هر آنچه در "ماه عسل" گذشت؛
"فرشته نجات" در "ماه عسل" عليخاني
ميهمان شب گذشته برنامه ماه عسل پرستاري بود كه يك شهيد را از مرگ نجات داده بود.
به گزارش خبرنگار حوزه راديو وتلويزيون باشگاه خبرنگاران شب گذشته در بيستمين روز از ماه مبارك رمضان، برنامه "ماه عسل" با اجرا و تهيه كنندگي "احسان عليخاني" درب برنامه خود را به روي مشتاقان خود گشود.
"عليخاني" پس از ذكر دعاي فرج گفت: سلام ،سلام به روي ماهتون ،اميدوارم و البته مطمئنم كه همه ي شما قدر و منزلت ثانيه ها ي ويژه و تكرار نشدني شب قدر را بهتر از من و امثال من مي دانيد، امشب خوش به حال هممون اگر ارزش شب قدر را بفهيم.
سپس تيراژي مناسب با ايام شهادت علي ع در فضاي" ماه عسل" طنين انداز شد.
"عليخاني "با اشاره به برنامه شب گذشته عنوان كرد: قبول دارم كه فصل ديروز" ماه عسل " تلخ بود اما پايانش خود نفس ، زندگي ويه حال خوب براي مادر مهران بود كه فرزندش مثل يه قهرمان خداحافظي كرد ه و رفته،بعضي ها روحشان ميشه قهرمان بزرگ.
اما يه چيزي رو در گوشي بهتون بگم برنامه اي كه من توش كمتر حرف مي زنم را دوست دارم، برنامه ديروز را دوست داشتم و فقط نگاه كردم.
سپس "عليخاني" پا به دنياي مهمانان امروز "ماه عسل "گذاشت. يك زوج پرستار مهمان بخش اول "ماه عسل" بودند .
اين زوج كه اهل آبادان بودند در سال 57 با هم ازدواج كرده بودند و هر دو در بيمارستانهاي جدا خدمت مي كردند.
اين دو زوج در جنگ ايران وعراق آبادان را ترك نكرده بودند و در انجا با شغل پرستاري به همنوعان خود خدمت مي كردند.
خانم سليماني ذكر كرد:زماني كه يك ليوان آب به دست مريض مي دهي دعاي او بهت ارامش مي دهد.
"عليخاني" با توجه به اين نكته ذكر كرد: من حرف شما را درك مي كنم چون مادرم سالها پرستار است و وقتي دعاش مي كردند جمله هايش را به ياد دارم كه مي گفت شايد از دعاي مريض هاست كه يه بركتي در زندگي ما وجود دارد.
يك زوج ديگر از اهل آبادان به جمع مهمانان "ماه عسل" اضافه شدند.
"علي پولادي "اينگونه قصه ي زندگي خود را بازگو كرد: من جانباز 65 درصد هستم و در يكي از عمليات ها مورد اصابت گلوله قرار گرفتم و در يك بيمارستان ها بستري شدم وقتي دكتر بالاي سرم آمد گفت اين شهيد شده چند بار با گوشي تپش قلبم را گرفتند ولي گويا صدايي شنيده نمي شد خواستند پارچه سفيد رويم بكشند كه يك پرستار گفت يه گوشي ديگر بياوريد شايد اين خراب باشد كه بعد فهميدند من زنده هستم .
در اين ميان خانم سليماني با توجه به صحبتهاي مهمان به ياد همان صحنه ها افتاد و مشخص شد خانم سليماني همان پرستار بود.
"عليخاني" پس از خروج از دنياي مهمانان برنامه خاطر نشان كرد: "اميرالمومنين در خواب به حضرت رسول ميگه اين مردم براشون فرق نمي كنه من باشم يا معاويه حضرت ميگويد نفرينشون كن حضرت علي ع مي فرمايد نفرينشون نمي كنم ولي از خدا مي خوام منو ازشون بگيره .
يه موقع هايي يه نعمتي از كنارمون گرفته مي شه بعد مي فهميم چه اتفاقي افتاده ...
امشب خد ا وعده داده كه مي بخشم هر كس با هرمقدار و عمري ازش بخواهد چون خداست.
ماهتون عسل "
"عليخاني" پس از ذكر دعاي فرج گفت: سلام ،سلام به روي ماهتون ،اميدوارم و البته مطمئنم كه همه ي شما قدر و منزلت ثانيه ها ي ويژه و تكرار نشدني شب قدر را بهتر از من و امثال من مي دانيد، امشب خوش به حال هممون اگر ارزش شب قدر را بفهيم.
سپس تيراژي مناسب با ايام شهادت علي ع در فضاي" ماه عسل" طنين انداز شد.
