رئیس پژوهشگاه قرآن و حدیث هفت گام مهم رسیدن به تمدن نوین اسلامی را بر اساس قرآن و سنت تبیین کرد.

باشگاه خبرنگاران جوان؛حجت‌الاسلام والمسلمین رضا برنجکار، رئیس پژوهشگاه قرآن و حدیث عصر امروز یکشنبه بیست و پنجم آذرماه در آیین اختتامیهٔ پنجمین همایش علوم انسانی ـ اسلامی پژوهش و فناوری که توسط مجمع پژوهشگاه‌های علوم انسانی در سالن شهید سلیمانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد، اظهارکرد: «کاربردی‌سازی معارف کتاب و سنّت؛ ضرورت‌ها و راهکارها» عنوانی بود که امسال خودمان پیشنهاد دادیم. وی با اشاره به ضرورت کاربردی‌سازی معارف کتاب و سنّت از دو زاویه، گفت: نخست از زاویهٔ نگاه تمدنی باید بررسی کرد. اگر ما معتقد باشیم که تمدن نوینی را می‌توان براساس معارف کتاب و سنّت و معارف دین و اسلام تاسیس کرد و به تعبیری، بتوانیم معارف کتاب و سنّت و اسلام را به‌منزلهٔ یک نرم‌افزار برای سخت‌افزار تمدن اسلامی تلقی و تبدیل کنیم، این کار نوعی کاربردی‌سازی محسوب می‌شود؛ یعنی معارف کتاب و سنّت را در عرصهٔ تمدنی و در واقع حکمرانی و اجتماعی می‌توان بحث و بررسی کرد .

رئیس پژوهشگاه قرآن و حدیث افزود: نکتهٔ دوم این است که اگر قبول کنیم اسلام یک دین صرفاً فردی نیست (اسلام جنبه‌های فردی هم دارد برای اصلاح رابطهٔ انسان و خدا برنامه دارد، اما فقط این نیست)، بلکه اسلام برای عرصهٔ اجتماع و روابط انسان‌ها در اجتماع و حاکمیت هم برنامه دارد و بخش زیادی از احکام و معارف دینی به عرصهٔ اجتماعی برمی‌گردد. طبیعی است که باید معارف کتاب و سنّت را بر این فرض بگذاریم، یعنی براساس این پیش‌فرض بتوانیم به عرصهٔ اجتماع و سیاست و حکومت و اقتصاد بسط دهیم؛ صرفاً این نیست که احکام فردی را عمل کنیم، بلکه در کنار آنها احکام اجتماعی دین و معارف اجتماعی دین هم به عرصهٔ اجتماع بسط پیدا می‌کند.

عضوهیئت علمی دانشگاه تهران ادامه داد: کاربردی‌سازی در عرصهٔ زندگی فردی از طریق اجتهاد و تبلیغ میسّر می‌شود. ما اگر بخواهیم انسان‌ها به احکام و معارف دین عمل کنند و براساس آنچه دین گفته، زندگی فردی داشته باشند، باید دانشمندان و مجتهدانی در واقع معارف فردی را از کتاب و سنّت استنباط کنند و عده‌ای هم این معارف استنباط‌شده را به مردم برسانند. صرف استنباط کافی نیست!

رئیس پژوهشگاه قرآن و حدیث  تصریح کرد: وقتی این معارف و احکام به مردم رسید، آنها هم عمل می‌کنند و این در واقع کاربردی‌سازی فردی است؛ اما بحث ما این است که آیا این کاربردی‌سازی در عرصهٔ اجتماعی، حکمرانی، سیاسی، اجتماعی و تمدنی هم به همین صورت انجام می‌شود؟ آیا ما باید اجتهاد کنیم و معارف کتاب و سنّت را به مجلس یا قوّهٔ مجریه بدهیم تا آنها اجرا کنند؟نرم‌افزار هر تمدنی علم و دانش است، در میان علوم هم علوم انسانی نقش راهبردی و راهبری و زیربنایی دارد. بدون علوم انسانی، تمدن جدیدی برای یک تمدن شکل نمی‌گیرد، چون علوم فنّی اساساً به آن جنبه‌های سخت‌افزاری در تمدن مربوط می‌شود.

