باشگاه خبرنگاران، این روزها فضای شعری جامعه ما غم بار است غمی که درادبیات می بینیم چندین قرن است که سایه گستر ادبیات ماست نمی دانیم چه زمانی این فضا به فضایی امید بخش و پر انرژی تبدیل خواهد شد این فضا گردی از غم بر سطح جامعه می گسترد و هیچ کس برای شاد شدنش به دنبال شعر نمی رود.
در دوران رودکی فضای شعر از خوش باشی و خوش گذرانی پربود دنیا را شادی می طلبیدند هر چند فضای مدح آن زمان را عده ای نمی پسندند مدح با توصیف طبیعت و معشوق شروع می شد و آن قدر شاد و تاثیر گذار بود که رودکی اشعارش را با چنگ می خواند اوج این تاثیر گذاری را در تاثیر بوی جوی مولیان رودکی بر نصربن احمد سامانی می بینیم.
از آن زمان هر چه دور ترشدیم فضای شعر غمگین تر شد معشوق جفا کار بود و شاعر چاره جز ناله از دست جفای او نداشت باحمله مغول خیلی چیزها از دست رفت این فضا تعدادی از شاعران را سرخورده کرد در این دوران پرتنش مولانا که شکل گرفتند تفکرات بزرگی در آن دوران پر هیاهو بالید.
این فضای سنگین و غم آلود ادبیات، ادامه پیدا کرد و در سبک هندی و شعرهای صائب به شکل دیگری دیده شد تا به مشروطه رسید که علاوه بر غم زمرو رازی به شعر وارد شد شعر نمایی حالت راز گونه پیدا کرد و دلیل اصلی این رازگونگی فضای سیاسی جامعه بود که نقد شاعران را بر نمی تافت.
غم درادبیات ما به عنوان جزئی از شعر ریشه دواند علاوه بر غم روی گردان از دنیا، عشق،مضامین اصلی شعر ما شدند هر چند مضامین سیاسی و اجتماعی در دوره ای هر چند کوتاه دیده شد اکنون با شعرهایی روبرو هستیم که حالت راز گونگی را حفظ کرده اند فضای شعرهای جدید فاضل نظری و گروس عبدالملکیان فضای غم آلودی است.
در شعر جدید فاضل نظری روی گردان از دنیا و ناامیدی موج می زند وگروس عبدالملکیان به یاس فلسفی رسیده است براستی نباید فضای غم آلود ادبیات دگرگون شود با شاعرانی روبرو شویم که امید و شادی را به جامعه تقدیم کنند می دانم شعر متاثر از حالات درونی شاعر است این حالت غم آلود وناامیدانه تا کجا باید ادامه پیداکند./ص
يادداشت از:محدثه محمدپور