"عليخاني "با اشاره به برنامه شب گذشته عنوان كرد: قبول دارم كه فصل ديروز" ماه عسل " تلخ بود اما پايانش خود نفس ، زندگي ويه حال خوب براي مادر مهران بود كه فرزندش مثل يه قهرمان خداحافظي كرد ه و رفته،بعضي ها روحشان ميشه قهرمان بزرگ.
اما يه چيزي رو در گوشي بهتون بگم برنامه اي كه من توش كمتر حرف مي زنم را دوست دارم، برنامه ديروز را دوست داشتم و فقط نگاه كردم.
سپس "عليخاني" پا به دنياي مهمانان امروز "ماه عسل "گذاشت. يك زوج پرستار مهمان بخش اول "ماه عسل" بودند .
اين زوج كه اهل آبادان بودند در سال 57 با هم ازدواج كرده بودند و هر دو در بيمارستانهاي جدا خدمت مي كردند.
اين دو زوج در جنگ ايران وعراق آبادان را ترك نكرده بودند و در انجا با شغل پرستاري به همنوعان خود خدمت مي كردند.
خانم سليماني ذكر كرد:زماني كه يك ليوان آب به دست مريض مي دهي دعاي او بهت ارامش مي دهد.
"عليخاني" با توجه به اين نكته ذكر كرد: من حرف شما را درك مي كنم چون مادرم سالها پرستار است و وقتي دعاش مي كردند جمله هايش را به ياد دارم كه مي گفت شايد از دعاي مريض هاست كه يه بركتي در زندگي ما وجود دارد.
يك زوج ديگر از اهل آبادان به جمع مهمانان "ماه عسل" اضافه شدند.
"علي پولادي "اينگونه قصه ي زندگي خود را بازگو كرد: من جانباز 65 درصد هستم و در يكي از عمليات ها مورد اصابت گلوله قرار گرفتم و در يك بيمارستان ها بستري شدم وقتي دكتر بالاي سرم آمد گفت اين شهيد شده چند بار با گوشي تپش قلبم را گرفتند ولي گويا صدايي شنيده نمي شد خواستند پارچه سفيد رويم بكشند كه يك پرستار گفت يه گوشي ديگر بياوريد شايد اين خراب باشد كه بعد فهميدند من زنده هستم .
در اين ميان خانم سليماني با توجه به صحبتهاي مهمان به ياد همان صحنه ها افتاد و مشخص شد خانم سليماني همان پرستار بود.
"عليخاني" پس از خروج از دنياي مهمانان برنامه خاطر نشان كرد: "اميرالمومنين در خواب به حضرت رسول ميگه اين مردم براشون فرق نمي كنه من باشم يا معاويه حضرت ميگويد نفرينشون كن حضرت علي ع مي فرمايد نفرينشون نمي كنم ولي از خدا مي خوام منو ازشون بگيره .
يه موقع هايي يه نعمتي از كنارمون گرفته مي شه بعد مي فهميم چه اتفاقي افتاده ...
امشب خد ا وعده داده كه مي بخشم هر كس با هرمقدار و عمري ازش بخواهد چون خداست.
ماهتون عسل "
گزارش از: سميه مرداني
انشاا... حضرت علي پشت پناهتون باشه كه براي ساعتي مردم رئ به ياد بزرگي خدا مي دازيد و به يادشون مي ياريد كه بايد به خاطر سلامتي،اولاد،زندگي اروم خدا رو شكر كنند. درسته گاهي وقت ها اشك مردم در مي ياد اما اشكالي نداره تو اين ماه بايد يكم چشامون باروني بشه. اقا احسان اجرا و تهيه كنندگيت حرف نداره انشاا... سال هاي سال سلامت باشي و بتوني براي ما رمضان برنامه بسازي. خدا به مادرت خير بده كه ي همچين جوني رو بزرگ كرده.
اگه یروز برنامتون را نبینم دلم میگیره
یجورایی کم میارم
شاید عادت کردم برای غم مردم غصه بخورم و گریه کنم.شاید عادت کردم با شنیدن مشکلات دیگران خودم را تسکین بدم که بدتر از من هم هست.
خوش بحال آقای علیخانی که اینقدر دعای خیر برای خودش میخره. خوش بحال همه شما.ماشااله آقای علیخانی اینقدر مسلط هستند که از اتفاقهای بد نتیجه های خوب می گیرند. گذشته های بد را به آینده های خوب گره می زنند.کار کمی نیست...
ممنون که هستید. ممنون که به همه اونایی که یجایی کارشون گیره امیدواری میدید.یکی از اون آدما منم. من که با دیدن برنامتون سر شوق میام و دیگه به هیچ مشکلی فکر نمی کنم.
دستون درد نکنه.اجرتون با امیر المومنین(ع)انشاءاله