یک حکمرانی ویژه و خاص تعریف میکنند.
وی به نگارش قانون اساسی در لبنان و بوسنی اشاره کرد و گفت: در لبنان که قصد داشتند قانون اساسی را بنویسند، یا نظام نامه طائفی برای حکمرانی تعریف کنند، این شروط را گذاشتند که نخست وزیر باید اهل تسنن باشد، رئیس پارلمان شیعه باشد و رئیس جمهور مارونی باشد، در بوسنی و هرزگوین سه رئیس جمهور و در واقع شورای ریاست جمهوری تعیین کردند که هر کدام از مسلمان، کروات و صِرب حضور داشته باشند. دست به کارهایی زدند که نشان از نگرانی هایشان دارد. وقتی به موضوعات واقعی در حوزههای مختلف برخورد کردند، سابق چنین بود که، راحت آن را حل و فصل میکردند. اما ریشههای بحران جدید و مباحث جدید مبتنی بر آگاهیهایی که در بین ملتها تولید میشد، کار را برای آنان سخت کرد. حکمرانی را بر آنان سخت کرد.
وی ادامه داد: اینها دهها سال از این موزاییکهایی که در خاورمیانه فرش کرده بودند، آرامش داشتند؛ حکومت ها، شیخ نشینها و اعراب به گونهای دیگر، اما همه در راستای مطامع و منافعشان بود. این فضا به هم خورد و آنها هر چه تلاش کردند، نمیتوانستند مشکلات را با نظاماتی که برای اداره جهان ایجاد کرده بودند، حل کنند. ناچار متوسل به زور شدند و به اصل خود بازگشتند و شعاری که "منطق ما قدرت است" را سر دادند. اما امام (ره) فرمود: "قدرت ما منطق ماست". یعنی قدرت ِ منطق امام در برابر منطقِ قدرت مستکبران و آمریکا رویاروی هم قرار گرفت.
متکی خاطرنشان کرد: امام (ره) بر مبنای انقلاب اسلامی برگرفته از انقلاب آغازین پیامبر (ص)، آگاهی بخشی و ملت سازی، تکیه انقلاب بر مردم و مردمی بودن همراه با اسلامی شدن، تلاش مینمود و این ویژگی را در صحنه بین المللی نیز دنبال کرد. نهضت فلسطینی که دهها سال در مبارزات پراکنده به صورت بسیار محدود و چریکی و در قالب برخی ترورها و اقدامات صورت میگرفت، به یک نهضت به معنای واقعی تبدیل شد. نهضت فلسطین، این دو عنصر اسلامی کردن نهضت و مردمی کردن نهضت را مثل انقلاب اسلامی در ایران، از تسلط دیگران خارج کرد. بودجه روزنامه النهار و ... هرکدام از یک کشور تأمین میشد. رویکرد جدیدی که در تحولات جهانی به وجود آمد، آرام آرام نظامات را دچار مشکل نمود.
وی افزود: مقام معظم رهبری از سالها پیش، بحثی را تحت این عنوان که «دنیا نیازمند یک نظام نوین بین المللی است» مطرح نمودند. اکنون دستور کار جدی که مطرح است این است که ما در هم فکری ها، همافزاییها و اندیشکده هایمان بررسی نماییم که چگونه میتوان این نظامات جدید را تبیین نمود و نقش ایران چه میتواند باشد و چه جایگاهی را برای ایران میتوان تعریف کرد؟ اکنون رهبران غربی معتقدند، نظم کهن دیگر قابل دوام نیست.
وی افزود: در نشست سفرای فرانسه، رئیس جمهور فرانسه گفت که ما تاکنون جهان را با یک نظمی اداره میکردیم لیکن در حال حاضر جوابگو نیست. این بحث مطرح است که کدامیک صحیح است؟ «نظم نوین بین المللی» یا «نظام نوین بین المللی»؟ آنچه غرب به آن اذعان دارد، نظم نوین بین المللی است. یعنی مبانی و نظام بین المللی وجود داشته باشد. به عبارتی ما در ساختار نظمی که بر اساس آن نظام ایجاد کردیم، تغییراتی به وجود آوریم و کشورهای جهان سوم را دخیل کنیم؛ اما اصل قصهای که باید تغییر کند، نظام بین المللی است.
وزیر اسبق امور خارجه با بیان اینکه به هم خوردن یک نظام بین المللی به معنای جنگ نیست، بلکه به معنای تعاریف جدید و ساز و کار و سازماندهی جدید در نظام بین المللی است، گفت: امروز غزه تقریباً نماد مصاف دو نگاه، دو تمدن، دو فرهنگ و دو خاستگاه متفاوت است. انگلیس در "بیانیه بالفور" به دنبال این بود که عصاره و چکیدهای از حکمرانی غرب را در دل اسلام به وجود آورد؛ دموکراسی، پیشرفت، برخورداریها و شرایط جدیدی که در اسرائیل جهت سرمایه گذاری به وجود آورده بودند، القا کرده بودند که اینجا جزیره باثبات و امنی برای فعالیتهای اقتصادی است. تلاش میکنند یک گوشهای مانند غزه را حذف کنند. در شش سال، ۱۳ هزار فلسطینی را به شهادت رساندند. «طوفان الأقصی» این خواب آرام را آشفته کرد و شرایط را تغییر داد. اینها مؤلفههای جدیدی هستند که قواعد را تغییر میدهند.
وی گفت: امروز غزه و حماس، نماد جامعه اسلامی، فرهنگ اسلامی و مقاومت اسلامی است، و اسرائیل، سمبل لیبرال دموکراسی و تمدن غرب است و این دو در یک فضای کاملاً نابرابر در مصاف یکدیگرند.
متگی گفت: تعابیری که سید حسن نصرالله از طوفان الأقصی و مبارزه غزه دارد، تعابیر زیبایی است و تبلور آشکار اسلام و آمدن آن به صحنه اثرگذاری است. همه، طراحیهای خود را کردند و اکنون آمریکاییها به دنبال آن هستند که این قضیه خاتمه یابد. این مسأله خاتمه نمییابد بلکه آغاز جدیدی است.
وی افزود: عربستان گفته بود که ما ۱۵ روزه کار یمن را تمام میکنیم که یک سال بعد "کالین پاول"، وزیر خارجه وقت آمریکا گفت "عربستانیها ما را فریب دادند، گفتند ۱۵روزه تمام میکنیم، اما یک سال گذشته است. " و شش سال نیز گذشت. کشوری که نه هواپیما دارد، نه تانک دارد و دائماً آن را بمباران میکردند چطور کارشان تمام نشد. امروز یمن با همان وضعیت، ناو آمریکا را هدف قرار میدهد. زمانی اگر یک ناو آمریکایی از این ساحل مدیترانه به آن ساحل مدیترانه میرفت، از شدت رعبی که ایجاد کرده بودند، دو حکومت عوض میشد. اکنون چه تحولی در یمن به وجود آمده است؟!
وزیر امور خارجه ایران در دولتهای نهم و دهم تصریح کرد: دو اتفاق در حال وقوع است؛ اولاً کسانی که داعیه ابرقدرتی داشتند، ابرقدرت بودن به دو توانمندی است؛ نخست این که، آنچه را که میخواهند محقق کنند، و دوم این که، جلو آنچه را که نمیخواهند بگیرند. آمریکاییها بیش از بیست سال است که هر چه را که میخواهند نمیتوانند به آن دست یابند و جلو هر آنچه را هم که نمیخواهند، نمیتوانند بگیرند.
وی افزود: اینکه مقام معظم رهبری از سالها قبل بحث افول آمریکا را مطرح میکنند، دقیقاً یک تصویربرداری از شرایط و واقعیت امروز آمریکاست. پس در بازگشت به سلطه گری، قدرتها و ابرقدرتها نمیتوانند پاسخ دریافت کنند. جورج بوشِ پسر، گفت ما برای دو هدف به افغانستان میرویم؛ ریشه کن کردن تروریسم و ازبین بردن مواد مخدر. مواد مخدر که ۹۰۰ درصد افزایش یافت و تروریسم هم گسترش یافت؛ آنها تروریسم را در جهان گسترده کردند و بعد از بیست سال، مفتضحانه از آن بیرون رفتند. میخواستند به خودکامگی قدیم و خود محوری و قدرت مداری و زورمداری رجعت کنند که در بیست سال گذشته نتیجهای نگرفتند.
