جبارآذین منتقد و مدرس سینما بیان کرد: روز ملی تقویم سینما از راه رسیده است و نهادها و سازمان ها و جریان های دولتی متصل به دولت، کاسبان و هنر فروشانی که جیره خوار این سفره ها هستند، دایره و تنبک دست گرفتهاند. این اهالی به خیال خود در جهت محکم نشستن برصندلی هایی که در حوزه سینما به ناحق تصرف کرده اند و با فریب ملت و دلخوش کردن چند تن با این شعار و هدف که، آری ما هم سینما و روز ملی سینما داریم و برایش جشن می گیریم و نقل و شیرینی پخش می کنیم! پیش میروند؛ اما پرسش این است که کدام سینما؟
وی ادامهداد: اگر منظور بازار مکاره نهادها و سازمانهای ثروتمند مدعی فعالیت درسینما است که از یکسو عده ای بنجل ساز کاسب از دیگر سو برای سود و شهرت وحفظ موقعیت خود به راه انداختهاند. این اهالی بر خر مراد سوار شدهاند که باید گفت بسیاری از کشورها مانند ایران که فاقد صنعت سینما و سینمای ملی هستند، باید با عنوان روز ملی سینما هر روز جشن بگیرند و پایکوبی کنند.
وی افزود: این سینمایی است که به رغم داشتن هنرمندان حرفه ای، توانمند، ملی و مردمی از سوی سیاست و باندبازی، مطرود واقع شده است. صدها هنرمند دیگر چون مجیزگو و بلندگوی سیاست و ابتذال نیستند، بلکه بیکار و مغروض هستند. این هنرمندان نشانی از شناسنامه و فرهنگ ملت بزرگ ایران ندارد و اغلب آنها که در چنین فضای مسموم و آلوده کار می کنند ،خودی و همسفره جریانهای سیاسی و اقتصادی شدهاند و دیگر اثری از بالندگی هنر، فرهنگ و حیات سینمای ملی وجود ندارد.
اینمنتقد بیان کرد: سخن از جشن و برگزاری مراسم فریبا، آن هم وقتی که از اوضاع سینما و سینماگر گریه می بارد، خنده دار و مسخره است.نکته جالب این جشن بازی کاذب سینمایی، این است که در برپایی و همکاری و همدلی با چنین بالماسکهای، هیچکدام از سینماگران ارجمند و متعهد زخم خورده و دلسوخته مشارکت ندارند و همان مدعیان مورد اشاره سنگ آن را بر سینه می زنند.
ایران روزی سینمای ملی و مردمی خواهد داشت
وی تاکید کرد: راستش نمی خواستم درباره روز ملقب به سینما سخنی بگویم اما دردها، رنج ها و دست های خالی و چشمهای گریان هنرمندان باشرف و راستینی که با هنر و عزت خود تجارت نمیکنند و تداوم حضور نامدیران و بی هنران و سیاست بازانی که از هنر و هنرمند و سینما استفاده ابزاری کرده و فرهنگ و باور مردم رالگدمال می کنند،آرام را از من گرفت. لذا تصمیم گرفتم که باز هم چیزی بگویم و تباهی و فساد و آلودگی سینمای موجود را که ارمغان نامدیریتیها و سوداگری است عیان تر نشان دهم. گرچه می دانم گوش شنوا و نقد پذیر وجود ندارد؛ ولی باور دارم که روزی و روزگاری ایران هم سینمای ملی و مردمی خواهد داشت، اهالی هنر و قلم در کنار مردم،عدالت، سعادت،رفاه،آرامش وخوشبختی را تجربه خواهند کرد. حتی اگر سال ها به طول بیانجامد و مبارزه خیر و شر ادامه داشته باشد؛ اما سرانجام این خیر، امید و شادی و خوشبختی است که پیروز خواهد شد.