به گزارش
حوزه دولت باشگاه خبرنگاران مرکزتحقیقات معاونت پارلمانی ریاست جمهوری" آشنایی با صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر" را بررسی کرد.
در این بررسی آمده است: صندوق سرمایه خطرپذیر از طریق تصاحب سهم در شرکتهای دارای فناوری جدید، الگوی جدید و نوآورانه کسب و کار و در صنایع پیشرفته سرمایهگذاری میکند و در صورت موفقیت این شرکتها سود قابل توجهی بدست میآورند.
سرمایهگذاری خطرپذیر در مرحله اول شکلگیری یه ایده نوآورانه نیست، بلکه در مراحل اولیه معمولا نوع دیگری از تامین مالی به شمار میرود که یک ایده نوآورانه را به مراحل اولیه تجاریسازی میرساند و در مرحله بعد از تامین مالی آغازین، صندوقهای سرمایه خطرپذیر یکی از گزینههای تامین مالی شرکتهای تازه تاسیساند که هم پتانسیل رشد بالایی دارند و هم مخاطره عدم موفقیت آنها بالاست.
در واقع، سرمایه خطرپذیر برای شرکتهای جدید با سابقه فعالیت کوتاه که توانایی جذب سرمایه از طریق پذیره نویسی عمومی را ندارند و همچنین به دلیل مخاطرات بالای آنها معمولا بانکها از تامین مالی آنها اجتناب میکنند، گزینه مناسبی به شمار میرود.
در قسمت دیگری از گزارش مرکز تحقیقیات در خصوص تاریخچه تشکیل شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر عنوان شده: تقریبا تا نیمه اول قرن بیستم، بازار سهام و سرمایههای مورد نیاز شرکتهای سهامی عام در آمریکا و کشورهای صنعتی عمدتا توسط افراد و خانوادههای ثروتمند تامین مالی میشد و سرمایههای خرد هنوز به میزانی که در حال حاضر اهمیت دارند، نقش چندانی در تامین مالی شرکتها نداشتند.
اولین شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر در آمریکا توسط بخش خصوصی و در سال 1946 تاسیس شدند: شرکت تحقیق و توسعه آمریکاARDC و شرکت جی اچ ویتنی و شرکاء.
همچنین شرکت ARDC توسط جوج دوریوت، معروف به پدر سرمایهگذاری خطرپذیر آمریکا و رئیس پیشین دانشکده بازرگانی دانشگاه هاروارد به همراه رالف فلاندرز و کارل کامپتون (رئیس پیشین دانشگاه MIT) تاسیس شد؛ اهمیت ARDC در آن زمان این بود که عمدتا منابع مالی خود را از منابعی به جز خانوادههای ثروتمند -که تا آن زمان بیشتر منابع مالی بازار بورس را تامین میکردند- جمعآوری میکرد.
پس از موفقیت ARDC در به موفقیت رساندن ایدههای نو و کسب سودهای سرشار ناشی از آن، چندین شرکت سرمایه خطرپذیر مشابه ARDC تشکیل شد. ARDC تا سال 1972 به فعالیت خود ادامه داد، تا اینکه در آن سال و پس از سرمایهگذاری در بالغ بر 150 شرکت، با شرکت Textron ادغام شد.
در ادامه این گزارش به بررسی تامین منابع مالی برای سرمایهگذاریهای پرمخاطره پرداخته شده است؛ کسب سرمایه خطرپذیر اساسا با استقراض از سیستم بانکی یا سایر تامینکنندگان مالی متفاوت است.
همچنین، وامدهنده در سیستم سنتی بانکداری بدون توجه به موفقیت یا شکست طرح، از نظر حقوقی مالک اصل و بهره وام پرداختی است و در مقابل، یک سرمایهگذار خطرپذیر با هدف کسب بخش قابل توجهی از سهام شرکت (و کسب سود انتظاری در صورت موفقیت طرح) در آن سرمایهگذاری میکند.
در نتیجه میزان بازدهی سرمایهگذار خطرپذیر به رشد و سودآوری شرکت بستگی خواهد داشت؛ پس از اینکه شرکت به موفقیت رسید و رشد مورد انتظار حاصل شد، سرمایهگذار میتواند با فروش سهم خود به قیمتی بسیار بالاتر از آنچه که در ابتدا برای خرید سهم پرداخته بود، بازدهی مورد نظر خود را کسب کرده و سرمایه خود را آزاد نماید.
در ادامه این گزارش آمده است: معمولا سرمایهگذاران خطرپذیر در انتخاب طرحهایی که به آنها پیشنهاد میشود بسیار دقیق و محافظهکارانه عمل میکنند و در انتخاب خود متغیرهایی مانند نوع فناوری، ظرفیت رشد شرکت در آینده، مدل کسب و کار مناسب شرکت، و تیم مدیریتی آنرا به دقت بررسی میکنند.
علاوه بر این صندوقهای سرمایه خطرپذیر سعی میکنند طرحهایی را تامین مالی کنند که در آینده بازدهی و رشد فوقالعادهای نصیب آنها نماید.
