روز ششم محرم محاصره کاروان کربلا لحظه به لحظه تنگتر میشود، عمر بن سعد نامهای از عبیدالله بن زیاد دریافت کرد که در آن نامه بیان شده بود با سپاهیان خود، بین امام حسین (ع) و یارانش با آب فرات فاصله بینداز، تا بدین ترتیب قطرهای آب به آنان نرسد.
عمربن سعد نیز با بخشی از لشکر خود به کنار رود فرات رفت و کمک لشکر امام حسین (ع) را از رود فرات دور کرد، این نخستین حرکت نا جوانمردانه برای تشنه گذاشتن کاروان کربلا بود، در این میان برخی از افراد نیز بر کاروان امام سوم شیعیان فریاد میزدند که آب را بر شما خواهیم بست و قطرهای از آن را به شما نخواهیم داد، «امام حسین (ع)» نیز در پاسخ فرمودند: «خدایا او را از تشنگی هلاک کن و هرگز او را مشمول رحمتت قرار نده».
در شب ششم حبیب بن مظاهر اسدی با اذن امام حسین (ع) برای آوردن کمک، به قبیله بنی اسد رفت. اسدیان پذیرفتند و حرکت کردند، ولی جاسوسان به عمر سعد خبر دادند و او عدهای را فرستاد تا مانع آنها شوند لذا درگیری رخ داد وقتی طایفه بنیاسد متوجه شدند که توان مقاومت با آن گروه را ندارند در همان تاریکی شب پراکنده شده و به قبیله خودشان برگشتند. آنها حتی شبانه از محل خود کوچ کردند تا مبادا عمر بن سعد شبانه به آنها حمله کند.
درنهایت حبیببن مظاهر ماجرا را برای امام حسین (ع) بازگو کرد و امام با شنیدن آن فرمودند: «لاحول و لاقوة الّا باللّه».
در برخی منابع نوشته شده است در فاصله شبهای چهارم تا ششم ماه محرم، میان امام حسین (ع) و عمر بن سعد صحبتهایی انجام میشد بدون اینکه هیچ کسی از یاران آن حضرت و یا یاران عمر سعد حضور داشته باشد البته روایتی دیگر اعلام کرده است که در یکی از صحبتها، چند نفر از خانواده امام (ع) و نزدیکان با فاصله حضور داشتهاند.
خولی بن یزید اصبحی که دشمنی و کینه سختی با اهلبیت پیغمبر اسلام (ص) و امام حسین (ع) داشت، برای ابن زیاد از این گفتگو گزارشی ارسال کرد تا او بر عمر سعد سخت بگیرد و کار به آزار و شهادت امام حسین (ع) بینجامد.
وقتی گزارش این گفتگو به ابن زیاد رسید او برای عمر سعد نوشت: «ای پسر سعد! گزارشی به دست من رسیده است که تو شبها تا دیرهنگام با حسین [ع]به صحبت مینشینی و با او گفتگوها داری. بهمحض اینکه نامه من را دریافت کردی، حسین را وادار کن تا امر من مبنی بر بیعت با من و امیرالمؤمنین یزید را اطاعت کند، اگر قبول نکرد، آب را بر او و یارانش ببند و بین او و فرات حائل و مانع شو که من آب را بر یهود و نصاری حلال کردم و بر حسین و خانواده او، حرام. حسین و یاران او نباید از آب بنوشند تا همانطوری که بر امیرالمؤمنین عثمان گذشت تشنه کشته شوند.
عمر بن سعد هم با دریافت نامه ابن زیاد، حجربن حر (حجاربن ابجر) را بههمراه چهار هزار سوار بر آبراه غاضریه فرستاد تا مانع استفاده امام حسین (ع) و یاران آن حضرت از آب شوند.