باشگاه خبرنگاران- در شعر جدید فاضل نظری به نام "دنیا"، فضای غم آلودی حاکم است درنظر شاعر، دنیا جایگاهی زشت و خشن، مسافرخانه رنج و تبعید گاه است وی خواستار روی گردانی از دنیاست که ادامه دهنده تفکر اعراض از دنیا و در تضاد با خوش باشی های شعر دوره رودکی قرار میگرد.
شاعر،گوشه ای از ادبیات غم و ناامیدی کشورمان را به تصویر میکشد، هدف از زندگی دنیا رنجه گشتن آدمی در دنیاست و بنابر این تفکر از زندگی می خواهد تا بیش از این او را در دنیا تباه نسازد عباراتی مانند آسیاب کهنه سنگ، تبعیدگاه، مسافرخانه، رنج وصحرای سردرگم سبب اعراض ناخودآگاه خواننده نسبت به دنیا می شودو بدآمدی از دنیا را در وجودش نمایان می سازد.
عبارات کاروانی که راه خود را گم کند و سردرگمی، حس و حشت از گم گشتی را به خواننده القا میکند شاعر خویش را گم گشته ای در دنیا می داند و دیگران را برای این گم گشتی مهیا می سازد خود را در غمی عمیق نشان میدهد تا این اندازه غم در فضای شعر خواننده را غمگین می سازد در صورتیکه باید به تامل وادار سازد.
صحبت از تنهایی ، گرفتاری و رنجش آدمی در دنیا در این شعر جایگزین هدف و غایت آدمی زندگی، تکامل و خوش باشی شده است. ناامیدی در این شعر موج می زند و این را از استدلال شاعر در مورد شادی می توان فهمید شاعر دلیل آمدن شادی را به سوی خود، دوری شادی از وی عنوان میکند.
استدلال شاعر در مورد شادی می توان فهمید شاعر دلیل آمدن شادی را به سوی خود، دوری شادی از وی عنوان می کند.
کلمه عامیانه مشتی بی پناه به تنهایی درشعر آمده و نشاندهنده تنهایی و بی پناهی است که به مخاطب القا می کند کلمات عامیانه در شعر کم کاربرد دیده می شود تتبع اضافات آمدن چند صفت متوالی برای یک موصوف در چرخش آسیاب کهنه دل سنگ خواننده را با سردرگمی و گیجی در دنیا آشنا می سازد.
دنیا را در کار خویش سردرگم می داند و انسان های دنیا را سردرگم می سازد ترکیب مرداب ماه، ماه را در جایی غیر از جای خود قرار میدهد از این ترکیب میتوان فهمید که شاعر انسان را با وجود ماه بودن در دنیا در جایگاه خویش نمی داند./ص
يادداشت از:محدثه محمدپور