مرکز تحقیقات مراحل سرمایه گزاری را اینگونه برشمرد، سرمایه گزاری آغازین، که در این مرحله منابع مالی لازم برای شکل دادن به یک ایده جدید تامین میشود و مرحله دوم را راه اندازی دانست که شرکتهای نوپا و تازه تاسیسی که برای نیازهای مرتبط با بازاریابی و توسعه محصول خود نیاز به منابع مالی دارند.
سرمایهگذار خطرپذیر معمولا در این مرحله وارد میشود و مرحله سوم نیز مرحله رشد است شرکت در مراحل اولیه تولید و فروش محصول خود قرار دارد. در این مرحله هنوز تولید و فروش سودآور نیست و همچنین در خصوص مرحله چهارم که مرحله توسعه شرکت است.، افزود : در این مرحله منابع مالی صرف توسعه شرکت سودآور میشود و همچنین آخرین مرحله خروج سرمایهگذار خطرپذیر است. در این مرحله شرکت به اوج بازدهی رسیده است و در آستانه عرضه عمومی سهام به بازار بورس می¬باشد.
در ادامه این گزارش آمده است: سرمایهگذاران صندوق سرمایه خطرپذیر معمولا به دو دسته کلی تقسیم میشوند، و افزود دسته اول شامل سرمایهگذاران یا شرکای اصلی که هم سهم بیشتری در صندوق و در نتیجه در مدیریت آن دارند و نیز تجربیات مرتبط با موضوعات نوآورانه و فناوریهای جدید دارند.
دسته دوم سرمایهگذاران یا شرکای فرعی که لزوما تخصص بالایی در امور مربوط به سرمایهگذاری در شرکتهای نوپا ندارند، بلکه از نظر آنها صندوق سرمایه خطرپذیر تنها یک گزینه سرمایهگذاری با بازدهی و همچنین ریسک بالا محسوب میشود. این گروه شامل شرکتهای سرمایهگذاری، صندوقهای بازنشستگی، شرکتهای بیمه بنیادهای خیریه، صندوقها و بنیادهای دانشگاهی و... هستندکه این بخش از شرکاء به دلیل سهم کمتری که در صندوق سرمایه¬گذاری می¬کنند آزادی عمل بیشتری نیز در نقل و انتقال منابع مالی خود از صندوق را دارند.
در بخش دیگری از بررسی های صورت گرفته، مرکز تحقیقات در خصوص صنعت سرمایهگذاری خطرپذیر ، آمده است: به طور کلی صنعت سرمایهگذاری خطرپذیر دارای چهار بازیگر عمده است، و آنها را کارآفرینان در شرکتهای نوپا که متقاضی جذب سرمایه برای توسعه طرحها و ایدههای نوآورانه خود هستند، سرمایهگذاران عمده مانند بانکها، صندوقهای سرمایهگذاری و سایر سهامداران فرعی صندوق که به دنبال کسب سودهای بالا (که در عین حال با ریسک بیشتری نیز همراه است) از طریق صندوق هستند و همچنین دولت، دانشگاهها و نهادهای خیریه که بیشتر به دنبال حمایت از کارآفرینان و شرکتهای نوپا هستند و اهداف و انگیزههای آنها متفاوت از سرمایهگذاران است و در آخر شرکت سرمایهگذار خطرپذیر که سرمایهگذار اصلی صندوق است و تلاش میکند با ارائه منابع مالی و مدیریت صندوق، ضمن پذیرش ریسک، در نهایت بازدهی بیشتری نیز کسب نماید، برشمرد.
در کشور ما هنوز این شیوه تامین مالی جایگاه بایستهای پیدا نکرده است. و همچنین بیان کرد ، دولت در این زمینه میتواند از دو الگو استفاده کند.
مرکز تحقیقات یکی از این الگوها را تشکیل صندوق یا بانک شرکتهای کوچک و متوسط که علاوه بر تامین مالی فعالیتهای شرکتهای کوچک و متوسط، به شرکتهای کوچکی که بر مبنای ایدههای نوآورانه تاسیس شدهاند نیز وام اعطا کند، طبیعتا چنین بانکی به دلیل ماهیت توسعهای و تخصصی آن باید با سرمایه دولتی و حمایت آن تشکیل شود.
این گزارش میافزاید: همچنین الگوی دیگر زمینهسازی برای تشکیل صندوقهای سرمایه خصوصی و سرمایه خطرپذیر در قالب صندوقهای بورسی است، در این قالب صندوقهای مذکور میتواند با سرمایهگذاری بانکها، شرکتهای بزرگ سهامی، صندوقهای بازنشستگی و سرمایهگذاران انفرادی تشکیل شود. در این قالب دولت نیز میتواند بخشی از سرمایه مورد نیاز را تامین نماید.
دو پیشنهاد فوق میتوانند مکمل هم باشند و لزوما نباید آنها را رقیب یکدیگر دانست،و افزود باید توجه کرد که یک آفت در تشکیل صندوقهای سرمایه خطرپذیر، تخصصی کردن آنها بر اساس صنایع مختلف است.
انتهای پیام/س2