به نظر میرسد ناآرامیهای خشونتبار راستگرایان در انگلیس پایان یافته و مناطق مختلف این کشور پس از یک هفته مواجهه با خشونتهای شدید که حضور گسترده پلیس در خیابانها و آمادهسازی سلولهای زندانی را رقم زد، شاهد برقراری آرامش هستند.
با وجود این، پسلرزههای مواجهه انگلیس با بدترین خشونت سراسری در این کشور طی یک دهه گذشته، همچنان ادامه دارند.
درپی این خشونتهای یادشده تاکنون، بیش از ۹۰۰ نفر دستگیر شدهاند؛ پلیس انگلیس اعلام کرده است که دستگیریها تا چند ماه آینده در این رابطه ادامه خواهند داشت و تلاش برای یافتن عاملان اصلی این بحران پایان نیافته است.
ضمن اینکه ۴۶۶ نفر به ارتکاب جرایمی از جمله بینظمی و حمله به مهاجران و مسلمانان متهم شدند؛ دهها نفر هم محکوم و زندانی شدهاند، زیرا پروندهها به سرعت از طریق دادگاههای انگلیس پیگیری میشوند.
وزیر دادگستری انگلیس اعلام کرد که تاثیر این خشونتها تا «ماهها و سال ها» بر سیستم قضایی این کشور قابل مشاهده خواهد بود.
خشونتهای یادشده سبب رقم خوردن نگرانی جدی را درباره استانداردها در نحوه درک و واکنش دولت انگلیس به خشونت راست افراطی در مقایسه با دیگر اعتراضها آشکار کرد؛ این استاندارد دوگانه مستلزم بازتعریف جدی راستگرایی افراطی در انگلیس بهعنوان تهدید بزرگی برای امنیت این کشور است.
در حالی که انگلیس طی یکی ۲ روز گذشته شاهد برقراری آرامش نسبی بوده و مقامهای این کشور از بازدارنده بودن برخوردهای خود با عاملان خشونت سخن میگویند، نگرانیهای جدی درباره شعلهور شدن مجدد خشونتهای راست افراطی همچنان وجود دارند.
دلیل این امر جولان راستگرایان افراطی در شبکههای اجتماعی آنلاین و انتشار مستمر اطلاعات نادرست است؛ آنها مدعی هستند که دولت انگلیس با متخلفان سفیدپوست و شرکتکنندگان در آنچه اعتراض خواندند، شدیدتر است!
یکی از مهمترین دلایل این نگرانی این است که ناآرامیهای خشونتبار اخیر در انگلیس نژادپرستی خشونتآمیزی بود که پوپولیسم و راستگرایی افراطی به آن دامن زد؛ خشونتهای نژادپرستانه اخیر در انگلیس شیاهت قابل توجهی با خشونتهای نژادی دهه ۱۹۸۰ در این کشور دارد؛ ناآرامیهایی که در پی اعتراض جوامع سیاهپوست به خشونتهای نژادپرستانه پلیس در لیورپول، لیدز، لندن و شماری دیگر از شهرهای انگلیس رخ داد.
البته به نگاهی به تاریخ گذشته موارد مشابه دیگری هم یافت میشود؛ ناآرامی مرگبار ۱۹۱۹ در لیورپول، کاردیف، گلاسکو، لندن، ... در سال ۱۹۴۸ باز هم به لیورپول و در سال ۱۹۵۸ به لندن بازگشتند.
درک تاریخ طولانی و زشت خشونتهای نژادی انگلیس میتواند به توضیح و تحلیل بهتر ناآرامیهای اخیر در این کشور منجر شود؛ این در حالی است که رسانههای انگلیس بهویژه در توصیف ناآرامیهای خشونتبار اخیر از کلمه اعتراض استفاده کرده و در گام اشتباه بعدی علل اجتماعی عمیقتر را نادیده گرفتند؛ این در حالی است که خشونتهای نژادپرستانه از نوع انگلیسی در سالهای ۱۹۱۹، ۱۹۴۸ و ۱۹۵۸ نیز همیشه انگیزههای یکسانی داشته است: نژادپرستی و بومیگرایی.
عمده افرادی که هدف خشونتهای نژادپرستانه اخیر در انگلیس قرار گرفتند، شهروندان انگلیسی البته با اصالت مهاجرتی بودند؛ اعضای جوامعی که بیش از ۲ یا سه نسل گذشته در انگلیس زندگی کردند؛ بخش قابل توجهی از این افراد به جامعه مسلمانان تعلق دارند.
