بسیاری از مردم دنیا، زبان فارسی را با نام فردوسی بزرگ میشناسند. شاعری که با سرودن شاهنامه، نه تنها زبان مردم سرزمینش را از خطر فراموش شدگی نجات داد بلکه نام خود را در تاریخ، جاودانه کرد. شاهنامه نمونهی بی مانندی از ادبیات حماسی است. اثری که حکیم ابوالقاسم فردوسی برای سرودن آن ۳۰ سال زمان صرف کرد. با اینکه شاهنامه در زمان خود با بیتوجهی حاکمان رو برو شد، اما بعد از گذشت بیش از ده قرن از آن دوران هم چنان بزرگترین اثر در ادبیات ایران است.
محمد رسولی، شاهنامهپژوه درمورد چیستی شاهنامه بیان کرد: نکتهای که وجود دارد این است که یکی از مهمترین موضوعات تخصصی شاهنامه که همیشه مورد بحث و بررسی قرار میگیرد، چیستی شاهنامه از نظر محتویات است که این پرسش را مطرح میکند آیا شاهنامه کتابی حاوی روایات اسطورهای یا کتاب راوی تاریخ است؟ که همین موضوع باعث میشود تا به ماهیت اسطوره و تاریخ و تعاریف آنها پرداخته شود.
این شاهنامهپژوه گفت: بنده بر این باور هستم که شاهنامه کتاب تاریخ است. به همین دلیل، اصولاً بنده معتقد هستم که چیزی به نام اسطوره در شاهنامه نداریم و در مقابل، به دلیل این که در شاهنامه به بخش تاریخی اشاره میشود که مربوط به دورانهای بسیار قدیم و کهن است، این کتاب رنگ افسانه و اسطوره به خود گرفته است. اما باید توجه کنیم که تاریخ، اسطوره و قصه نیست و شاهنامه کتاب بسیار جدی و روایتگر تاریخ ایرانیان در عهد کهن (یعنی پیش از باستان) و دورهی باستان است.
محمد رسولی ادامه داد: بنده به هیچ عنوان شاهنامه را تاریخ اسطورهای و روایات داستانهای تخیلی و اسطورهای و افسانهای نمیدانم. زیرا شاهنامه «کتاب تاریخ محض» است.
همچنین هوشنگ طالع، نویسندهی کتاب «تاریخ ایران کهن» در این رابطه اظهار کرد: بنده بر این باور هستم که اسطوره عبارت است از تاریخی که زمان رخداد یا رخدادهای آن مشخص نیست. یعنی دارای هنگامشناسی نیست! حال، اگر بتوان زمان و هنگام رخدادهای یک اسطوره را به دست آورد، در آن صورت است که تبدیل به تاریخ میشود.
این نویسنده گفت: با پژوهشهای ژرفی که صورت گرفته، آگاهیهای تاریخی برای ایران عهد کهن یعنی از زمان استقرار ایرانیها در ایرانویچ تا پایان دوران عهد کهن (فروپاشی حکومت لهراسپیان) به دست آمده است. در نتیجه، دیگر نباید از آن دوران به عنوان «عصر اساطیر» نام برده شود. بلکه باید از آن به عنوان «تاریخ ایران کهن» یاد کرد.
علیرضا ارگی به عنوان یکی از شاهنامهپژوهان درمورد رویکرد تازهای که محمد رسولی به ماهیت شاهنامه دارد اشاره کرد و گفت: رویکرد و نگرش آقای محمد رسولی به کتاب شاهنامه فردوسی نوین و تازه است و به همین دلیل، تلاش ایشان بر این است تا با بهکارگیری روشهای علمی و دانشگاهی، کتابی با عنوان «نگاهی نو به شاهنامه» را تألیف کند. به همین خاطر، این شاهنامهپژوه برای نخستینبار بار ثابت کرد که شاهنامه کتاب تاریخ است و اسطورهای نیست و همه رویدادها و وقایعی که در شاهنامه رخ دادهاند، واقعی و تاریخ محض هستند که باید گاهی رموز آن را گشود.
این شاهنامهپژوه افزود: آقای رسولی موفق شده است که بسیاری از رموز شاهنامه فردوسی را کشف و تشریح کرده و بدنبال آن، مطالب تازه و جدیدی از این کتاب کشف و به مخاطبان ارائه کند و به جرأت میتوان ایشان را بزرگترین شاهنامهشناس نو اندیش دانست که شاهنامه فردوسی را بر محور تاریخ تعریف میکند نه اسطوره.
گفتنی است که اگرچه بر اساس نظر محمد رسولی به عنوان یکی از شاهنامهپژوهان، شاهنامه فردوسی بر مبنای تاریخ است؛ نه اسطوره. اما اهمیت اسطوره و اسطورهشناسی تا جایی است که توجه به آن برای جامعه بسیار مفید است و دلیلش این است که باعث تحکیم هویت و انسجام ملی میشود.
نکته دیگری که بسیار حائز اهمیت است و برخی از شاهنامهپژوهان به آن تأکید میکنند این است که اسطورههای شرق، به ویژه اسطورههای ایران در مقایسه با اسطورههای غرب از همه نظر برتری دارند و یکی از مثالهایی که برای این موضوع مطرح میکنند این است که آنچه در شاهنامه بیان شده بسیار برتر و والاتر از نوع اسطورهای است که در کتابهایی مانند «ایلیاد و اودیسه» بیان شده است.