چنین زن بخت برگشته ای ، در خانواده داماد ، همواره به دیده حقارت نگریسته می شود و بسیار پیش می آید که وقتی او در موضوعی اظهار نظری می کند که ناخوشایند بقیه است ، "فصلیه ای یا دیه ای" بودن او را با طعن و کنایه یادآور می شوند که "زن فصلیه ای! تو حرف نزن!"

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، مدیر کل ثبت آثار سازمان میراث فرهنگی کشور  از عدم ثبت رسم " خون بس " در فهرست آثار ملی به دلیل ضدیت این رسم با حقوق بشر و حقوق زنان خبر داد .

آتوسا مومنی " مدیر کل ثبت آثار سازمان میراث فرهنگی کشور
در مصاحبه ای با روزنامه شرق با اشاره به این مساله گفته است:"به دلیل آنکه خون بس شامل مباحث ضدحقوق‌بشری است، نمی‌تواند در میراث معنوی، جایی داشته باشد. کنوانسیون ثبت میراث معنوی، متکی به حقوق‌ بشر و میراث‌های مورد افتخار بشر است. ارزش‌های برجسته و اهمیت خون بس چیست که ما آن را به ثبت ملی برسانیم؟ در خون بس حقوق یک سری انسان پایمال می‌شود. چه چیز آن برای ثبت ملی ارزش دارد؟ به هیچ‌وجه نمی‌توانند این پرونده را برای ثبت ملی مطرح کنند و حتی اگر این کار را بکنند مطمئنا بار دیگر و به طور قطع کمیته تخصصی ما، آن را رد خواهد کرد."

گفتنی است پیشتر درخواست هایی از سوی برخی مسوولان شده بود تا این رسم را به عنوان یکی از آثار ملی در فهرست خود ثبت کند.

خون بس چیست؟


خون بس رسمی دیرینه در برخی نقاط کشور است که در صورت مرگ یک یا چند نفر در درگیری و نزاع میان دو گروه از عشایر یا طوایف ،ریش‌سفیدان برای پایان دادن به اختلافها و جلوگیری از خون‌ریزی بیشتر، دختری از نزدیکان قاتل را به عقد یکی از نزدیکان مقتول در می‌آوردند.

 گزارش ها حاکی است هنوز در برخی مناطق کشورمان این رسم با حمایت های قبیله ای و عشیره ای در حال اجراست.

گرچه ممکن است در برخی از حالات، چنین اقدامی منجر به نتیجه مورد نظر و توقف خصومت و خونریزی شود اما چند نکته قابل بیان است.

 این دختران به زور و بدون رضایت قلبی، به عقد یک عضو خانواده مقتول در می آیند. این دختران یا به هیچ عنوان راضی به چنین ازدواجی نیستند یا اینکه با اعمال فشار خانواده خود و با این استدلال که رضایت به چنین وصلتی مساوی با آزادی مقتول (یک عضو خانواده خود مثلا برادر یا پسر عمو یا ...) است ، به چنین ازدواجی اجباری پاسخ مثبت می دهند. بنابراین این رسم ، اساساً با اصل آزادی اراده ها مغایرت آشکار دارد و ناقض حقوق دختری است که برخلاف اراده خود "مجبور" می شود به نکاح کسی دربیاید که نمی خواهد.

 دختری که در این وضعیت ازدواج می کند ، به عنوان "دیه" و ما به ازای مالی آن مطرح می شود یعنی بخشی از دیه به شمار می رود و معمولا در زبان های محلی به عنوان "زن یا عروس فُصلیه ای یا دیه ای" شناخته می شود که این نگاه مادی به زن ، تحقیری زننده است.

چنین زن بخت برگشته ای ، در خانواده داماد ، همواره به دیده حقارت نگریسته می شود و بسیار پیش می آید که وقتی او در موضوعی اظهار نظری می کند که ناخوشایند بقیه است ، "فصلیه ای یا دیه ای" بودن او را با طعن و کنایه یادآور می شوند که "زن فصلیه ای! تو  حرف نزن!"
همچنین این زنان ، نسبت به دیگر زنان خانواده از حقوق کمتری برخوردار خواهد بود. مثلاً در مناطقی که شیربها رسم است ، در ازدواج این قبیل زنان ، شیربها در نظر گرفته نمی شود.

در برخی مناطق نیز که خانواده داماد باید پولی به خانواده عروس بدهند ، در موارد خون بس خانواده مقتول ، شرایط را فرصتی مناسب برای گرفتن دختر برای پسر خود بدون هیچ هزینه ای می دانند.

در برخی حالات نیز خانواده قاتل به دلیل ناتوانی در پرداخت مبلغ کامل پول دیه ، برای جلب نظر طرف مقابل، آمادگی خود را برای ازدواج دختری از خانواده خود با خانواده مقتول اعلام می کند. البته در این شرایط نیز باز این عروس، از حقوق مادی و معنوی یک عروس در عرف برخوردار نیست.
لذا تبعیض و نگاه مادی به زن نیز از جمله مشکلات این رسم است.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار