حجتالاسلام والمسلمین مهدی یعقوبی گیلانی، مدیر موسسه منبر آسمانی و کارشناس مذهبی درمورد اتفاقهای بعد از عاشورا بیان کرد: دو روز بعد از واقعه عاشورا، یعنی روز دوازدهم محرم، کاروان اسرا وارد شهر کوفه شد و معروف است که اجساد شهدای کربلا، سه روز غیر مدفون روی زمین باقی ماند.
این کارشناس مذهبی گفت: مرحوم سپهر مینویسد: بالجمله شهدا را بیشتر در روز دوازدهم که روز سوم شهادت ایشان بود به خاک سپردند.
مرحوم آیت الله شیخ محمدباقر بیرجندی در کتاب «کِبْریت اَحْمَر فی شَرائط الْمَنْبَر» کتابی میگوید: اکثراً دفن شهدا را در روز دوازدهم محرم نوشته اند.
روز دوازدهم محرم، اهل بیت رسالت به شهر کوفه وارد شدند. هنگامی که خبر به ابن زیاد رسید که اهل بیت علیهم السلام به کوفه نزدیک شده اند، دستور داد که سرهای شهدا را که قبلاً ابن سعد فرستاده بود، برگردانند، و بر سر نیزهها نصب کنند و پیش روی اهل بیت علیهم السلام حرکت داده، همراه اسرا وارد شهر کنند و در کوچه و بازار بگردانند تا قهر و غلبه سلطنت یزید بر مردم معلوم گردد، و بر ترس مردم افزوده شود.
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی با اشاره به برخورد مردم کوفه با اهلبیت علیهمالسلام گفت: مردم کوفه، چون از ورود اهل بیت علیهم السلام آگاه شدند از شهر بیرون رفتند. ابن سعد به همراه اسیران راه پیمود، چون به نزدیکی کوفه رسید مردم کوفه برای تماشای اسیران گرد آمدند. گویند زنی از زنان کوفه (ام حبیبه) سربرآورد و گفت: «شما اسیران از کدام قبیله اید؟ گفتند: ما اسیران آل محمدیم».
همراه زنان، علی بن الحسین علیهالسلام، حسن بن حسن مثنی، زید و عمر و دو فرزند امام حسن علیه السلام همراه کاروان اسیران بودند.
اهل کوفه، چون نگاهشان بر آنان افتاد، گریستند و نوحه سرایی نمودند. امام سجاد علیهم السلام فرمودند: شما بر حال ما نوحه و گریه میکنید، پس آن کس که ما را کشت که بود؟!
این کارشناس مذهبی با اشاره به قرآن خواندن سر بریده بر روی نیزه ادامه داد: أبو مِخنف، مورخ شیعهی اهل کوفه که بهدلیل نگارش کتابی به نام «مقتلالحسین» مشهور است در رابطه با وقایع ورود اهلبیت علیهمالسلام به کوفه حکایت آمدن فردی به نام «سَهل» از حج به کوفه را نقل کرده است و از زبان او مینویسد: وقتی به شهر کوفه وارد شدم، شهر را دگرگون دیدم. بازارها و دکانها بسته و جمعیت ازدحام کرده، بعضی خندان، بعضی گریان، از مردی سوال پرسیدم؛ چه خبر است؟ خبر شهادت امام حسین علیه السلام را به من داد. در همین حال، اسرا و سرهای شهدا وارد شدند. او در پایان میگوید: سرهای منور و عیال آن جناب را آوردند تا به باب بنی خُزیمه رسیدند، در آن جا مدتی اسرا را نگاه داشتند، سر پُرخون سید مظلومان بر نیزه بلندی بود، دیدم لبهای مبارکش حرکت میکرد، چون گوش دادم، سوره کهف را میخواند، به این آیه رسید: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا» «آیا گمان کردهای اصحاب کهف و رقیم از آیات شگفت ما بودند؟»
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی افزود: سهل میگوید: گریستم و عرض کردم:ای مولا، امر تو عجیبتر و عظیمتر است.
در کتاب «روضه الاحباب فی سیر النبی و الآل و الاصحاب» در باب ورود اهل بیت علیهم السلام به شهر کوفه آمده است: «چون ابن زیاد از نزدیک شدن اهل بیت علیهم السلام به کوفه باخبر شد، پاسبانان و دیده بانان شهر را امر کرد که مردم کوفه را خبر کنند، که در روز ورود اهل بیت علیهم السلام هیچ کس اسلحه را با خود حمل نکند، و با سلاح از خانه بیرون نیاید و ده هزار تن سواره و پیاده از دلاوران لشکر بر خیابانها و راهها و محلهها و بازار شهر کوفه گماشت، تا مبادا در وقت عبور آنها شیعیان امیرالمومنین علیه السلام قیام کنند».