در گزارشی جامع و 15 بخشی دروغ ها و نتايج 15 جنگ گذشته آمريكا را مورد بررسی قرار می دهیم.

به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران ،

بخش اول: افغانستان
پیش از سال 2001 گروه طالبان حاضر بود اسامه بن لادن،سرکرده شبکه القاعده را در صورت ارائه برخی شواهد دال بر ارتكاب جنايان جنگي وی و در صورت تضمين به برگزاری دادگاهي عادلانه و عدم اجرای مجازات اعدام به یک کشور ثالت تحویل دهد.  
در همان سال ، طالبان ايالت متحده را از تلاش بن لادن به طرح ريزي حمله اي به خاك ايالت متحده آگاه ساخت.   
در ماه جولاي سال 2001، ایالات متحده تلاش داشت برعلیه طالبان در اواسط ماه اکتبر همان سال، اقدام نظامي انجام دهد.  
همزمان با حمله آمريكا به افغانستان در هفتم اكتبر سال 2001 ،طالبان بار دیگر پیشنهاد مذاکره بر سر تحویل بن لادن به آمريكا را ارائه داد.
هنگامی که جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور آمریکا،از پذيرش طرح طالبان امتناع ورزيد،گروه طالبان پیشنهاد تحویل بن لادن به یک کشور سوم را مطرح کرد اما بوش بار دیگر این پیشنهاد را رد کرد و بمباران افغانستان ادامه یافت.   
در 13 ماه مارس 2002،جرج دبليو بوش در يك کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت:"من واقعا درمورد بن لادن نگران نيستم و اهميتي به اين موضوع نمي دهم".
هنگامی که رئیس جمهور آمریکا، باراک اوباما، در ماه مي 2011 خبر كشته شدن بن لادن را اعلام كرد،در شرايط جنگ افغانستان عملا تغييري روي نداد.
اساسا سناريوي اسامه بن لادن، توجیهی برای طولانی ترین جنگ آمريكا و حضور اين كشور در خاك افغانستان مي باشد.  
حمله یازده سپتامبر خود بهانه اي شد براي به راه انداختن يك جنگ طولاني مدت عليه افغان ها، در حالی که 92 درصد افغان ها نه تنها از حملات یازده سپتامبر حمایت نمي کردند بلکه اصلا چیزی درباره آن نشنیده بودند.
اگر چنين فرض شود كه بن لادن دلیل اصلي اين جنگ فرسايشي نيست، احتمالا خود گروه القاعده بهانه اي براي آغاز جنگ بوده است!   
زمانی که باراک اوباما جنگ افغانستان را در سال 2009 ادامه داد و شمار نظامیان امریکایی را در این کشور سه برابر کرد، وی و همكارانش بر اين امر اذعان داشتند كه اگر طالبان قدرت داشته باشد، در آينده با القاعده همکاری خواهد کرد که این موضوع امنيت امریکا را به مخاطره خواهد انداخت.   
برخی دیگر از مقامات امریکایی از جمله ریچارد هالبروک فرستاده امریکا در افغانستان این موضوع را تایید کرد که گروه القاعده اصلا در افغانستان حضور ندارد و گروه طالبان نیز تمایل چنداني به همکاری با این گروه ندارد و القاعده می تواند به راحتی حملاتی را علیه منافع امریکا در کشورهاي دیگر غير از افغانستان انجام دهد.   
اکثر کارشناسان بر این باور بودند که مبادرت به جنگ، چهره آمريكا را منفورتر و ناامن تر خواهد ساخت. بين سال هاي 2001 تا 2007 ،حملات تروريستي در سطح جهان هفت برابر شد و ادامه اين شرايط قطعا به يك "جنگ جهاني" عليه تروريسم منجر خواهد شد.
وزارت امور خارجه ایالات متحده در واكنش به این افزایش آمار تروريسم، گزارش ساليانه خود را در مورد تروريسم متوقف كرد.
اگر بن لادن و القاعده و تروریسم دلایل اصلي جنگ افغانستان محسوب نمي شوند، شاید دليل اين جنگ طولاني گسترش دموکراسی، حقوق بشر، و منافع اقتصادی و اهداف بشر دوستانه باشد!!!.
ایالات متحده مدعي است هدف از آغاز اين جنگ در راستاي آزادي و بهبود اوضاع مردم افغانستان است اما در اين امر نيز موفق نبوده است و شواهد نیز چيز ديگري را مي گويند.
بي شك نمي توان با بمباران و حملات شبانه به منازل افغان ها براي آنها آزادي و امنيت را به ارمغان آورد.  
در اين بين رسانه های ایالات متحده تنها به آمار مرگ و میر سربازان آمريكايي اشاره داشتند و هرگز رنج افغان ها را از این جنگ طولانی به تصویر نکشیدند.   
در مقایسه با دهها هزار نفر از مردان ، زنان، و کودکان افغاني كه در اين جنگ قرباني شدند،تنها نزدیک به 3000 سربازان ایالات متحده در افغانستان جان باختند.  
ایالات متحده هرگز آمار كشته شدگان غير نظامي عمليات خود را اعلام نكرد،و از طرفي اکثریت قريب به اتفاق مردم ایالات متحده و افغانستان خواستار پايان يافتن اين جنگ هستند.   
اگر جنگ بر اساس دروغ بنا شده و موجب نامني ايالت متحده شده است،پس چرا اين جنگ طولاني شده است؟  
در آوریل 2012، سرهنگ دانیل دیویس نتایج مصاحبه با 250 سرباز آمريكايي و افغان را كه بيش از دو سال در افغانستان مستقر بودند، اعلام كرد.
  دیویس بر اين باور بود که همه ادعاها مبني بر حصول موفقیت و پیشرفت كذب و نادرست مي باشد:
او می نویسد: "رهبران ارشد نظامی ایالات متحده حقیقت را تحریف كرده اند"، و "در انعكاس حقايق جنگ افغانستان به کنگره آمریکا و مردم آمریکا حقيقت ماجرا تحريف شده است."
زمانيكه مردم آمریکا اعتراض خود را علیه جنگ علني ساختند،بسیاری از اعضای کنگره خود را به عنوان مخالفان و منتقدان جنگ به تصویر کشیدند، در حالی که هنوز در بسیاری از موارد به بودجه مورد نياز براي ادامه آن جنگ راي مثبت مي دهند.   
براساس گزارش کنگره در سال 2010 ،ايالت متحده براي عبور امن كالا و آذوقه نظامي خود در افغانستان مبالغ هنگفتي را به گروه طالبان داده است،اين دريافتي ها از دولت آمريكا و ترانزيت مواد مخدر، جزء درآمدهاي اصلي طالبان محسوب مي شود.   
افغان ها، از جمله کسانی که برای طالبان مي جنگند،برخي مواقع در برنامه هاي آموزشي ايالت متحده ثبت نام مي كنند و گاهي چندين مرتبه اينكار را انجام مي دهند. ایالات متحده با منابع مالي خود،هر دو طرف جنگ را آموزش و مسلح مي كند!
هر هفته یا هر دو هفته شاهد رسانه اي شدن يك داستان غيراخلاقي از نظاميان آمريكايي هستيم.
خبرهایی از بریدن انگشتان دست یا هدف قرار دادن کودکان از داخل بالگردها یا حتی اهانت به اجساد یا سوزاندن کتاب مقدس قرآن بارها و بارها به گوش می رسد.
 
