بهمنی که باور خود را در حوزه ی شعر گاه ترانه ای بی مانند دانسته و جام عشق را در اکثر اشعارش تا انتها نوشیده و درد دلشدگان را در تار و پود سروده هایش به رخ معشوق ازلی کشیده است.

باشگاه خبرنگاران- بهمنی که باور خود را در حوزه ی شعر گاه ترانه ای بی مانند دانسته و جام عشق را در اکثر اشعارش تا انتها نوشیده و درد دلشدگان را در تار و پود سروده هایش به رخ معشوق ازلی کشیده، در یکی از اشعارش با آوردن تشبیهاتی نرم، رسم دلدادگی را به درستی به جای آورده و تنهایی دل را نتیجه ی نبود یار و غزل می داند.
این شاعر عاشق پیشه ی عارف مسلک غزل را به مانند یار دانسته و به راستی شب را محرم اسرار نهان خود به حساب می آورد.
وی که عشق را تنها زبان بیان حال رفته بر خود و معشوق خوانده و دیگر زبان ها را در تبیین حالش الکن می داند، غزل عشق یارش را یکه غزل جاری بر زبان جهان نامیده و راز نهفته در وجودش را با گذشت روزهای متمادی تازه یافته است.
دلدادگی که بهمنی از آن سخن به زبان می راند نه چون عشق آدمی به هم نوع خود است بلکه مصداق کامل آشفتگی عاشق در مسیر وصال به نوری ربانی و الهی است.
وی که وجود خود را وابسته به وجود ذات اقدس الهی می داند، پروردگارش را سزاوار هر چه نیکی و خود را محکوم به خطا و اشتباه دانسته و می گوید «من نه آنم که به توصیف خطا بنشینم/ این تو هستی که سزاوار تو باز اینها نیست»/ص

يادداشت از : محدثه محمدپور

برچسب ها: بهمنی ، شاعر ، ادبیات ، شعر ، نویسنده ، کتاب
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.