جاده اربعین یکی از عاشقترین جادههای عالم است چرا که شاهد شور و شر این جماعت خسته از راه به معشوقی بنام حسین است.
بین الطلوعین است و در فضای جاده اربعین، حسین را از دور نفس میکشم به دلیل خدمت به زوار از همین دور سلام روزانه ام را نثار ۶ گوشه اش میکنم و روز با درمان بیماران خسته از راه آغاز میشود.
شاید یکی ازمعدودترین جاههایی است که تمام زبانها را میتوان بدون مترجم متوجه شد و با یکدیگر صحبت کرد.
یکی از عاشقترینهای جامعه در واقع شیعیان پاکستان و هند هستند که از طولانیترین مسیرها به کربلا میآیند، چند خانم پاکستانی هستند جوانترین شان ۱۸ سالی دارد خوشبختانه انگلیسی دست و پاشکستهای میداند و مرا متوجه ناحیه درد در کمر و پای همراهی اش میکند دوستان ماساژور و درمانگر به کمک شان میآیند و با حالی خوب موکب را ترک میکنند.
به جاده برمی گردم دیدن عشاق حسین با حال خوب شان دلخوشم میکندکه در این عالم تنها نیستم، چند جوان عراقی درحال هم زدن دیگ غذاهستند؛ چیزی شبیه شولی است و هر لحظه هم زدن دیگ را نوبتی تکرار میکنند تا ته نگیرد، ردیف دیگهای غذا برای ناهار روی اجاق است وزوار با سرعتی به سمت کربلا گویی در پرواز هستند.
زائران عراقی و ایرانی بیشترین بافت جمعیتی بین زوار را تشکیل میدهند و امسال به گفته دوستان جمعیت پاکستانیها نیزبیشتر شده است.
هند، بحرین، قطر، افغانستان، ترکیه، اروپا و آمریکا نیز زائرانی بین جمعیت عشاق الحسین دارند.
صدای مرد عراقی درگوشم میپیچد (یاللی زائر، هلی بیکم) طعام، مای بارد، چای، حلیب، کلمات پرکاربردی هستند که بین میزبان که شیعیان میهمان نواز عراق هستند ودیگر زائران رد و بدل میشود.
کمی جلوتر صدای نوحه خوانی زیبای پاکستانی توجهم را جلب میکند بساط صبحانه نیز برپا است، نوعی حلوای معطر به ادویه چاتی، چون هل سبز، روغن نارگیل، زعفران و چای پاکستانی (ماسالا) طعم دلپذیری دارد.
صدای بلند بلندگوی خودرویی که به سمت کربلا میرود قلبم را میبرد (السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک) گویی پیش رویم ایستاده است وجواب سلام زوارش را در این مسیر سبزعاشقی (علیکم السلام) میدهد.
شب گذشته، اما جاده شلوغ تربود به گونهای که به سختی میشد بین زوار جابجا شد، نکته خوبی که درچند سالگذشته با حضور تیمهای تنظیف ایران رخ داد تمیزکردن اطراف برخی موکب هاست که توسط جوانترها انجام میشود.
سن وسال نمیشناسد حضور درطریق الحسین و آنکه امید تمام عشاق است در انتهای عمود ۱۴۰۰ آغوش به رویشان گشوده است و همه را مفتخر به لقب کربلایی میکند، بچههای کم سن وسال پابه پای بزرگترها راه میروند و بدون آنکه غر بزنند خستگی راه را به جان میخرند و به عبارتی به شکلی عجیب در مدرسه تربیتی اربعین همه بچهها خوش اخلاق شده اند که میطلبد از آن الگوبرداری شود، احترام به زائر درهر سنی اینجا حرف اول را میزند؛ بازار هدیه دادن به بچه هاداغ است چه زائران ایرانی که موها و دستهای دخترکان لبیک گوی عراقی را پر از زیور آلات ارزان، اما رنگارنگ کرده اند و چه عراقیها که خوشمزههای رنگارنگی برای بچهها تدارک دیده و سفارشی پیش رویشان میآورند و این است نکته تربیتی اربعین که بها دادن و محبت بدون شائبه است
پیش رویت جاده انتهایی جز آغوش حسین ندارد و تو بدون توجه به وطنت دلتنگی که سریعتر به آرامش آغوشش برسی.
تنها دو روز تا اربعین حسینی باقی مانده است و این جاده پرتلاطم و عاشق بیقرارتر از همیشه است، و همه چیز برای رسیدنت از آب وغذا تا خدمات بهداشتی و رفاهی فراهم است.
سلام بر حسین که به بهانه او عاشقانش این گونه بها میگیرند.
گزارش از زائر جاده عاشقی، مرضیه السادات حسینی راد