آیتالله «سیدمصطفی خمینی (ره)» اول آبان ۱۳۵۶ بهطور مشکوک شهید شد؛ عالم تاثیرگذاری که در کنار امام راحل به مبارزه با استبداد طاغوتی رژیم شاه و عداوت استکبار شرقی و غربی پرداخت و پس از تبعید و زندانهای فراوان در عراق توسط رژیم بعث و با همکاری ساواک به شهادت رسید، آثار علمی ناتمام او در زمینههای مختلف فقهی نشان نبوغ ایشان در مسائل حوزوی بود که الگویی برای آزادگان جهان است.
«سید مصطفی خمینی» (۱۳۰۹ - ۱۳۵۶ شمسی) از مجتهدان، فقیهان شیعه و فعالان انقلاب اسلامی ایران و فرزند ارشد امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بود. او از ابتدای حرکت حضرت امام علیه حکومت پهلوی، وارد فعالیتهای سیاسی شد و مدتی پس از دستگیری و تبعید پدرش نیز به اتهام اقدام علیه امنیت ملی ایران به دست ساواک دستگیر و به ترکیه و سپس به همراه پدرش به عراق تبعید شد. نگاه سیاسی سیدمصطفی خمینی از جمله حمایت از جنبش آزادیبخش فلسطین و نیز رویکرد نقادانۀ علمی او در زمینۀ علوم اسلامی، جایگاه قابلتوجهی را در حوزه علمیه نجف برای او رقم زد. مصطفی خمینی آثار متعددی در فقه، اصول و تفسیر نگاشته است. تفسیر القرآن الکریم، تحریرات فی الاصول و تعلیقات علیالحکمة المتعالیة از آثار اوست. او داماد مرتضی حائری یزدی است. مصطفی خمینی در ۴۷ سالگی درگذشت. مزارش در حرم امیرالمومنین علی (ع) در نجف اشرف است.
سید مصطفی خمینی (ره) ۲۱ آذر سال ۱۳۰۹ شمسی در قم متولد شد و تحصیلات دورۀ ابتدایی را در همان جا به پایان برد. از ۱۵ سالگی تحصیل در حوزه علمیه قم را آغاز کرد. در مدتی کمتر از شش سال دورههای مقدماتی و سطح را به پایان برد و در سال ۱۳۳۰ شمسی مشغول به فراگیری درس خارج شد. سیدحسین بروجردی، سیدمحمد محققداماد و امام خمینی، استادان سیدمصطفی در درس خارج فقه و اصول بودند. او در ۲۷ سالگی به اجتهاد رسید. سیدمصطفی خمینی زمانی که به همراه پدرش به نجف اشرف تبعید شد، در حوزه علمیه نجف با وجود اینکه قبلاً مدارج علمی را طی کرده بود، در درس استادانی، چون آیات سیدمحسن حکیم، محمدباقر زنجانی، سیدمحمود شاهرودی و سید ابوالقاسم خویی حاضر میشد.
سید مصطفی خمینی در سال ۱۳۳۳ شمسی و در ۲۴ سالگی با دختر مرتضی حائری یزدی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج یک دختر و یک پسر با نامهای مریم و حسین بود.
سیدمصطفی از ابتدای نهضت امام خمینی (ره) در سال ۱۳۴۲ شمسی وارد فعالیتهای سیاسی شد. پس از دستگیری امام خمینی در قیام ۱۵ خرداد، برای آزادی ایشان و ادامۀ نهضت در غیاب وی، تلاش زیادی کرد. در این مرحله، اعلامیههایی تهیه میکرد و برای روحانیون میفرستاد و دستورها و پیامهای امام خمینی را که در آنزمان در حبس به سر میبرد، به آگاهی طرفداران او میرسانید.
سید مصطفی پس از دستگیری مجدد امام خمینی (ره) در ۱۳ آبان سال ۱۳۴۳ شمسی، که پس از سخنرانی تند و صریح ایشان در اعتراض به تصویب لایحۀ کاپیتولاسیون صورت گرفت، بازاریان قم را ترغیب کرد تا بازار را تعطیل کنند. به دنبال آن، مأموران شهربانی قم و ساواک او را در منزل آیتالله شهابالدین مرعشی نجفی دستگیر و به زندان قزلقلعه در تهران منتقل کردند. پس از بازداشت سید مصطفی، دادستانی ارتش در ۱۴ آبان ۱۳۴۳ شمسی به اتهام اقدام بر ضد امنیت ملی، برای او قرار بازداشت موقت صادر کرد. ساواک این حکم را در ۸ دی ۱۳۴۳، به شرط تبعید سید مصطفی به ترکیه، لغو کرد و او آزاد شد. سید مصطفی به قم بازگشت و با مشورت برخی علمای قم تصمیم گرفت به ترکیه نرود. ساواک هم چند روز بعد مجدداً وی را دستگیر و در ۱۴ دی ۱۳۴۳ شمسی به ترکیه تبعید کرد.
