باشگاه خبرنگاران- شاملو در شعر "با چشم ها" که در مقدمه با تشخیص صبح را نا به جا و مات دریچه خورشید نشان می دهد خواب ناآگاهی شاعر مانند زنجیری بر تن او بود و اینک از قید آن آزاد گشته است.
ظاهربینی عده ای از مردم زمانش را نشان میدهد و از آنان گلایه می کند این ظاهربینان بدون درک موضوع و دریافت حقیقت همراه شده اند شاهر به این مردم می تازد و آنان را مست و منگ و متظاهر میداند از دست مردمی که به تمسخر انسانهای روشن دست میزنند دردی و حسرتی عمیق در او به وجود میآید.
اینان شیفته آفتابند در حالیکه بی دریغ بودن را از آفتاب نمی آموزند شعر اشاره به باور نداشتن شعر او توسط مردم ظاهربین دارد او در کشاکش اثبات خود است و از افراد ظاهربینی که در ظاهر با او همراهند گله مند است.
در شعرش وزن و قافیه دیده نمی شود و این ویژگی شعر مبدع اوست با چینش جدیدی از کلمات "در اینک چراغ معجزه مردم" روبرو هستیم که قبل از او دیده نمی شود واژه های عامیانه و عبارات کنایی مانند از کیسه تان نرفته، تماشا کنید خوب به کار برده است با پرواز حقیقت می گوید حقیقت لحظه ای نمایان می شود سپس پرواز می کند و پنهان می شود.
نیم شب اشاره به نیمه شب یا نیمی از پرده حقیقت است که در شب نمایان شده است با تکرار یاوه، بر بیهوده بودن سخنانشان تاکید می کند آتشفشان روشن خشم، ترکیب اضافی نمایانگر شدت خشم ظاهر بینان است با به کار بردن ترکیب وصفی مغلوب بیچاره خلق بر بیچارگی مردم ظاهر بین تاکید می کند.
آفتاب را مفهوم بی دریغ عدالت می داند و از اینکه مردم به عدالت گونه ای راضی شدند ناخرسند است با تکرار واژه قطره چگونگی اشک ریختن را به تصویر کشیده است./ص
يادداشت از: محدثه محمدپور