سینمای ایران هم اگر جان بدهد دیگر با اهدای هزاران قلب و کلیه و ... زنده نخواهد شد. وضعیت این هنر امروز در کشورمان به مو رسیده، نگذاریم پاره شود.

به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ با حدوث انقلاب اسلامی و واژگون شدن کاسه ی سینمای ایران، مافیای فیلمسازی قبل انقلاب به یکباره فرو پاشید و فرصت برای عده ای به دست آمد که شاید در سیستم پیشین هیچ گاه فرصت دیده شدن نمی یافتند. مجیدی، میر باقری، حاتمی کیا، عیاری،‌ملاقلی پور، تبریزی و ... تنها تعداد کمی از نام های پر شماری است که اگر آن اتفاق تاریخی نمی افتاد هیچ گاه آنها را نمی شناختیم و دنیا هم سینمای ایران را توسط این نام ها نمی شناخت لازم نیست برای اینکه دوباره آن همه استعداد درخشان را در میدان ببینیم، تمام افرادی که امروز در صحنه حضور دارند حذف شوند و افراد جدیدی را وارد کنیم بلکه شایسته سالاری لازم است تا با حفظ داشته های گذشته مان بتوانیم از قابلیت افراد با استعداد و جدید هم بهره مند شویم.






 

مسئولین سینمای ایران در چند سال گذشته از طرفی نتوانستند رضایت اهالی هنر هفتم را جلب کنند و از سوی دیگر هنگام مواجهه با جریان های مقاومتی در حمایت از سینما ناتوان ظاهر شدند همین صنعت فیلم ایران را سال گذشته با بی سابقه ترین رکورد در تاریخش مواجه کرد و کم مانده بود هیچ فیلمسازی برای فجر امسال اثری تولید نکند! روی همین حساب مسئولین امر دست به دامان عده ای تازه وارد شدند و با تاکید بر حال و هوای ( فیلم های اول) در فستیوال امسال، سعی کردند خاطره ی خوش سینمای دهه ی شصت را تداعی کنند اما اعتراض ها و انتقادها همچنان ادامه یافت و جشنواره ی فجر از جانب منتقدان، کارشناسان سینما، اهالی رسانه و همچنین مخاطبان به بی رمقی و بی کیفیتی متهم شد، هدف این نگارش بررسی همین نکته است که چرا با وجود جوان گرائی، سینمای ایران امسال نتوانست مدل سال های اول انقلاب را تکرار کند؟

واقعیت اینست که انگیزه ی جوان گرائی در مسئولین کنونی سینما کشف استعداد های جدید نبود بلکه آنها وقتی از جلب رضایت و پیشکسوتان و کهنه کارها نا امید شدند از سر اضطرار و ناچاری دنبال عده ای می گشتند که جدول تولیدات امسال را پر کنند. با چنین انگیزه ای سراغ جوان ها رفتن، تفاوت آشکاری خواهد داشت با هنگامه ای که ملاک شایسته سالاری را محور برنامه قرار داده باشیم و با انگیزه ی کشف استعداد های نو وارد عمل شویم.

جوان های حاضر در جشنواره ی امسال گلچین آن استعدادهای جوان ایرانی نبودند که بدنه ی سینمای کشور فعالیت می کنند همه می دانیم برای فیلمساز شدن در سینمای ایران فقط استعداد، معلومات و کار بلدی کافی نیست و ورود به این عرصه احتیاج به چیزهای فراوان دیگری هم دارد... تا وقتی این موانع از سر راه برداشته نشود و ملاک گزینش عوامل سینما از نویسنده گرفته تا بازیگر شایسته سالاری نباشد، هر امیدی به آینده ی سینمایمان خوش باوری خواهد بود.

کسانی که امسال در صحنه دیدیم با وجود علامت های خوبی که در بعضی آثار آنها یافت می شد تنوانستند حماسه ی سینمای تازه وارد بعد از انقلاب را تکرار کنند چون همانطور که در بالا آمد نمی توان این افراد را گلچین استعدادهای جوان ایرانی دانست در حقیقت این عده نسل بعدی همان سیستم قبلی هستند یعنی کسانی که از بازوهای آن سینما عبور داده شده اند و بالابی های آن مجموعه نسبت به هم سن و سال هایشان آشناتر هستند.

شایسته سالاری در یک صورت محقق خواهد شد و آن هم وقتی است که سینمای ما خصوصی سازی شود. امروز، وقتی که یک تهیه کننده موقع ساخت اثر درآمدش را کسب می کند و دیگر لازم نیست منتظر اکران و فروش ؟ بماند، خیلی از باند بازی های طبیعی به نظر می رسد اما در سیستم خصوصی مجبوریم به جای خیلی از دوستان واقربا افراد کار بلد را وارد کنیم چون برخلاف وضع کنونی مان، چونان شرایطی از بی کیفیت شدن اثر و عدم اقبال مخاطب واهمه خواهیم داشت.

آخرین سخن این که اولا نباید بی کیفیتی فیلم های امسال را به پای جوان ها گذاشت چون نمایندگان با استعداد سینمای جوان در این عرصه یک غیبت اجباری داشتند و ثانیا خیلی زود باید دست به کار شد و با قرار دادن ملاک های شایسته سالاری از ورشکستگی کامل سینمای ایران جلوگیری کرد اگر زیر یک آتش هیزم نریزیم تا جایی که کاملا خاموش شود، بعد از آن اگر تمام جنگل های دنیا را هم به پای آن خاکستر باقیمانده بریزیم بی فایده خواهد بود. سینمای ایران هم اگر جان بدهد دیگر با اهدای هزاران قلب و کلیه و ... زنده نخواهد شد. وضعیت این هنر امروز در کشورمان به مو رسیده، نگذاریم پاره شود./رس

يادداشت از ميلاد جليل زاده
برچسب ها: سینما ، بحران ، مخاطب
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار