جدایی استان چهاردهم یعنی بحرین از ایران سند روشن اشتباهات مکرر و خیانت پهلویها به سرزمین مادری است. آبان سال ۱۳۳۶ بحرین که قرنها تحتحاکمیت ایران بود بهعنوان استان چهاردهم ایران معرفی شد، اما ۱۴سال بعد این استان به دستور محمدرضا پهلوی از کشورمان جدا شد و این اقدام در سکوت رسانهها صورت گرفت. این اتفاق بهدلیل تبعات سیاسی جدی در دوران ما، نیازمند بررسی و تعمق بیشتر و دقیقتر است. به همین مناسبت سراغ هوشنگ طالع، تاریخنگار و نماینده دوره ۲۲ مجلس شورای ملی رفتیم؛ کسی که خود از چهرههای برجسته مخالف دولت در مجلس، در مسئله جدایی بحرین بود که در نهایت در سال ۱۳۴۹ به استیضاح دولت هویدا که خود را مجری اوامر ملوکانه میدانست انجامید.
برای شناخت جریانهای تجزیه ایران یک منبع جدید به نام «چکیده تاریخ تجزیه ایران» داریم که شما آن را نوشته و نشر سمرقند وارد بازار نشر کرده است. کمی درباره این کتابها توضیح دهید.
این کتابها هر یک عنوانی دارند و به تجزیه بخشی از ایران اختصاص یافتهاند؛ «تاریخ تجزیه ایران ـ دفتر یکم ـ تلاش نافرجام برای تجزیه آذربایجان»، «تاریخ تجزیه ایران ـ دفتر دوم ـ تجزیه بحرین»، «تاریخ تجزیه ایران ـ دفتر سوم ـ تجزیه سرزمینهای باختری»، «تاریخ تجزیه ایران ـ دفتر چهارم ـ تجزیه قفقاز»، «تاریخ تجزیه ایران ـ دفتر پنجم ـ تجزیه سرزمینهای خاوری»، «تاریخ تجزیه ایران ـ دفتر ششم ـ تلاش در راه وحدت» اسامی کتابها به ترتیب هستند و آنچه بهعنوان چکیده تاریخ تجزیه ایران مورد اشاره قرار گرفته درواقع چکیده این شش جلد است. در کتاب چکیده تاریخ تجزیه به روندهایی اشاره میکنیم که تجزیههای متعدد و کوچکشدن سرزمین ایران را بهدنبال داشت.
اساسا زمزمههای جدایی بحرین از ایران از چه زمانی و چرا آغاز شد؟
زمینههای جدایی از حدود سال ۱۳۴۵ آغاز شد؛ با این توضیح که مسعودی، مدیر مسئول روزنامه اطلاعات، سفری به شیخنشینهای خلیجفارس میکند و در سلسله مقالاتی به این نتیجه میرسد که نفت بحرین تمامشده و بنابراین ارزشی ندارد! اتفاقاً شاه هم در شهریور ۱۳۴۵ به خبرنگار روزنامه گاردین لندن میگوید: «با توجه به اینکه نفت دارد به پایان میرسد و مروارید به پایان رسیده است، بحرین از نظر ما اهمیتی ندارد»! شاه در سال ۱۳۴۷ به دهلینو میرود و در آنجا در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره مسئله بحرین میگوید: «من میخواهم بگویم که اگر مردم بحرین مایل نباشند به کشور ما ملحق شوند، ما هرگز به زور متوسل نخواهیم شد.»
