به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران، نقد و بررسی سريال «خداحافظ بچه» با حضور منوچهر هادي (كارگردان)، سجاد ابوالحسني (نويسنده)، سيروس همتي (بازيگر)  و محمدرضا لطفي (مجري و منتقد) شب گذشته در فرهنگسرا فردوس برگزار شد.
 
در ابتداي نشست منوچهرهادي، كارگردان، در خصوص فرصت محدود براي تصوير برداري سريال هاي مناسبتي گفت: داوود هاشمي و عليرضا افخمي به محض ديدن فيلم "يكي مي خواد باهات حرف بزنه" با من تماس گرفتند كه كارگرداني سريالي به نام خداحافظ بچه را به عهده بگيرم بعد از خواندن فيلم نامه، زيبايي داستان مرا جذب كرد.
وي ادامه داد: عوامل سريال براي جلوگيري از شتاب زدگي تصميم گرفتند كه افخمي مشاوره سريال را به عهده بگيرند، قرار بود سريال از بيست اسفند آغاز شود اما با تعويق روزها، فرصت براي توليد سريال اندك شد و ما نتوانستيم در شرايط نرمال تصوير برداري كنيم.               
هادي تصريح كرد: تهيه كنندگان تنها پاسخگوي رمان محدود در توليد سريال هاي مناسبتي هستند، شايد بودجه اين كارها كم است كه تهيه كنندگان مجبور مي شوند در مدت زمان كمي توليد اين سريال ها را انجام دهند و برايشان مقرون به صرفه نيست كه مثلا هفت، هشت ماه زمان براي توليد محاسبه شود، چون به هرحال هر سريالي براي ساخت ماهيانه حداقل دويست تا دويست و پنجاه ميليون هزينه دارد.
وي در خصوص انتقادات وارده و بدآموزي سريال اظهار داشت: من اينها را يك نوع تنگ نظري مي دانم، آيا من منوچهر هادي براي مقابله با شبكه هاي ماهواره اي در تلويزيون كشورم بايد اين گونه متهم به ترويج بدآموزي شوم؟ اين چه بدآموزي است كه ما نقد اجتماعي كنيم؟ تصويري از اجتماع را نشان دهيم و تلنگر بزنيم؟ اگر نقدي اجتماعي مي كنم از سر هشدار است و رسالتم را انجام مي دهم. اگر قرار باشد همه چيز را خوب و خوش نشان بدهم پس ديگر مفهوم كار اجتماعي چيست؟ ما براي مقابله با سريال هاي ماهواره اي بايد حلقه نگاهمان را بازتر كنيم.
هادي اظهارداشت: بختياري به شدت خودش دنبال اين بود كه كاري جدي انجام دهد و استعدادش را در اين زمينه هم نشان دهد، متاسفانه سازندگان فيلم ها و سريال هاي ما دنبال اين هستند كه بازيگر همان نقش هاي امتحان پس داده خودش را ايفا كند و قدرت ريسك پذيري ندارند. اين موضوع حتي در مديران شبكه ها هم مصداق دارد، به عنوان مثال براي نقش همتي مديران دنبال بازيگران چهره تري بودند و حاضر نبودند اين نقش را به سيروس همتي بدهند، اما من آنقدر پافشاري كردم تا در نهايت پذيرفتند.
سجاد ابوالحسني نيز در ادامه در خصوص زمان محدود نگارش فيلم نامه عنوان كرد : براي توليد يك سريال مناستي مدير شبكه وهمه عوامل دخيل هستند و من به عنوان يك نويسنده زمان اندكي براي نگارش داستم به طوري كه براي نگارش قسمت اول يك ماه بود اما براي قسمت هاي پاياني تنها چهار روز فرصت داشتم  به طور حتم مخاطب تلويزيوني با سريال ارتباط برقرار مي كند كه عجله اي نباشد.

وي در خصوص موضوع ترويج بدآموزي پاسخ داد: من فكر مي كنم اين حرف ها به نوعي بهانه جويي است. يادمان باشد كه بدآموزي يعني من در قاب تصوير و با ظرافت كاري و يا چيزي را به شما آموزش بدهم كه شما آن را بلد نيستيد. ما در اين سريال چه بدآموزي داشتيم؟ چرا فكر مي كنيم بايد از جامعه دور بشويم و فضاهايي تسنعي به نمايش بگذاريم؟ چه كسي با ديدن اين سريال آموزش دزدي مي بيند؟ اينها تماما حرف هايي است كه از سر تنگ نظري بر مي آيد و من بايد از مديريت شبكه تشكر كنم كه در بسياري از موارد پاي كار ايستادند.
سيروس همتي، بازيگر سريال "خداحافظ بچه" در خصوص حضور خود رد اين سريال و بازي در سريال هاي مناسبتي، عنوان كرد: تجربه اين نوع كارها را نداشتم و در نتيجه اعتماد هادي در اثر ديدن كار تاتر من اين نقش به من پيشنهاد و سپرده شد.
وي ضمن اشاره به سخت نبودن فشرده تصويربرداري كردن، افزود: در تئاتر هم شايد روزي هفده ساعت تمرين كنيم و به هرحال من وقتي فيلمنامه را خواندم همان جا شروع كردم به چارت بندي براي اين نقش چگونه بايد عاشق بشود؟ نحوه زندگي اش چگونه است؟ حرف زدنش چطور است؟و... همان موقع با آقاي هادي به بحث نشستم و براي خودم اين نقش را روشن كردم. به همين دليل ديگر با شناختن اين كاركتر گنگ نبودم و سعي مي كردم تا خود را با گروه هماهنگ سازم
در پايان لطفي مجري و منتقد برنامه عنوان كرد: از بازي هاي خوب حقيقت دوست و شريفي نيا نامي برده نشود و به شدت دوست دارم تا بگويم بهنوش بختياري، بازيگري كه به زعم من حقش در سينما و تلويزيون خيلي بيشتر از اين است و نسبت به او كم لطفي شده است، نشان داد كه استعدادهايي فراتر از كارهاي طنز معمول دارد و در كارهاي جدي هم حرفي براي گفتن دارد و اين انتخاب نشان از هوشمندي كارگردان است.
وي ادامه داد: اينكه سريال به دليل خط ساده اي كه دارد قادر است تماشاگر از نيمه هم با سريال همراه شود واين يك امتياز است، اما در مقابل اين امتياز با يك ضعف روبرو هستيم و آن اينكه ما با يك مقدمه نسبتا طولاني هفت هشت قسمتي طرف هستيم كه تازه بعد وارد يك داستان منسجم مي شود./ي2