وی با بیان اینکه امروز این باور وجود دارد که ساز و کار سازمانهای بین المللی و سازمان بین الملل، هیچ مشکلی از جوامع بشری را نمیتوانند حل کنند، گفت: یک زمانی کوفی عنان در سفر به ایران، مأموریت داشت که در کنیا حضور یابد. آن زمان مصادف با انتخابات ۸۸ بود. در آنجا با برگزاری انتخابات، اختلاف و بحرانی در نتیجه انتخاباتشان پیش آمده بود. پنج هزار نفر کشته شدند که کوفی عنان برای حل اختلاف به آنجا رفت و گفت پیروز انتخابات رئیس جمهور و بازنده انتخابات، نخست وزیر شود. در زیمبابوه نیز همین سیاست را اجرا کردند. در سفر به ایران، از وی پرسیده شد چرا دبیران کل سازمان ملل و مدیران پایینتر روز به روز ضعیف و ضعیفتر شده اند؟ گفت زمانی اعضای دائم شورای امنیت پیشنهاد داده بودند عنوان ژنرال از دبیر کل حذف شود و در سطح یک منشی شود، در حالی که دبیران کل در سالهای گذشته اثرگذار بوده اند. به صورت مجموعه ای، بن بست ایجاد شده است، حوزه ابرقدرتیِ قدرتهای بزرگ که بعد از سازمان ملل به ابراز وجودشان برای حل مسائل رو آورده اند، ناموفق بوده اند؛ که آخرین آن غزه است.
متکی خاطرنشان کرد: غزه یک پایان نیست، بلکه یک آغاز است. اسرائیل پس از این، یک شب آرام سر بر بالین نخواهد گذاشت. برای دریای سرخ، یمن و منطقه باید اندیشه جدیدی کنند. ورود دوباره ابرقدرتها با ویترین، اسم و تهدید خودشان در بیست سال گذشته با شکست مواجه شده است.
وی اضافه کرد: سازمان ملل و افکار عمومی جهان به این نتیجه دارد میرسد که با این ساز و کار که روزی تصور میشد میتواند حلال مشکلات باشد، اکنون به بنبست رسیده است. زمان، زمانِ آزاداندیشان، مسلمانان متعهد، اساتید، بزرگان و اندیشمندانی است که برای مقطع کنونی جهان، اندیشه بلندی را به پرواز درآورند و چاره جویی کنند.
منبع: فارس
با توجه به شهادت دوتن از سرداران سپاه اسلام در سوریه توسط رژیم وحشی و جنایتکار صهیونیستی از برادران معظم سپاه قدس درخواست میشود پاسخ درخور شأنی به این ددمنشی صهیونیستها داده شود.
نیروهای ارتش آمریکا جنایتکار و هم انگلیس جنایتکار 100 درصد فقط عامل اصلی جنگ در خیلج عدن و دریای سرخ هستند.
نیروهای آمریکایی حق حضور در سوریه و عراق و یمن را ندارند.
حضور نیروهای نظامی انگلیس درعراق و سوریه و یمن غیر قانونی است و هم نقض قوانین بین المللی است.
نیروهای انگلیسی حق حضور در سوریه و عراق و یمن را ندارند.
آمریکا جنایتکار مسئول گسترش جنگ در منطقه است.
انگلیس جنایتکار مسئول گسترش جنگ در منطقه است.
اسرائیل جنایتکار مسئول گسترش جنگ در منطقه است.
حملات آمریکا به سوریه و عراق، برای حمایت از اسرائیل و داعش است.
حملات آمریکا را که نقض آشکار قوانین بینالمللی است
که حملات هوایی آمریکا به طور خاص برای شعلهور کردن درگیری در منطقه طراحی شده است.
شورای امنیت سازمان ملل خیانتکار حملات آمریکا جنایتکار به سوریه و عراق را بررسی نمی کند و از سال 2011 تاکنون هم برای همه مردم سوریه، عراق، منطقه و جهان ثابت شده است.
روسیه خواستار بررسی فوری حملات آمریکا به سوریه و عراق در شورای امنیت شد/ واین در حالی است که شورای امنیت سازمان ملل خیانتکار از سال 2003 تاکنون شریک جرم تجاوزات، جنایات وحشیانه، وحشی گری وغیر انسانی آمریکا جنایتکار در عراق بوده است.
روسیه خواستار بررسی فوری حملات آمریکا به سوریه و عراق در شورای امنیت شد/ واین در حالی است که شورای امنیت سازمان ملل خیانتکار از سال 2011 تاکنون شریک جرم تجاوزات، جنایات وحشیانه، وحشی گری وغیر انسانی آمریکا جنایتکار در سوریه و عراق بوده است.
حملات آمریکا به سوریه و عراق ناقض منشور ملل متحد است.
