الفبای زندگی را شاید بشود در چند جمله خلاصه كرد آنگاه كه سعی دارد به ما یاد بدهد اگر دنبال عشق هستی، عاشق باش؛ اگر دنبال آرامشی، آرام باش؛ اگر دنبال شادی هستی، شاد باش؛ اگر دنبال اتفاقی جدید هستی، تغییر كن؛ اگر دنبال ماجرا هستی، ذهنت را باز كن؛ اگر دنبال موفقیت هستی، پرتلاش باش و اگر دنبال لذت هستی، مهربان باش.
محبت، شادی و آرامش؛ اگر این سه احساس در یك جمع وجود داشته باشد، بیشك همه حضار در آن ـ چه جمعی خانوادگی، چه كاری و چه دوستانه ـ احساس خوشبختی میكنند، اما رسیدن به این احساس به مهارت نیاز دارد كه با تمرین كردن به دست میآید.
كسانی خوشبخت هستند كه در زندگی به خوشاخلاقی، خوشخلقی و خوشرفتاری باور دارند؛ همان آدمهایی كه در سختترین شرایط نیز مهار خشم را در دست میگیرند و عصبانیتشان را كنترل میكنند یا وقتی عصبانیت را با چهره و اندامشان نشان میدهند، حرمتها را نگه میدارند و مرزهای احترام را لگدمال نمیكنند.
همكاری، همفكری و هماهنگی نیز رمز خوشبخت زیستن است، بویژه با اعضای خانواده كه چیزی از حلقههای یك زنجیر كم ندارند. خانوادهای خوشبخت است كه هیچكدام از اعضای آن با هم خودخواهانه حرف نزنند، رودرروی هم قرار نگیرند و به جای بحث و جدل، اهل مشورتهای منطقی باشند.
آدمهای خوشبخت هرگز بیاعتنا از كنار هم نمیگذرند و همیشه نسبت به هم احساس مسوولیت میكنند. آنها همیشه با هدف و برنامهریزی پیش میروند و همیشه به هم اعتماد میكنند و هیچگاه از اعتماد یكدیگر سوءاستفاده نمیكنند.
آنهایی كه خوشبختاند و حس خوشبختی را به دیگران منتقل میكنند، همیشه همراه هم هستند و هرگز در جمعهای دوستانه و خانوادگی یا كارهای مربوط به خانه تنها ظاهر نمیشوند، چون آنها با هم بودن را به هر چیز دیگری ترجیح میدهند.
آدمهای خوشبخت معمولا از اوضاع شكایت نمیكنند و برای ناكامیهایشان دنبال مقصر نمیگردند، چون باور كردهاند برای تداوم خوشبختی باید همیشه طرحی نو داشت و افكار جدیدی را طراحی كرد.
زن و شوهرهایی كه خوشبختی را زیر یك سقف تولید كردهاند به خاطر همدیگر نفس میكشند و زندگی میكنند و در حالی كه رفیق هم هستند، نه زندگی را به خاطر وجود فرزندان ادامه میدهند و نه به علت ترس از حرف مردم.