من خیلی زود معتاد شدم. از زمانی که خودم را شناختم مواد میکشیدم. یعنی همان اوایل که خودم نمیدانستم مواد مخدر چیست. عقل یک بچه سه یا چهار ساله که به این چیزها نمیرسد. پدرم ما را معتاد کرد.
محمدجواد، محمدرضای 8 ساله و خواهر 14 سالهشان نیلوفر چشمانشان را به در دوخته و منتظر نشستهاند تا شاید دیدن مادر در قاب در به انتظارشان پایان دهد، اما دیگر از مادر و دستان نوازشگرش خبری نیست.
هنگامی که سم برای بار پنجم باردار شد خال صورتش شروع کرد به متورم شدن تا جایی که خالش بالاخره ترکید و پس از تکه برداری مشخص شد که زیر خال او تعداد بسیار زیادی تومور وجود دارد.