سیدمصطفی در ترکیه به شهر «بورسه» محل تبعید امام خمینی انتقال داده شد. در آنزمان امام راحل مشغول نگارش تحریر الوسیله بودند و سید مصطفی نیز با بحثهای علمی خود با امام بر سر مسائل مختلف فقهی، فعالیت علمی خود را ادامه داد. سید مصطفی طی این مدت در تلاش بود به ایران بازگردد و درخواست خود را نیز به ساواک منتقل کرد. ساواک نیز ابتدا موافقت خود را مشروط به این کرد که سید مصطفی بپذیرد که در امور سیاسی مداخله نکند، با مخالفان حکومت تماس نداشته باشد و محل زندگی خود و خانوادهاش را از قم به یکی از روستاهای خمین منتقل کند و در آنجا نیز فقط با خانواده و اقوام خود در ارتباط باشد. سید مصطفی برخی از این شروط را پذیرفت، اما در نهایت، ساواک به دلیل ترس از پیامدهای احتمالی، مانع از بازگشت او به ایران شد.
سید مصطفی در ۱۳ مهر سال ۱۳۴۴ شمسی، همراه امام خمینی به عراق منتقل شد. آنها ابتدا در بغداد و سپس در نجف اقامت گزیدند. این دوره که دوازده سال به طول انجامید، همزمان با اوجگیری مخالفتها با حکومت پهلوی در ایران و فعالیتهای جنبش آزادیبخش فلسطین بود. موضع سیدمصطفی در برابر «جنبش آزادیبخش فلسطین» حکم تأیید و حمایت عملی از آن بود.
مهمترین اقدام سیدمصطفی خمینی در ایندوره، فعال نگهداشتن نهضت امام خمینی (ره) بود. او پیامها و اعلامیههای امام خمینی را به ایران و سایر کشورها ارسال میکرد و اخبار نهضت را به اطلاع امام میرساند. در نجف، منزل سیدمصطفی مأوا و محل رفتوآمد اشخاصی بود که از ایران و سایر کشورها برای دیدار با امام خمینی میآمدند.
ادارۀ بیت امام خمینی در نجف اشرف، هماهنگسازی روحانیون با سایر مبارزان و راهاندازی و تقویت نشریهای به نام «۱۵ خرداد» در عراق نیز بر عهدۀ او بود. از دیگر فعالیتهای وی در عراق، افشاگری علیه حکومت پهلوی از «رادیوی صدای روحانیت» و مسافرتهای مکرر به مکه و مدینه برای زیارت و تماس با مبارزان و مخالفان حکومت پهلوی که برای حج به عربستان میرفتند، بود.
سیدمصطفی در مبارزه با حکومت پهلوی به مبارزهی مسلحانه و مردمی اعتقاد داشت، به همین دلیل آموزش نظامی دید و آن را برای دیگر مبارزان ضروری میدانست. او در سرنگونی حکومت پهلوی با دیگر گروهها و جمعیتهای سیاسی اشتراکنظر داشت. با اینحال انگیزههای متفاوت و مستقلش مانع همکاری او با بسیاری از این گروهها بود. او صریحاً مخالف همکاری با جریانهای غیرمذهبی مخالف رژیم بود. همچنین او از اولین کسانی بود که برای تحقق عملی «اندیشۀ حکومت اسلامی» تلاش کرد و رسالۀ «الاسلام و الحکومة» را در این زمینه نگاشت.
فعالیتهای سید مصطفی سبب شد که در ۲۱ خرداد ۱۳۴۸ شمسی به دنبال برانگیختن آیتالله سیدمحسن حکیم بر ضد رژیم بعث عراق، دستگیر و به بغداد برده شد و رئیسجمهور وقت عراق (حسن البکر) به او هشدار داد که، اگر مردم را بر ضد این رژیم تحریک کند و با مخالفان رژیم عراق روابط داشته باشد، ناچار تصمیمی درباره آنان میگیرند که موجب ناراحتی پدرشان{امام خمینی} شود و جالب اینکه همین تهدید را سپهبد نصیری نیز در سال ۱۳۴۲ شمسی کرده بود.