  الگوی نظامی براي توجيه اين اقدامات چنين است كه ابتدا ایالات متحده با ناتو مخالفت مي كند،ناتو همه چيز را انكار مي كند،با افشاي مدارك جديد ناتو نيز به دروغ هاي خود اعتراف مي كند،و سرانجام ناتو به جرم خود اعتراف مي كند.  
چراكه جنگ بدون خشونت وجود ندارد و خشونت جزئي از واقعيت جنگ محسوب مي شود.  
ارتش ایالات متحده در مورد مرگ ستاره فوتبال پت تيلمان به خانواده اش در مراسم تشیع جنازه وي، دروغ گفت،چرا كه ماهيت جنگ از نظر آنها بيان دروغ ها ست و پنهان كردن واقعيت ها در جنگ عادي مي باشد.
سياست "گسترش جنگ ها" در واقع دو هدف را دنبال مي كند: اين كار براي يك رئيس جمهور چهره اي نظامي تر ارائه مي دهد،و اينكه منافعي را براي طرفداران و نافذان جنگ فراهم مي كند.  
افزايش نيروها در افغانستان وضعیت موجود را بهبود نبخشيد بلكه نتيجه اي كاملا معكوس در برداشت.
اوباما در تاریخ 1 مي 2012 گفت:"ما این جنگ را انتخاب نكرديم،" بلكه ماجراي  يازده سپتامبر ما را به گسترش و تداوم جنگ مجبور كرد."   
جنگ افغانستان يك جنگ دفاعی نبود چراكه افغانستان به آمريكا حمله نكرده بود و سازمان ملل به آغاز آن جنگ راي مثبت نداده بود.
این واقعيت از سوي کنگره هرگز اعلام نشد،نه تنها در اين مورد بلكه از سال 1941 اين سياست كنگره آمريكا مي باشد.
بعد از افغانستان، عراق، لیبی، اكنون فرافكني ها به سوي ايران معطوف است.
اين دروغ ها در جنگ عراق كاملا مشهود بودند.

