باور به سنگین بودن ماه صفر در فرهنگ عامه سبب شده است که افراد دست به برخی کارهایی بزنند که نه تنها مستند مذهبی ندارد، بلکه حتی پژوهش بر برخی از این رفتارها نشان میدهدکه ریشه تاریخی هم ندارند و نهایتا سابقهای کمتر از ۳۰ سال گذشته دارند. «دَقالباب هفت درب مسجد» نیز یکی از همین رفتارهایی است که چندسالی است به یکی از آداب و رسوم پایانی ماه صفر تبدیل شده است. رسمی که البته از سوی منابع دینی و تاریخی معتبر شناخته نمیشود.
تقریبا از ۲۰ سال پیش یک رسم جدید به سلسله آداب و رسومِ روزهای پایانی ماه صفر اضافه شده است. بر اساس این رسم تازه، افراد پس از نماز مغرب و اعشاء در آخرین روز از ماه صفر، دربِ ۷ مسجد را میزنند و مژده تمام شدن دو ماه محرم و صفر و فرارسیدن ماه ربیعالاول را به پیامبر (ص) و اهل بیت میدهند. رسمی که برخی معتقدند منشاء آن روایتی از پیامبر (ص) است. هرچند در این روایت هم صحبتی از رسم زدن دربِ ۷ مسجد به میان نیامده است.
در این زمینه محسن یوسفی کیا _ کارشناس مذهبی، پیش از این توضیح داده بود: «اخیرا برخی حدیثی از پیامبر (ص) مبنی بر اینکه "هرکس پایان ماه صفر را به من بشارت دهد، بهشت را به او بشارت میدهم" را نقل میکنند و طبق این حدیث، ماه صفر را ماه شومی میدانند که پایان آن را باید بشارت داد؛ در صورتی که این حدیث نقل شده از پیامبر به این شکلی که در میان عوام تعبیر شده است، صحت ندارد. حدیث نقل شده از پیامبر (ص) چنین است که ایشان فرمودند: «مَن بَشَّرَّنی بِخُروجِ آذار فَلَه الجَّنه» یعنی هر آن کس که تمام شدن ماه آذار را به من بشارت دهد، اهل بهشت است. آذار از ماههای رومی بوده در حالی که ماه صفر از ماههای قمری است و نکته قابل توجه اینکه حدیث مذکور مربوط به داستانی در زمان پیامبر (ص) است.»
او در ادامه توضیحات خود تاکید کرده بود: «در کتب حدیثی از جمله در کتاب علل الشرایع، این حدیث را به صورت حدیثی مستند از ابنعباس آوردهاند که پیامبر (ص) روزی در مسجد قبا در جمع عده زیادی از اصحابشان فرمودند: «إِنَّ أَوَّلَ مَنْ یَدْخُلُ هَذَا الْبَابَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ» یعنی اولین کسی که هم اکنون بر شما وارد میشود، مردی از اهل بهشت است، پس چند نفر که این مطلب را شنیدند از یک درِ مسجد خارج شدند تا از در دیگر وارد شوند و اول کسی باشند که مستحق بهشت گردند. پیامبر (ص) که متوجه این موضوع شد، به عدهای که در مسجد باقی مانده بودند، فرمودند: «إنه سیدخل علیکم جماعه یستبقون فمن بشرنی بخروج آذار فله الجنه» یعنی هم اکنون عده زیادی از در مسجد وارد میشوند، تنها کسی که مرا به پایان ماه آذار خبر دهد، او اهل بهشت است. پس آن عده برگشته و وارد مسجد شدند در حالی که ابوذر در بین آنها بود. پیامبر از آنان پرسید: «در کدام ماه از ماههای رومی قرار داریم؟ تنها ابوذر گفت: یا رسول الله از ماه آذار خارج شدهایم. پیامبر فرمود: ابوذر، این را میدانستم ولیکن دوست داشتم اصحاب من مردی را که اهل بهشت است بشناسند.» (عللالشرایع، ج ۱ ص ۱۷۶)
بر همین اساس مشخص میشود که نسبت دادن این روایت برای انجام رسمی که سابقهای نهایتا ۲۰ ساله دارد، مبنای مذهبی نداشته و کاری است که به تازگی باب شده است. با این وجود مراجع مذهبی نیز در فتواها و استفتاءهایی درباره رسم «دَقالباب هفت درب مسجد» توضیحاتی ارائه کرده و این آداب را از اساس بدون پایه دینی و مذهبی دانستهاند که در ادامه به برخی از آنها میپردازیم:
آیتاللّه خامنهای در این زمینه بیان کردهاند: «بسمهتعالی، این عمل مستند روایی ندارد و شیوه قابلتأیید نیست. اگرچه اصل اذکار و ادعیه و طلب حاجات از خداوند متعال عمل پسندیده است، لیکن اشکال در شیوه عمل به نحو یادشده است. آقایان علماء اعلام – دامت افاضاتهم – و مؤمنین – ایدهم الله تعالی – با پند و اندرز و موعظه و نصیحت از رواج چنین رفتارهایی که چهبسا ممکن است منتهی به وهن مذهب گردد، جلوگیری نمایند.»
نظر آیتالله مکارم شیرازی نیز در خصوص این رسم اینگونه عنوان شده است: «بسمهتعالی با توجه به اینکه این عمل در روایات معصومین (ع) وارد نشده است انجام آن بهعنوان یک عمل مستحب شرعی جایز نیست و سزاوار است ائمه محترم جماعات مردم را بهسوی مراسم و توسلاتی دعوت کنند که در روایات معصومین (ع) واردشده است وگرنه ممکن است افراد منحرف برای وهن مذهب هرروز امر تازهای اختراع کنند و ناآگاهان را بهسوی آن دعوت کنند. همیشه موفق باشید.»
همچنین مرحوم آیتاللّه صافی گلپایگانی در این باره تاکید کردهاند: «بسمالله الرحمن الرحیم ۱- مستند روایی بر عمل مذکور به نظر نرسیده و الله العالم.۲- با عدم مستند شرعی تأیید آن معنی ندارد؛ و الله العالم.۳- علمای اعلام باید مردم را آگاه کنند. وفقکم الله؛ و الله العالم.»
البته این رسم نوین «دَقالباب هفت درب مسجد» پس از چند سال با تغییراتی هم روبرو بود؛ چنانچه برخی معتقدند طی این کار باید مقابل درب مساجد شمع روشن کنند و یا با خود شاخه گلی برای دادنِ مژده اتمام ماه صفر همراه داشته باشند که جلوی درب مسجد بگذارند، شکلات و شیرینی پخش کنند و یا حتی مقابل درب مسجد را آب و جارو کنند.
اما این سنت که روایت مستند مذهبی برای آن وجود ندارد، آیا در روایات کهن فرهنگ عامه مردم نقشی داشته است و آیا میتوان باور به نحس بودن ماه صفر در فرهنگ عامه را دلیلی برای شکلگیری این سنت دانست؟
در این زمینه آمنه جاوید _ پژوهشگر فرهنگ عامه که به شکل ویژه پژوهشی بر آداب و رسوم ایرانیان در ماه صفر انجام داده است، ابتدا در توضیح روند شکلگیری این پژوهشتوضیح داد: مبنای این کار تحقیقاتی که سبب شد تا آیین ایرانیان در ماههای قمری استخراج شود، مربوط به یک برنامه رادیویی در سال ۱۳۴۰ خورشیدی بود.
او افزود: سیدابوالقاسم انجوی شیرازی از سال ۱۳۴۰ در برنامه «فرهنگ مردم» با نام مستعار «نجوا» به مدت ۱۸ سال به بحث و گفتگو درباره فرهنگ مردم، سنتها و آداب و رسوم ایرانی میپرداخت و در طول ساخت این برنامه از مردم مناطق مختلف کشور برای گردآوری فرهنگ عامه منطقه خودشان کمک میخواست. این امر که حتی پس از آقای انجوی تا اواسط دهه ۷۰ هم ادامه داشت، سبب شد تا تعداد زیادی فیش تحقیقاتی، نامه و پرونده مربوط به جلوههای فرهنگ مردم گردآوری شود که گنجینهای از آداب و رسوم مردم درباره مناسبتهای مختلف به شمار میآید.
جاوید ادامه داد: از آنجایی که استاد انجوی برای گردآوری این محتوا از مردم کمک گرفته بود، نامههای فراوانی برای برنامه ارسال شده بود که در آرشیو صدا و سیما موجود بود و کار پژوهشی ما نیز بر مبنای همین نامههای قدیمی شکل گرفت. نامههایی که گاهی افراد در آن قید کرده بودند آیین و سنتی که درباره آن نوشتهاند را از مادربزرگ و یا پدربزرگشان شنیدهاند و این امر سبب شکلگیری این فرضیه شد که بر اساس سنِ راویان، قدمت برخی از این باورهای عامه حتی میتواند مربوط به اواسط دوره قاجار و پیش از آن باشد. از این رو ما با گنجینهای از آداب و رسوم روبرو بودیم که بدون هیچ واسطهای خودِ مردم در اختیار ما قرار داده بودند.
