چشمانش بي تاب نگاهي آشنا بود، اشک هاي زلال تنهاي اش را بدرقه خورشيدي غروب کرده، مي کرد.

 به گزارش خبرنگار اجتماعي باشگاه خبرنگاران؛ با دستان کوچک و ناتوانش زمان را براي بوييدن محبت دوباره نبش قبر مي کرد.
از پشت قاب شکسته پنجره به شماره ريزش برف ها نشسته بود.
 صورتش همچون گلي تازه شکفته بود اما غمي سوزنده او را پژمرده مي کرد، غمي که حتي شبنم اشک هم از تب آن نمي کاست گاهي سرش را به شيشه نيمه باز تکيه مي داد و چشمانش را با خيال آغوش گرم و پرمهري روي هم مي گذاشت.
پدر واژه اي غريب ودوري براي او بود. صدايش را از پس دوران هاي نه چندان دور مي شنيد و دو چشم بيداري که از قاب عکس سياه و سفيد طاقچه اتاق به او زل زده بود.

طرح اکرام ايتام از سال 78صدايي براي شکست سکوت ماتم زده هزاران کودک پشت پنجره شد. 630 هزار حامي، کساني که شايد در ظاهر با پرداخت مبلغي نه چندان زياد، مي شوند مأموري براي دلگرمي و پشتيباني تمام نداشته هاي کودکي تنها و پراميد.

"حاج احمد نظري" يکي از کساني بود که از 8 سال پيش سايه پراميدي شده گفت که ابتدا براي 9 کودک پدري شد و امروز دنياي 110 کودک رنگي شده است.

وقتي از اين شور و از اين کار مي پرسم؛ تنها رضايت خدا را کليد حرکت خود مي داند.
گفتم شايد... به من گفت که: دو فرزند دارم که براي من هيچ تفاوتي با اين 110 کودک ندارند تنها فرقش ديدار هر روز فرزندان خودم است.

چشم در چشم مهرباني شده بودم و از حاج احمد پرسيدم؛ شما که دنياي بي رنگ 110 کودک را رنگارنگ کرديد؛ آنها چگونه زندگي شمارا تغيير دادند کمي فکر کرد و گفت: احساس آرامش امروزم از خنده هايي است که برلبان اين کودکان نشسته است گويي صداي خنده هايشان را حتي از فاصله اي دور مي شنوم.

در انديشه اي ژرف، بين آفتاب و مهتاب، بين سپيد و سياه، روح بلند انساني، مردي 42 ساله را به سوي نگاه هايي روانه مي کند وقصه تقدير را در زنگ مهرباني به صدا در مي آورد./ل
گزارش از محبوبه بابارحيم
برچسب ها: نگاه ، سایه ، کودکان ، آفتاب
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار