فضلالله فرخ، پیشکسوت نهضت انقلاب و شاهد عینی واقعه ۱۷ شهریور در گفتوگو با «سلام خبرنگار» بیان کرد: مسئله ۱۷ شهریور یک ویژگیهای خاصی در مقایسه با سایر مراسمها و کشتارها و حتی واقعه ۱۵ خرداد به عنوان بزرگترین حادثه و کشتار داشت و علتش این بود که در ۱۵ خرداد، ابتدا با باتوم به مردم حمله کردند و وقتی حریف آنها نشدند با ضربت وارد شدند و پس از آن که از این طریق هم، نتوانستند حریف شوند از اقدامات دیگری مثل ماشین آبپاش، گاز اشکآور، تیراندازی هوایی و در نهایت، تیراندازی به سمت مردم استفاده کردند که این کار از صبح تا نزدیک غروب ادامه داشت. اما در واقعه ۱۷ شهریور، نظرشان بر کشتار مردم بود؛ نه پراکنده کردن مردم.
فضلالله فرخ گفت: ماه رمضان آن سال در مسجد قبا به مدت ۳۰ شب، سخنرانیهای سیاسی برگزار شد و مردم در خیابان مینشستند و آمادگی زیادی پیدا شد و قرار شد برای اولین بار، نماز عید فطر در تپههای قیطریه خوانده شود و پس از این که نماز عید فطر خوانده شد بدون اطلاع قبلی، بعد از نماز عید سعید فطر راهپیمایی شروع شد که هدف، میدان آزادی بود و برای اولین بار، بانوان نیز در این راهپیمایی همراهی کردند و بزرگان انقلاب اسلامی مثل شهید بهشتی، شهید مفتح و شهید باهنر و... در این راهپیمایی حضور داشتند و نماز عید سعید فطر را هم، شهید مفتح اقامه کرد و در جریان راهپیمایی، حضور خانمها خیلی مردم را تحت تأثیر قرار داد و هرقدر جلوتر میرفتیم به جمعیت افراد در راهپیمایی اضافه میشد و با وجود موانع سر راه مثل تانکها و مأموران، اما تعداد افراد حاضر در راهپیمایی به یک جمعیت میلیونی تبدیل شد و اگرچه عدهای از مأموران ایستاده بر سر راه مردم، نارنجک به دست بودند ولی با این وجود، مردم به مسیر خود تا میدان آزادی ادامه دادند و رفتند. از طرفی، این راهپیمایی میلیونی تازگی داشت و به همین دلیل، مردم را خیلی تحتتأثیر قرار داده بود.
این شاهد عینی واقعه ۱۷ شهریور اظهار کرد: روحانیون مبارز و دستاندرکاران تصمیم گرفتند راهپیمایی دیگری را برگزار کنند که راهپیمایی دوم، پنجشنبه ۱۶ شهریور همان سال بود که دوباره از قیطریه ولی با جمعیت بسیار بیشتر و انبوهتر حرکت کردند و درواقع، راهپیمایی بیسابقهای بود؛ به طوریکه دستگاه متزلزل شد و به وحشت افتاد و حتی مسئولان با هلیکوپتر، راهپیمایی را مشاهده کردند و این راهپیمایی باعث ایجاد وحشت در وجود آنها شد تا جایی که همان شب، شاه مسئولان امنیتی را برای جلسهای به کاخ نیاوران دعوت کرد و پس از آن، به تشکیل جلسه دیگری پرداختند تا این که به نتیجه رسیدند که یک کشتار به وجود آورند تا مردم مأیوس شوند.
فضلالله فرخ مطرح کرد: وقتی راهپیمایی آخر تمام شد، شهید بهشتی احساس کرد که فعلاً صلاح نیست تا این راهپیمایی ادامه پیدا کند و فرموده بود که در حال حاضر، برنامه ما تمام شده است و اگر برنامه داشتیم بعداً اعلام میکنیم ولی وقتی ما داشتیم از میدان آزادی برمیگشتیم ناگهان دیدیم که روی دو سه وانت نوشته شده بود فردا صبح؛ میدان ژاله!
ما نمیدانستیم این افراد چه کسانی بودند و متحیر بودیم. در نتیجه، مردم ما به خاطر احساساتی که داشتند صبح زود در میدان حضور پیدا کردند. از طرفی، اگرچه حکومت نظامی همیشه شب بود و تردد و تجمع ممنوع بود ولی نظامیان آن زمان، اطراف میدان را مثل مسجد گوهرشاد محاصره کردند و با بلندگو تذکر دادند و ناگهان بدون مقدمه، تیراندازی را شروع کردند.
این شاهد عینی واقعه ۱۷ شهریور یادآور شد: صبح، ما در منزلمان که نزدیک میدان و در منطقه بازار بود جلسهای را با دوستان برگزار کردیم که وانتها چه افرادی بودند و آیا باید در میدان ژاله حضور داشت یا خیر؟ نشسته بودیم و در حال صحبت کردن بودیم که برادر همسرم سراسیمه آمد و اطلاع داد که مأموران در حال تیراندازی هستند و ما هم به سرعت، با ماشین حرکت کردیم و تا جایی که میتوانستیم رفتیم و دیدیم که میدان محاصره بود و از هوا و زمین در حال تیراندازی بودند و حتی به خیابانهای اطراف هم، تیراندازی میکردند تا جایی که حتی تا میدان شوش، تیراندازی ادامه داشت و عده زیادی را کشتند و به جمعه سیاه تبدیل شد.