او با اشاره به اینکه مطالعه مذکور درباره آیینهای تمام ماههای قمری انجام شده است، بیان کرد: مطالعه مفصلی بر اساس همان نامههایی که از سال ۱۳۴۰ برای برنامه ارسال شده بود درخصوص ماه صفر صورت گرفت. تقریبا هزار برگ نامه مرتبط با آیینهای ماه صفر مطالعه کردیم و هیچ مبنای مستندی مبنی بر اینکه رسمِ «دَقالباب هفت درب مسجد» در شبِ آخر ماه صفر یک آیین کهن است، به دست نیامد. علاوه بر آن چنین رسمی حتی در سایر کتب مرتبط با فرهنگ عامه هم ذکر نشده است.
این پژوهشگر فرهنگ عامه ادامه داد: رسمِ «دَقالباب درب مسجد» تنها در موارد محدودی برای پایان ماه رمضان ذکر شده است؛ به این صورت که افراد پس از نماز عیدفطر، درب مساجد را میزدند تا فرارسیدن ماه شوال را تبریک بگویند.
او درخصوص باور به شوم بودن ماه صفر، بیان کرد: باور به نحسی این ماه ریشهای کهن دارد که حتی میتوانیم در تمدن بابِل، سومر و بینالنهرین به دنبال آن بگردیم. در آن ایام موضوع سال کبیسه مطرح بوده و از آنجایی که این علم وجود نداشته تا یک تقسیم زمانی انجام دهند که ۱۲ ماه کامل داشته باشند، سالهایشان در ۱۳ ماه شکل میگرفته است. برای همین در تمدن بابِل عدد ۱۳ را بر هم زننده نظم دوازدهتایی میدانستند که یک زنجیره بههم پیوسته را منفصل میکند که سبب بلوا و آشوب بزرگ در پِی برهم خوردن این نظم بوده است که البته پس از آن، تحول و نوزایی در پِی داشته است. به همین دلیل کارهایی متناسب با این باور انجام میدادند؛ مثلا بابِلیها در یکی از روزهای ماه سیزدهم، بُتهایشان را از بتخانه خارج میکردند و تا روز بعد آنها ا بیرون نگه میداشتند تا نحسی از آنها دور شود.
این پژوهشگر فرهنگ عامه گفت: با نگاه به کتاب آثارالباقیه ابوریحان بیرونی نیز درمی یابیم که در میان اعراب نیز باور به نحس بودن ماه صفر وجود داشته است. در واقع اعراب هم هر دو یا سه سال یکبار که تقویم سال قمری و خورشیدیشان با یکدیگر تناسب پیدا نمیکرد، یک سال را کبیسه اعلام میکردند و ماه اضافه را به عنوان «نَسئ» میشناختند. آنها صبر میکردند موسم حج به اتمام برسد و پس از آن بزرگی طی خطابهای این ماه را اعلام میکرد. یک ماه به شکل چرخشی در «نَسئ» قرار میگرفت و ماه پس از آن صَفر اعلام میشد تا زمانی که پیامبر (ص) این نظام اعلام ماهها را مردود اعلام میکنند و نظمی به شمارش ماهها میدهند. پس از آن با اینکه رسم «نَسئ» کنار میرود، اما باور به نحس بودن ماه صفر از بین نمیرود و پس از ورود اعراب به ایران، وارد فرهنگ ایرانی هم میشود. در حالی که به اعتقاد برخی پژوهشگران اصلا ایرانیان اعتقادی به سعد یا نحس بودن روز یا ماه خاصی نداشتند؛ چنانچه حتی طبق گفته ابوریحان بیرونی، ایرانیان ۶ ساعت اضافی پایان هر سال را جمع کرده و هر ۱۲۰ سال یکبار، سال ۱۳ ماهه میشده که این اتفاق را خوشیُمن میدانستند.
جاوید ادامه داد: به مرور با پیشرفت علم ستارهشناسی مشکل ماه سیزدهم در چینش تقویم نیز برطرف شد، اما باور نحس بودن ماه صفر از بین نرفت و حتی پس از رحلت پیامبر، وقایع پس از شهادت امام حسین (ع)، شهادت امام رضا (ع) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) که همگی در ماه صفر رخ دادند، این باورِ نحسی پررنگتر شد. هرچند نگاه مذهبی نیز باور سعد و نحس بودن روزها را نمیپذیرد؛ چنانچه آیتالله مطهری نیز بر این موضوع تاکید کرده و گفتهاند: «نه عقل میتواند این اندیشه را قبول کند و نه از نظر شرع میتوان تاییدی بر آن آورد.»