ترس در حکومتهای ایران و عراق از فعالیتهای شهید حاجآقا سید مصطفی خمینی، عاقبت باعث شد که تهدیدشان را عملی کنند و تصمیمی را که گفته بودند، به انجام رسانند و شب یکشنبه اول آبان ۱۳۵۶ شمسی، مصطفی را در حالی که ۴۷ سال داشت، بهطرز مشکوکی مسموم کردند و به شهادت رساندند. پزشکان علت وفات را مسمومیت دانستند و برای روشن شدن امر، پیشنهاد کالبدشکافی دادند که امام خمینی با آن مخالفت کرد. ساواک و دولت عراق علت مرگ او را بروز سکته قلبی اعلام کردند. با اینحال گفته شد حکومت پهلوی و ساواک در مرگ او نقش داشتهاند.
مرحوم «سید احمد خمینی» درباره شهادت سید مصطفی میگوید: «آنچه میتوانم بگویم و شکی در آن ندارم اینکه، ایشان را شهید کردند. زیرا علامتی که در زیر پوست بدن ایشان، روی سینه ایشان، روی سر و دست و پا و صورت ایشان و همچنین لکههای بزرگ حکایت از مسمومیت شدید میکرد و من شکی ندارم که او را مسموم کردند، اما چگونه اینکار صورت گرفته، نمیدانم. ولی همینقدر میتوانم بگویم که ایشان چند ساعت قبل از شهادت در مجلس فاتحهای شرکت کردند که در آنجا بعضی از ایادی رژیم پهلوی دستاندرکار دادن چای و قهوه مجلس بودهاند.»
شهید مصطفی خمینی علاوهبر تدریس علوم اسلامی، دارای آثار و تألیفات زیادی نیز میباشد که آثار قلمی او نشانگر عظمت علمی و فکری آن مرحوم است و شخصیت علمی - سیاسیاش را از نوشتههایش میتوان شناخت و برای همین منظور اگر کسی بخواهد مرحوم سید مصطفی را از نزدیک شناخته و ابعاد علمی ایشان را درک کند، میتواند با مراجعه به آثار ایشان به این مقصود نایل آید. در این خصوص مرحوم «حاج سید احمد خمینی» برادر بزرگوار آن شهید میگوید:
«معمولا افراد در بازدهی علمی و اجتهادی و یا تخصصی خودشان، نیازمند به طی مراحل هستند که بعد از آن مراحل میتوانند تز و یا اجتهاد خود را در معرض بهرهبرداری دیگران قرار دهند، که متأسفانه ایشان پس از اتمام مراحل لازم و در آغاز تقریر و بیان نظریات علمی و اجتهادی خود، به شهادت میرسد و در عینحال کتابهایی از ایشان باقی مانده است.»
تألیفات شهید سید مصطفی خمینی (رحمةاللهعلیه) عبارتند از:
۱. القواعد الحکمیه (حاشیه بر اسفار)
۲. کتاب البیع (دوره کامل مباحث استدلالی بیع در سه جلد)
۳. مکاسب محرمه (در دو جلد)
۴. مبحث اجاره
۵. مستند تحریر الوسیله
۶. تعلیقهای بر عروةالوثقی
۷. تفسیر القرآن الکریم (در چهار جلد که ناتمام است)
۸. تحریرات فیالاصول (از اول اصول تا استصحاب تعلیقی)
۹. شرح زندگانی ائمه معصومین (علیهمالسلام) (تا زندگانی امام حسین (علیهالسلام))
۱۰. کتاب الاصول
۱۱. القواعد الرجالیه
۱۲. کتابی در مبحث نکاح
۱۳. حاشیه بر شرح هدایه ملاصدرا
۱۴. حاشیه بر مبدأ و معاد ملاصدرا
۱۵. حواشی بر وسیلةالنجاة سید ابوالحسن اصفهانی
۱۶. تطبیق هیأت جدید بر هیأت نجوم اسلامی
۱۷. حاشیه بر خاتمه مستدرک.
با توجه به مطالب فوق، «شهید سیدمصطفی خمینی (ره)» پسر بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران، از دوران کودکی به همراه پدر در میدان مبارزه با طاغوت و استکبار به مجاهدت علمی و سیاسی پرداخت و از زندانها و تبعیدهای مکرر خسته نشد، به نحوی که در عراق با ابزارهای مختلف به مبارزه با رژیم شاه اقدام کرد و در نهایت توسط ساواک و رژیم بعث عراق، مظلومانه به شهادت رسید. آثار علمی ایشان نشان از بلوغ فقهی و نبوغ اسلامی اوست که میتواند الگوی مدیران فرهنگی کشور قرار بگیرد.
منبع: ایسنا