حجت‌الاسلام برنجکار با بیان اینکه علوم انسانی جهت یک تمدن را مشخص می‌کند که این تمدن شرقی یا غربی، کاپیتالیستی یا سوسیالیستی، کمونیستی یا اسلامی، آن را اقتصاد یا روان‌شناسی می‌گوید، افزود: بحث کاربردی‌سازی تمدنی و اجتماعی از مسیر علوم انسانی می‌گذرد و تا زمانی که به علوم انسانی مبتنی بر اسلام یا هماهنگ با اسلام یا برآمده از اسلام یا حداقل بدون تعارض با اسلام نرسیم، تمدن نوین اسلامی تحقق پیدا نخواهد کرد .

او ادامه داد: از سوی دیگر، معارف کتاب و سنّت هم باید در این حوزه‌های علوم انسانی استنباط شود. یک طرف قضیه، این معارف را داریم که باید در عرصه‌های موردنیاز از آن استنباط شود، از طرف دیگر نیز بحث علوم انسانی را داریم که مبنا و پایهٔ مدیریت جامعه جهت یک تمدن به‌عنوان یک نرم‌افزار است.

حجت‌الاسلام والمسلمین برنجکار با اشاره به اینکه ما یک تعامل دوطرفه داریم، یعنی از یک طرف بحث اجتهاد که بر منابع دینی کتاب و سنّت صورت می‌گیرد و از سوی دیگر هم بحث علوم انسانی، افزود: حالا باید ببینیم که این ارتباط به چه صورت است، همچنین پارادایم‌هایی که در علوم انسانی مطرح است، آیا باید این پارادایم‌ها را تغییر دهیم یا می‌توانیم براساس همین پارادایم‌های موجود به‌گونه‌ای عمل کنیم که معارف کتاب و سنّت به علوم انسانی سرایت کند و از آنجا به عرصهٔ اجتماع و تمدن راه یابد.

او با بیان اینکه در این مرحله هفت گام به‌عنوان مراحل کاربردی‌سازی تمدنی و اجتماعی پیشنهاد داده شده است، اضافه کرد: ما معتقدیم بدون این هفت مرحله، حداقل این کار به‌صورت کامل و جامع و به‌اصطلاح جمیع‌الجهاد صورت نخواهد گرفت.

حجت الاسلام والمسلمین برنجکار در تشریح گام اول گفت: گام اول این است که ما در حوزه‌های خاص علوم انسانی (حوزه‌های دانشی، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و اقتصاد) باید مجموع معارف کتاب و سنّت و دین را جمع‌آوری کنیم. در واقع اگر می‌خواهیم در روان‌شناسی کاری انجام دهیم، اول باید ببینیم دین به‌طور کلی در این حوزه چه گفته است. اساساً اجتهاد هم یک کار عقلانی است و ما باید در واقع اینجا براساس اجتهاد بتوانیم مجموع آیات و روایات مرتبط با حوزهٔ دانشی را پیدا کنیم .

او ادامه داد: این امر به پیدایش دانشنامه‌های تخصصی منجر می‌شود، یعنی ما مجموعه‌ای داریم که هرچه راجع‌به روان‌شناسی یا اقتصاد در زوایای مختلف این علم، در دین گفته است، اینجا وجود دارد. این کار ساده‌ای نیست و به هر حال، این گام اول است. در گام اول، فقط آیات و روایات داخل دانشنامهٔ قرآن و سنّت را به‌شکل دانشنامه‌های تخصصی گرد هم می‌آوریم.

رئیس پژوهشگاه قرآن و حدیث  درخصوص گام‌های بعدی گفت: گام دوم این است که این روایات را استنطاق کنیم، یعنی محتوایش را دربیاوریم. بنابراین گام دوم، استنباط معارف کتاب و سنّت در حوزه‌های دانشی براساس دانشنامه‌های تخصصی است.