او افزود: در روزها و ماههایی که نحس تلقی میشدند افراد کارهایی مانند بیرون رفتن از خانه، روشن کردن آتش، اسپند دود کردن و... انجام میدادند، اما به «دَقالباب» نمیتوان چنین نگاهی داشت. بیشتر به نظر میرسد افراد به دنبال این هستند که خبر و پیام خوب را منتقل کنند و به دنبال رهایی از باور نحوست نیستند. با پایان ماه صفر، ۶۰ روز عزاداری برای غم شهادت امام حسین (ع) و اسارت خانواده ایشان به پایان میرسد و افراد قصد دارند پایان این غم را اعلام کنند. با این وجود این کار یک رسم جدید است.
این پژوهشگر فرهنگ عامه درباره ارتباط عدد هفت در انجام برخی کارها در باور عامه از جمله دَقالباب هفت درب مسجد، بیان کرد: سه عددِ هفت، سیزده و ۴۰ در همه ادیان و باورهای کهن، مهم شناخته میشدند. بحث بر سر عدد هفت زیاد است، اما اگر به همه پژوهشهایی که بر روی این عدد انجام شده است نگاه کنیم مشخص میشود که همه به نظم هفتتایی اشاره دارند، چنانچه میگویند خلقت جهان در هفت روز اتفاق افتاده و یا در آیین میترائیسم میگویند کسی که میخواهد وارد این آیین شود باید از هفت مرحله گذر کند یا در تصوف یک فرد باید از هفت مرحله بگذرد تا سالک شود و.... البته اینها فقط ارجاعاتی است که داده شده و، چون از سالهای دور مدارک مستند و متعددی در دست نیست، کسی بیش از این توضیح نداده که دلیل نهایی تقدس عدد هفت در باور افراد مشخص شود.
او ادامه داد: دکتر محمود روح الامینی نیز در یکی از مقالات خود درباره عدد هفت نوشتهاند این عدد در باورهای کهن به معنای خیلی زیاد و تمام و کمال است و شاید بر اساس همین نوشته عدد هفت نشانه کمال است. بر این اساس باور به مهم دانستن عدد هفت موضوعی است که در فکر و ذهن افراد نهادینه شده است و احتمالا به همین دلیل است که در رسمِ نوین کوبیدنِ درب مساجد نیز مبنا را بر عدد هفت قرار دادهاند.
جاوید در پایان با بیان اینکه باور به نحس بودن ماه صفر باید از سطوح بالاتر اصلاح شود، گفت: حتی امسال باور دیگری پررنگ شد و برخی افراد اقدام به خرید طلا در روز ۱۳ صفر کردند تا به اصطلاح برایشان رزق و روزی بیاورد. مواردی از این دست که به عنوان خرافات دستهبندی میشوند باید بر اساس مطالعاتی که در زمینه مذهب، فرهنگ عامه و ... انجام شده است رد شود و به مردم به شکل صحیح اطلاعرسانی شود که اصلِ یک رسم چیست و کدام رسوم خرافاتی بیش نیستند.
باور به نحس دانستن ماه صفر و شکل گیری یک آیین جدید همچون دَقالباب هفت درب مسجد را البته میتوان با نگاهی دیگر نیز بررسی کرد. در این زمینه علی صفیپور - پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران با تاکید بر اینکه نحس دانستن یک ماه در باورهای عامه ایرانیان ریشهای کهن ندارد به گفت: در سالهای اخیر یک برداشت نادرست از حدیثی از پیامبر (ص) عنوان شده است که فرمودند: «مَن بَشَّرَّنی بِخُروجِ آذار فَلَه الجَّنه» یعنی هر کس به پایان ماه آذار مژده دهد، او از اهل بهشت است. این روایت را شیخ صدوق در «علل الشرایع» و «معانی الاخبار» آورده است.
