به رغم تلاشهای بینالمللی برای کاهش تنشها در جبهه شمالی، اما با ماجراجوییهای جدید رژیم صهیونیستی در خاک لبنان در «انفجار پیجرها و ترور فرماندهان مقاومت»، تنشها بین حزبالله و تلآویو در حال افزایش است و احتمال میرود دو طرف به جای درگیریهای محدود مرزی که نزدیک به یک سال ادامه دارد، وارد یک جنگ زمینی تمام عیار شوند. تنها دیروز بر اثر بمباران اشغالگران در جنوب لبنان ۳۱۰ نفر شهید و ۱۲۰۰ نفر مجروح شدند. ۳۱۰۰ خانه از صبح هدف قرار گرفته و آمار شهدا رو به افزایش است. اسرائیل در مورد مخفی کردن تسلیحات حزب الله در خانههای مردم دروغ میگوید؛ این رژیم میداند حزب الله تسلیحاتش را در عمق کوهها ذخیره کرده، اما قصد دارد با انهدام خانههای لبنانی ها، دکترین ضاحیه را پیاده کند. هدف این دکترین فشار به غیرنظامیان برای کوتاه آمدن حزب ا... است.
در مقابل مناطق مختلفی در تل آویو نیز هدف حملات موشکی مقاومت قرار گرفت تا پیام صریحی از حزب الله نسبت به احتمال گسترش جنگ مخابره شود. حال با نگاهی به عملیاتهای اخیر رژیم صهیونیستی، این سوال مطرح میشود که اهداف سران تندروی تلآویو از تصاعد تنش در جبهه شمالی چیست و بر اساس تحولات جدید، چه برداشتی از توازن قدرت در عرصه میدانی نبرد میتوان داشت و چشمانداز توسعه درگیری و جنگ بر مبنای اهداف راهبردی هر یک از طرفین چگونه قابل ترسیم است؟ برای پاسخ به این سوال باید سطوح مختلف درگیری بین دو طرف را بررسی کنیم تا ببینیم میزان دستاوردها با هزینهها همخوانی دارد یا نه.
۳ شکست راهبردی تلآویو در دستیابی به اهداف
بدون تردید کابینه صهیونیستی برای ورود به بازی خطرناک با حزبا... برای خود اهدافی را درنظر گرفته است و تصور میکند که در این شرایط آشفته منطقه میتواند آنها را محقق کند. در وهله اول، ارتش صهیونیستی به دنبال آن بود تا اولاً با انفجار دستگاههای الکترونیک در لبنان، تلفات گستردهای را بر بدنه نظامی مقاومت تحمیل کند و ثانیاً با ترور فرماندهان ارشد ساختار نظامی منضبط و مدرن حزب الله را با شوکی بزرگ دچار فروپاشی یا حداقل فلج عملیاتی کند.
اما در دو عملیات انفجار دستگاههای الکترونیکی تنها ۲۵ نفر شهید و صدها نفر دیگر زخمی شدند که اکثر آنها غیرنظامیان بودند و تنها چند عضو حزبالله در میان شهدا بودند. همچنین در ماجرای حمله به ضاحیه جنوبی بیروت هم ۱۶ تن از فرماندهان حزبالله به شهادت رسیدند که اگرچه هدفی ارزشمند برای صهیونیستها در جنگ به شمار میرود، اما با توجه به صف آرایی در برابر یک ارتش حرفهای بیش از ۱۰۰ هزار نفری با تجارب گسترده جنگی در ۱۰ سال بحران سوریه، ضربه مهلکی به شمار نمیرود. تجربه نیز نشان داده که حزبالله و دیگر گروههای مقاومت قائم به شخص نیستند و هر بار فرماندهی شهید میشود فرد دیگری و غالباً با کارایی بیشتری جای او را گرفته و مسیر مبارزه با اشغالگری ادامه مییابد. نکته دوم ارتباط سنجی میان ضربات اسرائیل به لبنان و هدف راهبردی تلآویو در جبهه شمالی است.
اصلیترین و فوریترین هدف کابینه صهیونیستی از انجام عملیات چند وجهی در خاک لبنان آن است که حزبالله را به توقف عملیات در جبهه شمالی وادار کند و بازدارندگی از دست رفته در یک سال گذشته را بازگرداند. کابینه جنگ رژیم به دنبال آن است تا با عملیاتهای نظامی از موضع دفاعی و پدافندی در برابر حزب الله به موضع آفندی و تهاجمی تغییر وضعیت دهد. با گذشت نزدیک به یک سال از شروع جنگ غزه، اکنون صهیونیستها شکایت دارند که حزب الله در منطقه حائل موسوم به «خط آبی» و رودخانه لیتانی پیشروی داشته و موقعیت نظامی خود در مرزهای شمالی با سرزمینهای اشغالی را تقویت کرده است.
