اواخر آبان سال ۱۴۰۱ گزارش یک درگیری خونین به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ اعلام شد. پس از آن مأموران به محل اعلام شده در محدوده تهرانپارس رفتند و با جوانی ۳۵ ساله مواجه شدند که به نظر میرسید با جسم برنده و تیز بشدت مجروح شده است.
بلافاصله مرد جوان به بیمارستان منتقل شد، اما ساعتی بعد کادر درمانی اعلام کردند که وی به علت شدت جراحات وارده و خونریزی شدید فوت کرده است.
در ادامه جسد با دستور قضایی به پزشکیقانونی منتقل شد و پلیس شناسایی عامل قتل را در دستور کار قرار داد.
در نخستین گام مأموران به سراغ شاهدان این درگیری مرگبار رفتند و مشخص شد عامل قتل یک سارق سابقهدار بوده است.
پس از بازداشت متهم او به درگیری با مقتول اعتراف کرد و در تشریح ماجرا گفت: سال ۱۳۹۹ به خاطر سرقت دستگیر و به دو سال حبس و رد مال محکوم شدم.
بعد از گذراندن دوران محکومیتم و حمایتهای مالی خانواده و دوستانم توانستم آزاد شوم.
اما از روزی که آزاد شدم فهمیدم یکی دو نفر از بچهمحلهایم پشت سرم حرفهای نامربوطی زدهاند و هرجا میرفتم نگاه سنگین دوستان و آشنایانم را حس میکردم و آنها به دلیل کمکهای مالیای که برای آزادیام کرده بودند به من سرکوفت میزدند و منت سرم میگذاشتند.
تا اینکه روز حادثه سر همین موضوع با چند نفر از آنها درگیر شدم و در این میان مقتول که به طرفداری از دوستانش جلوی خانه مان آمده بود با من درگیر شد و من هم او را زدم.
بعد از اعترافهای صریح متهم، وی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه اولیایدم درخواست قصاص کردند.
پس از آن متهم به جایگاه رفت و گفت: زمانی که مقتول به در خانه ما آمد من میهمان داشتم. او با لگد در خانهمان را شکست و وارد شد و حتی مادرم را با لگد به گوشهای پرت کرد این اتفاق باعث شد کنترلم را از دست بدهم و بهسرعت وارد انباری شدم تا شمشیرم را بردارم، اما او به انباری آمد و مرا کتک زد، در آن لحظه فقط به فکر نجات خودم بودم که با شمشیر ضربهای به او زدم. البته در آن درگیری چند نفر دیگر هم بودند و من ضربه کشنده را به او نزدم.
بعد از آن خواستیم او را به بیمارستان برسانیم که اجازه نداد و دقایقی بعد توسط دوستان خودش به بیمارستان رفت و چند ساعت بعد هم فوت کرد.
قاضی به متهم گفت: در گزارش پلیس آمده که شاهدان درگیری به اتفاق گفتهاند که شما مقتول را از پشت زدهای؟
متهم جواب داد: من اتهام قتل را قبول ندارم، چون فقط به کتف و دستش ضربه زدم و چند نفر دیگر هم در درگیری بودند.
قاضی پرسید: آن شب در حالت طبیعی بودی یا چیزی مصرف کرده بودی؟
متهم گفت: هردوی ما مست بودیم.
بعد از اظهارات متهم، سه خواهر مقتول به این موضوع اعتراض کردند و برادر مقتول نیز به قضات گفت: این مرد واقعیت را نمیگوید او با برادر ما در خیابان دعوا کرده بود، برادرم برای نجات جانش از محل فرار کرده تا خودش را نجات دهد و زمانی که قصد داشته وارد خانه شود، متهم بیرحمانه با شمشیر ۶۰ سانتیمتری ضربهای به نخاع برادرم زده است.
ما بههیچ عنوان حاضر به مصالحه و گذشت نیستیم و تنها درخواستمان قصاص متهم است.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
روزنامه ایران