او ادامه داد: همین حدیث در بین مردم تغییر کرده و بر پایه آن چنین برداشت شد که پیامبر فرمودند هر کس از خروج و پایان یافتن ماه صفر مژده دهد از اهل بهشت است، یعنی این ماه آن اندازه بدشگون بوده که پیامبر (ص) منتظر پایان آن بودند. گویا چنین گمان شده بود که این آذار برابر با ماه صفر است که این برداشتی کاملاً نادرست بود. ماه آذار نام ماه نخست بهار از سال رومی است که برابر با بودنِ آفتاب در برج ماهی و ماه اسفند ایرانی است. حافظ هم گفته است: «ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید/ وجهِ میمیخواهم و مطرب که میگوید رسید».
این پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران با تاکید بر اینکه این ماه اصلا با ماه صفر برابر نیست، بیان کرد: گاهشماری رومی، خورشیدی است و ماهها در سال خورشیدی ثابت هستند. اما ماه صفر در گاهشماری هجری مَهی بر پایه گذر ماه است و نسبت به سال خورشیدی زمانی ثابت ندارد و هر سال ۱۰ روز جابهجا میشود.
او با بیان اینکه باور عامیانه ایرانیان به بدشگونی ماه صفر ریشهای کهن ندارد، اظهار کرد: این موضوع از آن جهت عنوان میشود در متون گذشتگان به این مسئله هیچ اشارهای نشده است. ابونصر فراهی - سراینده سده هفتم هجری، روزهای بدشگون در یک سال مَهی را ۲۴ روز گزارش کرده که برای هر ماه دو روز گفته است، البته روزهایی که در هر ماه ثابت نبودند. او در این باره گفته است: «در ماه دو روز هست بسیار خَطَر / خواهی که بدانی که کدامست آنروز / در قَولِ عَلّی وَلّیِ حَیِّ داور/ در تحت رباعیش بکن نیکنظر». سپس روزهای بدشگون هر ماه را میآورد: «محرّم الحرام ۱۱ و ۱۴؛ صفر المظفرّ ۱ و ۸ و...» همین گزارش را علامه مجلسی و ملامحسن فیض کاشانی نیز آوردهاند.
صفیپور در ادامه توضیحات خود اضافه کرد: به مرور زمان این دو روزِ یکم و هشتم به روز سیزدهم بدل شد و چند سده پس از آنها، در سده معاصر میبینیم که بنا به گزارش حاج شیخعباس قمی در مفاتیح الجنان و پس از ایشان صادق هدایت در کتاب نیرنگستان، یک ماهِ کاملِ صفر، بدشگون بهشمار آمده است. البته حاج شیخعباس قمی هیچ اشارهای درباره علت بدشگونی این ماه نکرده و تنها گفته است «این ماه [صفر]به بدشگونی نامبردار است.»
او با اشاره به اینکه بدشگون دانستن ماه صفر باوری متاخر است، ادامه داد: علت این بدشگونی به باور بنده برمی گردد به باورهای دینی چرا که در این ماه درگذشت پیامبر (ص) و شهادت دو امام رخ داده است. اصولا رویدادهای مذهبی که با مرگ یا شهادت و از دست دادن بزرگان دین همراه است، روزهایی خوش و مطلوب نبوده بلکه روزهای بد دانسته میشد.
این استاد دانشگاه افزود: این روزها با عزاداری همراه بود و برخی کارها مانند عروسی، رفتن به سفر، خرید خانه و زمین، درخت کاری و کشاورزی و... انجام نمیشد؛ بنابراین به مرور زمان این ذهنیت را پدید آمد که پس این روزها که اتفاقاً با عزا نیز همراه است، باید بدشگون باشد. هرچند روز یا ماهی به ذات بدشگون نیست.
او با تاکید بر اینکه شکل گیری برخی باورها صرفاً بر آمده از باور به بدشگونی یک روز یا یک ماه نیست، گفت: در مواردی که برخی رفتارها ریشه در متون گذشته ندارند و برای آنها پیشینه و پشتوانهای تاریخی نداشته باشیم، میتوان به علل و عوامل دیگری نیز توجه کرد. برای نمونه خرید طلا در سیزده صفر که شایعهای از سوی برخی سودجویان خرافهساز بود. از این رو نمیتوان گفت هر باور، آداب و رسومی ریشهدار است. اگر مواردی از این دست را کنار بگذاریم، شاید بتوان گفت این آداب و رسوم برساخته، بر پایه یک باور گسترده شکل گرفته است.