فرماندهان ارتش و کابینه صهیونیستی برآنند تا با توقف عملیات حزبالله، شهرکنشینان فراری را دوباره به خانههای خود بازگردانند. در حال حاضر بیش از ۷۰ هزار شهرکنشین از ترس عملیات حزبالله از خانههای خود فرار کردهاند و این موضوع به بحرانی تمامعیار (امنیتی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی) برای نتانیاهو تبدیل شده است. اما این حملات نتیجه عکس داده است و نه تنها عملیات حزبالله متوقف نشده بلکه در روزهای اخیر مناطق جدیدی از سرزمینهای اشغالی از جمله شهر «حیفا» توسط مقاومت لبنان هدف قرار گرفتهاند. مسئله مهم دیگر این است که عملیاتهای تروریستی در لبنان، دست مقاومت را برای حملات آتی به عمق سرزمینهای اشغالی باز گذاشت. از این حیث اگر تاکنون حزبا... در راستای قواعد درگیری محدود فقط تا شعاع ۵۰ کیلومتری سرزمینهای اشغالی عملیات انجام میداد، اما اکنون دشمن این بهانه را به او داده تا هر نقطهای از سرزمینهای اشغالی را که بخواهد هدف بگیرد.
ناکارآمدی توان نظامی در وضعیت سردرگمی
رژیم صهیونیستی با حملات ترکیبی اخیر به لبنان، نشان داد که بیحساب و کتاب همه کارتهای خود را در برابر حزب الله رو میکند، اما در یک سردرگمی برای تعیین اهداف اصلی جنگ، نجات از بحرانها و کسب پیروزی به سر میبرد. دولت نتانیاهو در یک سال گذشته در تعیین اهداف جنگ در جبهههای مختلف ناکام مانده است. رژیم در حمله نظامی و اشغال غزه قصد داشت حماس را نابود کند و اسرای صهیونیست را بازگرداند، اما اکنون حماس همچنان در قدرت است و از سراسر غزه راکت به سمت اراضی اشغالی شلیک میکند.
به همین دلیل نتانیاهو در میانه راه، اهداف اصلی جنگ را تغییر داد و اشغال بخش شمالی را به عنوان تنها گزینه برای دستاوردسازی در برابر مقاومت فلسطین برگزید، اما در این طرح و نقشهها نیز شکاف جدی بین سیاسیون و مقامات امنیتی وجود دارد. در کرانه باختری هم که با عملیات گسترده در نابلس و جنین، میخواست هستههای مقاومت در این منطقه را خنثی کند عملا کاری از پیش نبرده است و پس از چند روز عملیات نظامی کور، نظامیان اشغالگر دست از پا درازتر برگشتند. در دریای سرخ اکنون انصارا... یمن اجازه تردد به کشتیهای صهیونیستی را نمیدهد که آسیبهای زیادی را به اقتصاد این رژیم وارد کرده است و با شلیک موشک مافوق صوت که به تازگی عمق اراضی اشغالی را هدف قرار داد، درماندگی کابینه جنگ در برابر یمن بیش از پیش نمایان شد. اخیرا در «غور اردن» هم جبهه جدیدی علیه سرزمینهای اشغالی در حال شکلگیری است که سران تلآویو را به شدت نگران کرده است.
بالاتر از این ها، سرشاخ شدن با حزبالله که به مراتب قدرتمند از سایر گروههای مقاومت در منطقه است، عواقب پیشبینی نشدهای برای اشغالگران خواهد داشت. زیرا با فرود هزاران موشک در عمق سرزمینهای اشغالی و هدف قرار گرفتن زیرساختها و تاسیسات برق و انرژی و کارخانهها و بنادر و فرودگاهها که در تیررس موشکهای مقاومت قرار دارند، سرزمینهای اشغالی در بحران عمیقی فرو خواهد رفت؛ بنابراین در جمعبندی میتوان گفت نتانیاهو که به شدت از سوی مخالفان داخلی و وزرای تندروی کابینه تحت فشار است، برای نجات از بحرانهای امنیتی سطح تنش با حزبالله و دیگر گروههای مقاومت را بالا برده است تا انسجام در داخل را تقویت کند، اما این اقدامات چشمانداز کاهش بحران داخلی و خارجی رژیم را به دست نداده است.
منبع: روزنامه خراسان