در فرهنگ عامیانه‌ی مردم، شب یلدا و شب چله، شب دوستی است که شب بار عام و کارهای خیریه است.

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران از سنندج، مردم ایران که اکثراً کشاورز یا دام‌دار بوده‌اند، آموخته‌اند تا سرمای زمستان را بهانه‌ای برای دورهم جمع‌شدن و جشن به پایان رساندن یک سال زراعی بدانند. لیکن در فرهنگ ادبی و رسمی کشورمان، یلدا اغلب چهره‌ی تاریک و خشن شبی طولانی است. شبی که عشاق به انتظار به سرآمدن آن هستند. طولانی و تاریک بودن یلدا استعاره‌ایست برای فراق جان‌کاه معشوق، تنهایی و انتظار وصال و گاه گیسوی سیاه و بلند یار.
و حال چندبیتی در این مضمون می‌خوانیم:
حافظ:
صحبت حکام، ظلمت شب یلدا است
نور ز خورشید خواه بو که برآید

سعدی:
هنوز با همه دردم امید درمان است
که آخری بود آخر شبان یلدا را

اوحدی:

شب هجرانت ای دلبر، شب یلدا است پنداری

رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری

خاقانی:

تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف

تو شمع فروزنده و گیتی شب یلدا


عنصری:

چون حلقه ربایند به نیزه، تو به نیزه

خال از رخ زنگی بربایی شب یلدا

منوچهری:

نور رایش تیره‌شب را روز نورانی کند

دود چشمش روز روشن را شب یلدا کند

 مسعود سعد:

کرده خورشید صبح ملک تو

روز همه دشمنان شب یلدا
 

ناصرخسرو:

او بر دوشنبه و تو بر آدینه

تو لیل قدر داری و او یلدا

 هم‌چنین ارتباط عیسی مسیح با این شب در اشعار امیر معزی و سنائی غزنوی مشهود است.

امیر معزی:

ایزد دادار، مهر و کین تو گویی

از شب قدر آفرید و از شب یلدا

زان‌که به مهرت بود تقرب مومن

زان‌که به کینت بود تفاخر ترسا

سنائی غزنوی:

به صاحب‌دولتی پیوند اگر نامی همی جویی

که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا
 

سیف افرنگی:

سخنم بلندنام از سخن تو گشت و شاید

که درازنامی از نام مسیح یافت یلدا/س




برچسب ها: شب یلدا ، شاعران ، مردم
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.