صفیپور ادامه داد: کارهایی مانند آبتنی در دریا یا شکستن کوزه در روزهای پایانی ماه صفر اگر با نشانههای دیگر باشد میتوان دریافت که ریشه در باورهای کهن مردمی دارد یا چیز جدیدی است. برای نمونه همین رسم شکستن کوزه از دیرباز در فرهنگ ایرانی بوده است، چنان که در جشنهای پایان سال دیده میشود. مردم کوزهها و ظروف سفالین قدیمی خود را که در سال گذشته آسیب دیده بود میشکستند و به پیشواز سال نو میرفتند. به طور کلی کوزه با آب و ایزد بانوی آبها، آناهیتا و سال خورشیدی پیوند دارد و اینها ریشهای کهن در سنت و فرهنگ ایرانی دارند، اما این که برای ماه صفر که مربوط به سال مَهی است، گفته شود، قطعا برساخته است. شاید برسازندگان خواستند از باورهای رایج یک رسم جدیدی در فرهنگ ایجاد کنند.
او افزود: اصولا این کارها گاهی خوب و پسندیده است و گاهی ناپسند، اما هنگامی که می بینیم این رسوم ایجاد شده ضررش بیش از منفعتش است، باید این رسوم را کنار گذاشت، هر چند با مقاومت و واکنش برخی روبرو شویم. در واقع تجربه به معنای تکرار پذیری نیست. فرد یا افرادی برخی رویدادهایی را که برای خودشان پیش آمده است را با یک تصور نادرست به کل جامعه و یا کل آفرینش تعمیم میدهند و چنین میپندارند که اگر مثلا چنین کاری بکنند همچنان که برای آنها خوش یمن بوده پس برای همه هم همین است و این باید یک قانون جهان شمول باشد که هر کس آن را انجام دهد به نتیجهای میرسد که او رسیده است. در حالی شاید تجربه او صرفاً یک تصادف ساده باشد که حتی برای خود او نیز در مراحل بعدی تکرار نشود.
این پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران با ذکر این توضیحات، درباره رسم «دَقالباب هفت درب مسجد»، تاکید کرد: این رسمِ برساخته پیشینهای ندارد. هیچ گزارش تاریخی و یا روایتی تاریخی هم در این باره وجود ندارد، یا دست کم بنده ندیدم. در واقع هر کس این رسم را پدید آورده باید پاسخگو باشد که به استناد کدام رسم تاریخی فرهنگی یا روایت دینی چنین رسمی پدید آورده است. برسازنده از قداست عدد هفت، مسجد و کوبیدن در، به معنای حاجت خواستن در میان مردم به خوبی آشنا بوده، از این رو از آنها بهره برده و چنین رسمی را برساخته است.
او اضافه کرد: بعید می دانم این رسم از دو یا سه دهه فراتر برود. این رسم هم در حالت خوشبینانه مانند همان سکه شگون است، شاید یک نفر بر اثر تصادف در ۷ مسجد را زده و نتیجه مطلوبی گرفته و بعد همین را برای دیگران توصیه کرده است. اما در حالت بدبینانه هم میتوان گفت شاید کسی یا کسانی تعمداً برای انحراف در فرهنگ و با اهداف ناشناخته چنین باورهای خرافی را پدید آوردهاند.
این استاد دانشگاه یکی از علل شکلگیری این باور در اذهان عمومی را گرفتاری و مشکلات اقتصادی دانست و گفت: این موضوع به مرور به فقر فرهنگی میانجامد. کسی که گرفتاری دارد به هر چیزی چنگ میزند تا شاید از این وضعیت رهایی پیدا کند. اگر این کارها پاسخ نداد باز راه و روش دیگری را در پیش میگیرد، چنان که دیده میشود در کنار چنین رسمهایی بازار رمالی، دعانویسی، فالگیری، سرکتاب بازکردن و... بسیار پُر رونق است.
او با اشاره به اینکه رسومی از این دست، باعث میشود تا بازار خرافه بیش از پیش رونق گرفته و جای فرهنگ اصیل و کهن را بگیرد، اظهار کرد: رونق چنین رسومی باعث میشود مخاطب عام، مواردی از این دست را راحتتر بپذیرد و اندک اندک دیده میشود که فرهنگ ما پُر شده است از رسومی که سودمند نیستند و هیچ ریشهای ندارند و از سویی سبب میشود که نسلهای جدید به آن واکنشی انفعالی نشان دهند و به یکباره همه آداب و رسوم را به یک چوب برانند و به فرهنگ گذشتگانشان به عنوان مجموعهای از رسومی خرافی و دست و پاگیر نگاه کنند، که بهتر است همه آنها فراموش شوند. در اینجاست که در نسلهای جدید انفصال فرهنگی پدید میآید و این خوب نیست.
منبع: ایسنا