گویا آمریکایی هم نقشهای برای داشتن پایگاه بزرگ دریایی در این منطقه داشتند؟
همین طور است؛ آمریکاییها هم برای داشتن پایگاه بزرگ دریایی در خلیجفارس در پی تشویق شاه برای تجزیه بحرین بودند. از این رو، شاه در بهمن ۱۳۴۸ با اسدالله علم، وزیر دربار خود صحبت میکند و یکجا در این گفتگوها شاه به علم میگوید: «.. بهنظر تو در ادامه حل مسئله بحرین، آیا ما به مملکتمان خیانت میکنیم؟» راستی از این گفتگوها حیران میمانیم! بعد از اینها احزاب دولتی و روزنامههای دولتی این مباحث را ادامه میدهند. تا اینکه در روز نهم فروردین ۱۳۴۹ رئیس مجلس شورای ملی، نمایندگان را به یک جلسه فوقالعاده دعوت میکند که من هم جزو نمایندگان مجلس و عضو گروه پارلمانی پانایرانیست مجلس بودم و اردشیر زاهدی گزارش خود را درباره بحرین به مجلس ارائه میدهد.
عکس العمل نمایندگان مجلس ملی در برابر این تصمیم چه بود؟
ما در مجلس یک گروه پارلمانی پنجنفره تشکیل دادیم. در نهمفروردین ۱۳۴۹ گزارش دولت درباره جدایی بحرین در مجلس ارائه میشود که در آنجا حزب ایراننوین و حزب مردم با آن گزارش دولت در مجلس موافقت و گروه پارلمانی پانایرانیست با این گزارش مخالفت میکنند و در همان روز متن استیضاح دولت را تقدیم رئیس مجلس کرده و در نهایت دولت را بابت اقدام به جدایی بحرین استیضاح میکنند. این نخستینبار بود که پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دولتی از سوی نمایندگان استیضاح میشد که در حقیقت استیضاح از شاه بود بهدلیل اینکه نخستوزیر در این زمان یعنی امیرعباس هویدا میگفت که من مجری اوامر اعلیحضرت هستم! در حقیقت رئیس دولت نبود بلکه کارگزار شاه بود! محسن پزشکپور به نمایندگی از اعضای حزب سخنرانی کرد. مجلس در آن روز در نهم فروردین مثل یک مجلس عزاداری بود؛ در لژ بانوان همه گریه میکردند؛ از نمایندگان مجلس هم چند نفر گریه میکردند؛ یکی از آنها آقای حسین رهنوردی قهرمان وزنهبرداری کشور بود. برخی نمایندهها آدمهای میهن پرستی بودند، اما سلطه رژیم خیلی سخت بود؛ اصلاً به فکرشان نمیرسید که بتوانند علیه شاه رأی بدهند! همین آقای هویدا بعداً اعتراض میکند که چرا پیشدستیها را بر سر این نمایندگان نکوبیدید! و چرا اجازه دادید که حرف بزنند! و میگفت به من گزارش کردهاند که یک عدهای اشک تمساح میریختند! عضویت آقای رهنوردی در حزب ایران نوین را هم ۶ ماه معلق کردند؛ چنین جوی بود. شاه در مسئله جدایی بحرین تحتتأثیر انگلیسیها بود. البته حزب ما هم برای این مخالفت هزینههای زیادی داد.
مردم و روزنامهها چه بازخوردی داشتند؟
جدایی بحرین در بایکوت خبری بود و جامعه را نسبت به این مسئله ناآگاه نگه داشتهبودند؛ موقعی آن جلسه نهم فروردین در مجلس برگزار شد که کشور، دبیرستانها و دانشگاهها در تعطیلات نوروزی بود؛ و حتی همان نشست مجلس هم همانطور که گفتم فوقالعاده بود و مجلس تعطیل بود. دانشگاههایی که میتوانست کانونهای مقاومت باشد تعطیل بود. موقعیت را طوری انتخاب کرده بودند که نتواند بازخورد داشته باشد. رضا قطبی هم که در آن زمان رئیس تلویزیون بود، تلاش میکرد که این سخنرانیهای مجلس از تلویزیون پخش شود و حتی محرمانه هم به ما اطلاع داد که قرار است در اخبار ساعت ۹ پخش شود، ولی در آخرین لحظه از دربار دستور میدهند که پخش نکنند! چون اگر پخش میشد میتوانست خیزش عمومی را پدید بیاورد. مردم اصلاً خبردار نبودند و ارتباطات امروزی وجود نداشت.
منبع: همشهری آنلاین