دروغ 1: "ما در جنگ با مردم افغانستان نيستیم بلكه در تلاش براي برقراي امنيت و تامين غذاي آنها هستيم"
- واقعیت: افغانستان در يك دوره خشکسالی شدید قرار دارد و ميليون ها افغان در خطر گرسنگي قرار دارند. حتی قبل از خطرات بمباران ارتش ایالات متحده، برنامه جهانی غذا اعلام كرده بود كه نزدیک به 6 میلیون نفر نیاز به کمک غذایی فوری دارند. در حاليكه خود همين جنگ باعث تشديد اوضاع و آواره شدن   افراد بيشترخواهد شد.
دروغ 2: "نفت؟
چه کسي در مورد نفت تاكنون سخن گفته است؟ واقعیت: منطقه دریای خزر يكي از بزرگ ترین ذخایر نفت جهان را در خود دارد، و به احتمال زیاد طمع به منابع آن به ظهور خاور میانه جديد در اين منطقه منجر خواهد شد. افغانستان داراي یک موقعیت استراتژیک منحصر به فرد بین دریای خزر و بازارهای شبه قاره هند و شرق آسیا مي باشد. بخاطر همين مورد، شرکت نفتی همچون یونوکال - و همچنین دولت آمریکا - از ظهور طالبان در سال 1996 براي دستيابي به اين موقعيت استقبال كردند.
دروغ 3: "ایالات متحده در تلاش است مردم افغانستان را از استبداد طالبان نجات دهد."
واقعیت: ایالات متحده به ائتلاف خشن گروه های مسلح به نام "اتحاد شمال" كمك هاي فراواني كرده است. جنگجویان اتحاد شمال به طور عمده از گروه های اقلیت های قومی در افغانستان که توسط طالبان مورد آزار و اذیت   قرار گرفته اند، تشكيل شده است. گروه هایی مانند انجمن انقلابی زنان افغانستان (راوا)، که در مبارزه علیه بنیادگرایی و دموکراسی در افغانستان مبارزه مي كنند، علنا اعلام کرده اند که گانگسترهاي بنیادگراي اتحاد شمال ،جایگزین قابل قبولي برای گانگسترهاي بنیادگرای طالبان نمي باشند. تعجبی ندارد که سازمان دیده بان حقوق بشر به نقش ائتلاف شمال در "بمباران هوایی و توپخانه اي، حملات مستقیم بر روی غیر نظامیان، اعدام های خودسرانه، تجاوز، آزار و اذیت بر اساس مذهب و قومیت، بكارگيري و استفاده از کودکان به عنوان سرباز، و استفاده از مین های زمینی ضد نفر،چنين اذعان دارد. در حال حاضر همه می دانند که اسامه بن لادن يكي از مجاهديني مي باشد كه توسط سازمان سیا برای مبارزه با شوروی در افغانستان   استخدام شده بود.
 
و بزرگترين دروغ آنها......
دروغ 4: "جنگ بر عليه تروريسم".
واقعیت: تروریسم یک تاکتیک است،نه یک نیروی سیاسی و یا اجتماعی. استفاده از مواد غذایی به عنوان یک سلاح سیاسی، بمباران بی ملاحظه هوایی، و مسلح کردن گروه های گنگستري با تعصب گری هاي مذهبی همه "تروريسم" محسوب مي شوند و جالب اينكه ايالت متحده همه اين موارد را انجام داده است. این جنگ واقعا براي منافع مادی کثیف و قدرت است، و در دفاع از منافع ایالات متحده از برچسب "تروریست" براي رسيدن به هدف شان استفاده مي كنند. برعکس، آمريكا تمام فعاليت هاي تروريستي خود را "جنگ هاي آزادي " مي نامد..!
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار