عفت مرعشی در بخشی از کتاب خاطرات خود مینویسد: در منزلی که همسایه داشته باشد، زندگی نکرده بودم و آن را در شأن خود نمیدانستم.« استخری در خانه داشتیم. یک میز پینگ پنگ هم خریده بودم که آنها بازی کنند. دوستانشان را به منزل می آوردند. از آنها پذیرایی می کردند.»