استاد حوزه و دانشگاه، «استنباط نظام دانشی» را به عنوان گام سوم عنوان کرد و افزود: یعنی براساس دستاوردهای گام اول و دوم، باید بتوانیم آن را در یک نظام تعریف کنیم. فرق مرحلهٔ سوم با مرحلهٔ دوم این است که در مرحلهٔ سوم، داده‌ها یا مطالب استنباط ‌شده از قرآن و سنّت در ساختاری منطقی قرار می‌گیرد؛ مثلاً در علم کلام، هزاران آیه دربارهٔ مباحث اعتقادی از مبدأ تا معاد داریم. در قرون اولیه در مکتب بغداد می‌بینیم ساختار و نظامی که آنها به بحث‌های اعتقادی دارند، متفاوت با مدرسهٔ حلّه است. در واقع باید بتوانیم نظامات دانشی اسلامی را مبتنی بر دو مرحلهٔ قبلی استنباط کنیم و اسم این مرحله را هم «مکتب» بگذاریم، یعنی تأسیس مکاتب دانشی اسلامی؛ مکتب روان‌شناسی اسلام، مکتب جامعه‌شناسی اسلام و مکتب حقوق اسلام. در واقع همان نظامی است که براساس معرفی کتاب و سنّت می‌توانیم به این نظامات یا مکاتب علمی دین در حوزه‌های دانشی روان‌شناسی در علوم انسانی برسیم.

او ادامه داد: گام چهارم، نظریه‌پردازی در علوم مختلف است. از این مرحله به بعد، علم خاص شروع می‌شود؛ یعنی مرحله‌ای که یک دانشمند درعلم مثلاً اقتصاد می‌خواهد نظریه‌ای بدهد.

حجت الاسلام والمسلمین برنجکار بیان کرد: گام پنجم، مدلل‌کردن نظریه در پارادایم مقبول در یک علم است. در علم فلسفه بحثی است که به تعبیر کتاب معروف «حدس‌ها و ابطال‌ها» اثر کارل پوپر، یک مقام مقام نظریه‌پردازی است. به هر تفسیری که اینجا از آن مقام داوری در علم داشته باشیم، باید آن نظریه را به عرصهٔ تجربه درآوریم و به‌اصطلاح، پارادایمی که یک علم یا دانشمند در مقام داوری به آن معتقد است. وقتی یک نظریه تولید شد و با زبان علم مورد تأیید قرار گرفت و جامعه علمی این نظریه با ساختار و آن اصول را پذیرفت، در واقع یک علم به جود آمده، بیان شده و جواب داده است.

او با اشار به گام‌های دیگر ادامه داد: در گام ششم، نظریه یا نظریه‌های تولید شده در علوم انسانی، به مرحلهٔ قانون تبدیل می‌شود؛ مثلاً استنباط‌های فقهای ما زمانی تبدیل به قوانین موضوعه شد و در گام هفتم، قوانین توسط قوّهٔ مجریه در جامعه اجرا می‌شود و بعد عینیت پیدا می‌کند. اگر ما به این مرحله برسیم، می‌توانیم بگوییم به ‌سمت تمدن اسلامی حرکت می‌کنیم.

رئیس پژوهشگاه قرآن و حدیث با برشمردن سه نکتهٔ مهم در رسیدن به این هفت گام گفت: اگر به این بحث از دریچهٔ بحث همکاری حوزه و دانشگاه نگاه کنیم، در واقع حوزه و دانشگاه با هم برای تأسیس تمدن اسلامی همکاری کنند، آن‌وقت می‌توانیم سه گام نخست را که برعهدهٔ حوزه‌های علمیه است، با همکاری دانشگاه پیش ببریم؛ چون ما بدون تخصص در علوم انسانی نمی‌توانیم آیات و روایات را تشخیص دهیم.

استاد دانشگاه تهران افزود: نکتهٔ دوم، مراحل در واقع منطقی و کامل پیش رود و نکتهٔ آخر اینکه دیدگاه های مختلفی دربارهٔ علوم انسانی ـ اسلامی وجود دارد. بعضی اساساً آیات و روایات و دین را وارد مرحلهٔ خود پارادایم یک علم، یعنی مرحلهٔ داوری می‌کنند. بعضی دیگر معتقدند مقام داوری فقط و فقط تجربی است و قبل از بحث روش داوری، یعنی بحث نظریه‌پردازی، دین می‌تواند ورود یابد.

او دراین‌خصوص گفت: من معتقدم به‌صورت ناقص هم افراد کمابیش طبق همین عمل کرده‌اند، ولی اینکه دانشنامه‌های تخصصی تأسیس کنیم و براساس آن، هرچه آنها گفتند، استنباط کنیم. در واقع نظام را تأسیس کنیم و بعد نظریه‌پردازی کرده و نشان دهیم در این نظریه‌پردازی، معارف چطور تأثیر کرده و از این طرف نیز با پارادایم قابل جمع باشد، به این شکل کامل و جامع انجام نشده باشد.

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.