تحلیلگران یک اندیشکده ضمن بررسی تحولات اخیر در انگلیس، تصریح کردند که این کشور رویکرد دوگانهای در قبال اعتراضها دارد و آنها را براساس رنگ پوست و موضوع مورد اعتراض، دستهبندی و با آنها برخورد میکند.
براساس بررسی این اندیشکده، خشونتهای راستگرایان افراطی در انگلیس غالبا از سوی سیاستمداران، دادستانها و سرویسهای امنیتی بهعنوان اوباشگری طبقهبندی میشود، این در حالی است که این رویکرد در قبال اعتراضهای دیگر حتی بدون اعمال خشونت متفاوت است.
از دیدگاه محققان این بررسی، دولت انگلیس خشونت با انگیزههای راست افراطی را اغلب بهعنوان آزارواذیت اوباش یا هولیگانیسم طبقهبندی میکند، در حالی که انواع دیگر اعتراضها به سرعت در دستهبندی تروریسم و مانند آن شناخته میشود.
طی یک هفته ناآرامی خشونتبار در انگلیس شمار قابل توجهی از اقامتگاههای پناهجویی و مساجد هدف حملههای مکرر راست افراطی این کشور قرار گرفتند، اما دولت انگلیس این خشونتها را در دسته اوباشگری قرار داد و آنگونه که باید با آن برخورد نکرد؛ این در حالی است که از نظر کارشناسان این اقدامها قابلیت قرار گرفتن در دستهبندی اعمال تروریستی را داشتند.
انتقاد به این رویکرد دولت انگلیس که از گذشته وجود داشت، درپی خشونتهای اخیر راستگرایان افراطی گستردهتر شده است؛ انتقادها حول این محور قرار دارند که خشونتهای راستگرایی افراطی در انگلیس با رویکرد ملایم دولت این کشور مواجه میشود، اما اعتراضهای مسالمتآمیزی مانند تجمعهای حامیاتن فلسطین در اعتراض به جنایتهای چند ماهه اخیر رژیم صهیونیستی علیه غزه با برخوردهای جدی و خشونتبار مواجه میشوند.
منتقدان با اشاره به ماهیت خشونت راست افراطی یعنی تعصبهای نهادی و نژادپرستی تاکید دارند که چنین رویکرد دوگانهای عملا به شکوفایی و تقویت جریانهای راستگرای افراطی منجر میشود که پیامدهای گستردهای بهویژه برای اقشار آسیبپذیری مانند مهاجران و مسلمانان دارد.
ضمن اینکه این رویکرد مانع از اراده سیاسی و پیشینه قانونی لازم برای مقابله با اقدامهای مشابه است.
آنها میگویند که ناآرامیهای خشونتبار اخیر در انگلیس باید در چارچوب الگوی خشونت در سراسر اروپا دیده شود؛ موضوعی که عمدتا از سوی سیاستمداران اروپایی نادیده گرفته میشود.
کم اهمیت جلوه دادن پیامدهای خشونتهای راستگرایی افراطی در انگلیس سبب میشود تا درک درستی از این معضل ایجاد نشده و تعصبهای اجتماعی رایج مانند نژادپرستی و احساسات ضد مهاجر در سایه اقدامهای راستگرایان افراطی تشدید شود.
بررسی خشونتهای راست افراطی اخیر در انگلیس یک واقعیت مهم را آشکار میکند؛ این خشونتها رویدادهای مجزا و منحصر به فردی نیستند، بلکه بخشی از الگوی گستردهتر راستگرایی افراطی هستند که در سراسر اروپا دیده میشود.
نگاهی به رویدادهای مشابه در کشورهای اروپا از الگوی ثابتی حکایت دارد؛ راستگرایان افراطی در سال ۲۰۲۳ در دوبلین، پایتخت ایرلند خشونتهای مشابهی به راه انداختند؛ کیمنتس آلمان نیز در سال ۲۰۱۸ شاهد خشونتهای راستگرایان افراطی بود.
در هر ۲ مورد یادشده راستگرایی افراطی خشونت مورد نظر خود را از طریق موج سواری بر احساسهای ضد مهاجرتی پیش برد و اقدامهای خشونت بار علیه مهاجران و پناهجویان را تحریک کرد.
منبع: میزان