هفتم تیر سال 66 بود، آفتاب بعد از ظهر تابستان از لابه لای شاخ و برگ درختان جنگل های سردشت بر چشمه جوشان گراوان می تابید، جنگ بود اما سردشت سبز و روشن میان كوه ها می درخشید، صدای خنده و بازی بچهها توی كوچه پس كوچههای شهر پیچیده بود و هنوز جریان خوش زندگی جریان داشت اما دیری نگذشت كه این لحظات خوش رنگ باخت.