حضور نیروهای تروریست آمریکایی در عراق از سال 2003 تاکنون غیر قانونی است و هم نقض قوانین بین المللی بوده است.
پایگاه نظامیان اشغالگر آمریکایی در نزدیکی فرودگاه اربیل غیر قانونی است و هم نقض قوانین بین المللی بوده است. حضور نظامیان آمریکایی در اربیل نقض حاکمیت عراق بوده است.
آمریکا جنایتکار به جای حمله به تاسیسات نظامی متعلق به کتائب حزبالله و سایر گروههای مقاومت، جنگ غزه را متوقف کند.
آمریکا جنایتکار از سال 2001 تاکنون از تروریسم برای بیثباتی در منطقه استفاده میکند.
آمریکا جنایتکار از سال 2003 تاکنون از القاعده برای بیثباتی در عراق و منطقه استفاده میکند.
آمریکا جنایتکار از سال 2011 تاکنون از داعش برای بیثباتی در سوریه و عراق و منطقه استفاده میکند.
بایدن باید نیروهای تروریست آمریکایی را از خاورمیانه خارج کند.
جو بایدن جنایتکار از 15 مهرماه تاکنون شریک جرم بحران انسانی غزه است.
تجاوز رژیم صهیونیستی به سوریه «جنایت علیه بشریت» است
اگر جامعه جهانی اقدامات مجرمانه رژیم اشغالگر اسرائیل را متوقف نکند، این مسئله تل آویو را به ارتکاب جنایات بیشتر تشویق میکند.
داعش ارتباط واضحی با رژیم صهیونیستی دارد و این گروه تروریستی جنایت اخیر خود را در فاصله زمانی بسیار نزدیک با تجاوز رژیم اشغالگر مرتکب شد.
از سال 1393 تاکنون بیش از 999 هزار بار در رسانه های اعلام کرده ام که ائتلاف بین المللی به سرکردگی آمریکا از تروریسم، القاعده، داعش، تکفیری ها و سایر گروه های تروریستی در سوریه همه جانبه کمک، حمایت و پشتیبانی نظامی می کند ولی اما متأسفانه سران سوریه هیچ توجه نکردند و هنوز هم توجه نمی کنند چرا؟
و این در حالی است که از سال 2011 تاکنون برای همه مردم منطقه خاورمیانه و مردم دنیا ثابت شده است که رژیم صهیونیستی جنایتکار همراه با چند کشور دیگر و به سرکردگی آمریکاجنایتکار و در سایه سکوت بی شرمانه سازمان های بین المللی از تروریست ها در سوریه، لبنان، عراق، منطقه خاورمیانه و جهان حمایت می کند و همچنان نیز ادامه می دهد.
آمریکا و متحدانش از سال 1982 تاکنون از تروریست ها دراقلیم کردستان عراق همه جانبه کمک، هدایت، مدیریت، نظارت، حمایت و پشتیبانی می کنند و همچنان نیز ادامه می دهند.
ترکیه ازسال 2011 تاکنون یکی ازحامیان تروریست ها درسوریه است.
ترکیه ازسال 2011 تاکتون تمام تروریست های خارجی وارد سوریه وعراق کرده است.
ترکیه تروریست های کشورهای اروپایی وارد سوریه و عراق کرده است.
ترکیه عامل، جنگ، بی ثباتی و ناامنی درسوریه است.
ترکیه عامل اصلی جنگ درسوریه است.
ترکیه عامل اصلی پیدایش و رشد تروریسم درسوریه است.
ازسال 2011 تاکنون بیش از999 هزارتروریست ازطریق کشورترکیه وارد سوریه وعراق شده اند.
آمریکا جنایتکار از سال 2011 تاکنون مدعی مبارزه با داعش است ولی در حقیقت از داعش همه جانبه کمک، حمایت و پشتیبانی می کند.
انگلیس جنایتکار از سال 2001 تاکنون مدعی مبارزه با تروریسم و القاعده است ولی در حقیقت از تروریسم و القاعده همه جانبه کمک، حمایت و پشتیبانی می کند.
انگلیس جنایتکار از سال 2011 تاکنون مدعی مبارزه با داعش است ولی در حقیقت از داعش همه جانبه کمک، حمایت و پشتیبانی می کند.
انگلیس جنایتکار با حمایت از اسراییل، تروریسم، القاعده، داعش، تکفیری ها و سایر گروه های تروریستی در جهان بی آبرو شده است.