یکبار دیگر به دهه آخر ماه صفر رسیدیم، ماهی که با پیادهروی اربعین در عراق آغاز میشود و به مراسم عزاداری شام غریبان امام هشتم، ختم میشود.
آنچه به جذابیت و عظمت ماه محرم و صفر میافزاید، وجود اسناد و مدارکی است که نشان میدهد تکتک این آیینها و عزاداریها که عاشقان امام رئوف اجرا میکردند، تاریخچه مفصلی دارند که در ادامه بخشی از این مراسم و آیینها را که قدمتی بیش از ۱۰۰ سال دارند معرفی میکنیم.
شمعگردانی یا خطبهخوانی در شب شهادت حضرت ثامن الحجج (ع)
شمعگردانی یا خطبه خوانی آیینی است که هرساله در شب شهادت حضرت ثامن الحجج (ع) در صحن انقلاب که کهنترین صحن مجموعه حرم رضوی است برگزار میشود. در این آئین خادمان آستان قدس رضوی با تشکیل دو صف در حالی که چراغ لالههایی با شمع روشن در دست دارند، دور تا دور صحن انقلاب میچرخند و ایام حزن و سوگواری را به پیشگاه حضرت رضا (ع) تسلیت میگویند و با قرائت قسمتی از زیارت عاشورا به عزاداری میپردازند.
در مجموعه اسناد آستان قدس رضوی دو سند مرتبط با برگزاری مراسم شمع گردانی از سالهای ۱۳۳۴ و ۱۳۳۵ قمری موجود است. البته شاید شمع گردانی در سالهای قبل از این نیز انجام میشده ولی سابقه و سندی از آن در مجموعه اسناد آستان قدس رضوی موجود نیست و با توجه به محتوای اسناد میتوان گفت که شمعگردانی احتمالا فقط در شب شهادت امام رضا (ع) برگزار میشده است.
در این اسناد «سید جواد ظهیرالاسلام» متولی باشی آستان قدس رضوی به کشیک نویس و حاجی شعاع التولیه، صاحب جمع روشنایی، دستور تهیه شمع را برای شرکت کنندگان میدهد. براساس اسناد دورههای تاریخی موجود در سازمان کتابخانه ها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی (از دوره صفویه به بعد) میتوان گفت، خطبهخوانی و ذکر مصیبت به مناسبتهای مختلف در حرم مطهر و در جوار بارگاه ملکوتی حضرت ثامنالحجج (ع) رایج بوده است.
بنا بر همین اسناد، «حرفه خطیب» از مشاغل رسمی بوده و در برخی از وقف نامهها نیز برای شخص خطیب مقرری خاص در نظر گرفته شده است. قدیمیترین سند که در آن اصطلاح «باشی» برای خطیب درج شده است، مربوط به سال ۱۲۶۲ قمری است. همچنین قدیمیترین سند موجود، مربوط به تشکیلات حفاظ و خطبا در تشکیلات اداری و مالی آستان قدس رضوی در سال (۱۰۱۰ هجری قمری) از «امیرمحمد صالح حسینی» با عنوان خطیب آستانه نام برده است. احتمالا مراسم شام غریبان و مراسم شمعگردانی از عصر صفوی رایج شده اند.
بزرگترین تغییر ایجاد شده در این آئینها یکی در متن پایانی خطبههای خوانده شده در دوران مختلف و پس از شمع گردانی است که در هر دوره، متن دعا درباره شخص اول کشور به فراخور جایگاه و تناسب آن فرد با دین تغییر کرده است، همچنین وسایل استفاده در اجرای آئین نیز تغییراتی پیدا کرده که از شمع ساده بدون حفاظ تا شمعهای دارای لاله
شیشهای تغییر پیدا کرده اند.
تعزیهخوانی و اجرای شبیه خوانی
اسناد و مدارک زیادی وجود دارد که نشان میدهد تعزیهخوانی و شبیهخوانی که در ماههای محرم و صفر در مشهد مانند برخی از شهرهای کشور در حال برگزاری است، از قدمتی بیش از یک قرن برخوردارند.
آن طور که اسناد رسمی نشان میدهد در دوران قاجار که اوج رواج تعزیهخوانی بود حسینیهها و تکیههای سراسر شهر مشهد، میزبان تعزیهخوانهایی میشدند که برای مصیبتهای کربلا به میدان میرفتند و خود را برای سوگ و شهادت امام هشتم، آماده میکردند.
تعزیهخوانی روایتی از نمایشهای مذهبی و سنتی بوده که مصائب اهلبیت (ع) بهویژه وقایع عاشورا و کربلا را به صحنه میآورد و مردم را از نزدیک با آن مواجه میکرد.
این هنرنمایشی در دوره ناصرالدینشاه قاجار به اوج خود رسید چرا که وی به تعزیه علاقه فراوانی داشت و به دستور وی تکیه دولت ساخته شد و باعث ترویج تعزیه در بین مردم شد.
بر اساس مدارک موجود در دهه اول ماه محرم عهد ناصرالدینشاه ۳۰۰ مجلس مختلف تعزیهخوانی در تکیهها و حسینیههای آن دوران برپا بود. با روی کار آمدن رضاخان دوران شکوفایی تعزیه هم به سر آمد و سوگواریهای ماه محرم محدود و ممنوعیتهای متعددی برای آن به وجود آمد و به تدریج برگزاری رسمی مجالس تعزیه متوقف شد.
مراسم شبیهخوانی هم از جمله مراسمهایی است که در سه روز انتهایی ماه صفر برگزار میشود، شبیهخوانی متحرک در خیابانهای منتهی به حرم مطهر رضوی و شبیه خوانی ثابت در حسینیه کرمانیها و تکیه حوض محمدعلیخان اجرا میشود که موضوع هر دو آنها مربوط به لحظات آخر شهادت امام رضا (ع) با زهر مأمون عباسی است.
صادق همایونی به نقل از کتاب «تاریخ اجتماعی کاشان» به برگزاری این دو مراسم در عهد کریمخان زند اشاره میکند و مینویسد: «از عهد کریمخان زند که تعزیهخوانی و شبیهخوانی باب شد، این کار اگر بهصورت مجلسی بود که در تکیه یا هر محوطه وسیعی در زیر چادر بزرگی بر پا میشد و تعزیهخوانها با صدای طبل و شیپور مردم را دعوت و شروع به کار میکردند و یا آن که در ایام عاشورا همراه دستههای عزادار، تعزیهخوانها هم سواره و پیاده در حرکت بودند و صحنهسازیهای اینگونه تعزیههای سیار بهقدری پر طولوتفصیل بود که گاهی عبور آنها از بازار شهر بیش از شش ساعت به طول میانجامید و....» (همایونی، صادق، ۱۳۵۲، صص ۴۰-۴۱)