مرد جوانی که به خاطر اختلافات خانوادگی خواهرش را به طرز بی رحمانه و هولناکی به قتل رسانده و جسدش را در گودالی در بیابان رها کرده بود، در حالی در دادگاه کیفری یک استان تهران از جنبه عمومی جرم محاکمه میشود که پدرش رضایت بدون قید و شرط خود را اعلام کرده است.
آبان سال ۱۴۰۲ مرد جوانی با مراجعه به پلیس آگاهی مدعی شد که خواهر ۳۵ سالهاش ناپدید شده است.
وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: صبح روز گذشته خواهرم برای خرید از خانه خارج شد و قرار بود تا عصر برگردد، اما برنگشت؛ با او تماس گرفتیم، اما تلفن همراهش هم خاموش بود همه جا را گشتیم، اما او را پیدا نکردیم و حالا هم من و پدرم نگرانش هستیم.
پس از ثبت شکایت ردیابی دختر جوان در دستور کار مأموران قرار گرفت، اما پلیس در تحقیقات تخصصی به خاطر تناقض گوییهای مرد جوان به او ظنین شد.
پس از بازداشت وی سرانجام دربازجوییها به ناچار لب به اعتراف گشود و از راز قتل هولناک خواهرش پرده برداشت.
وی در تشریح ماجرا گفت: بعد از فوت مادرم پدر و خواهرم باهم زندگی میکردند. پدرم از صبح تا شب کار میکرد تا محتاج کسی نباشد. به همین خاطر اغلب مواقع خانه نبود. چند وقت قبل متوجه رفتارهای مشکوک خواهرم شدم. وقتی او را زیرنظر گرفتم دیدم با مردی دوست شده و از همسایهها هم شنیدم در غیاب ما دوستانش را به خانه میآورد. او شبها دیر به خانه میآمد و به تذکرات پدرم و ما توجهی نمیکرد. کم کم احساس کردم نگاه همسایهها به ما تغییر کرده و این برای من و پدرم ناراحت کننده بود. پدرم هم از رفتارهای او خسته شده بود.
وی افزود: روز حادثه با ماشینم به دنبال خواهرم رفتم و به بهانه تفریح از او خواستم چند ساعتی را باهم باشیم. بعد به حوالی فیروزآباد رفتیم و وقتی به یک بیابان رسیدیم و مطمئن شدم که کسی ما را نمیبیند ماشین را متوقف کردم و در ابتدا با شال دهانش را بستم تا بیسر و صدا خفهاش کنم، اما او با دندانش شال را باز کرد؛ بعد هم یک گالن ۴ لیتری بنزین را که از قبل تهیه کرده بودم آوردم و روی او ریختم و آتشش زدم. چند دقیقهای صبر کردم تا مطمئن شوم مرده است بعد او را خاموش کردم و در داخل یک گودال کم عمق انداختم و به خانه برگشتم فردای آن روز هم به اداره آگاهی رفتم و با اعلام مفقودی سعی کردم مسیر تحقیقات را منحرف کنم که دستگیر شدم.
پس از اظهارات متهم پلیس به نشانی اعلام شده رفت. از آنجایی که بخش زیادی از بدن سوخته دختر جوان را حیوانات وحشی خورده بودند فقط بخشی از استخوانها و اعضای بدنش کشف و به دستور مقام قضایی برای روشن شدن علت تامه مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد.
با تکمیل تحقیقات پرونده متهم برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
اعلام گذشت پدر
در حالی که چند هفته تا جلسه رسیدگی به اتهام مرد جوان مانده بود، پدرش با حضور در دادسرا گذشت بدون قید و شرط خود را اعلام کرد و گفت: از مرگ دخترم ناراحت هستم، اما پسرم میخواست مانع رفتارهای او و پایان دادن به شایعاتی شود که در محله پشت سر دخترم وجود داشت. ما هرچقدر با او صحبت میکردیم که دست از کارهایش بردارد به حرف هایم توجه نمیکرد. حالا هم میخواهم رضایت دهم تا پسرم قصاص نشود.
به این ترتیب متهم بزودی از جنبه عمومی جرم محاکمه میشود.
منبع: روزنامه ایران
دادگستری به هیچ وجه نباید اجازه قسر در رفتن پسره رو بده والا فردا برادرا و پدرا دختراشونو به جرم ولنگاری میکشن و بگه جز از طریق قانون کسی حق برخورد با دخترا رو نداره
توحش یعنی چه؟ یعنی وحشی بودن.
این قبیل کارهای غیر اخلاقی، کار انسان نیست و کار حیوان است و توحش است.