باشگاه خبرنگاران جوان؛ زهرا بالاور- «قرار هفت» که قرار اهالی هنر، فرهنگ، تربیت است با حضور مسعود حسنلو دبیر ستاد توسعه فناوریهای فرهنگی و نرم، محمد سرشار نویسنده، پژوهشگر و فعال فرهنگی و علی جانباز رییس حوزه هنری کودک و نوجوان به همت «اندیشکده امید» با مشارکت شورای عالی انقلاب فرهنگی و در محل کارستان بهارستان برگزار شد.
محمد سرشار نویسنده، پژوهشگر و فعال فرهنگی گفت: جاهایی که به روش های مختلف محصول دست مصرفکننده نهایی میرسد میتواند کتابخانه یا پلتفرم اینترنتی باشد لذا اگر بخواهیم چالشهای حکمرانی در نظام مصرف را بررسی کنیم باید نظریههایی که تبدیل به سیاست شده، برنامههایی که دولت ریخته و نظارتها و حمایتهایی که داشته، تولیداتی که انجام شده و نیروهایی که تربیت شده تا برسیم به اینکه در مصرف چه اتفاقی قرار است رخ دهد.
وی با تاکید بر اینکه چه در هنر و چه در علوم دیگر این ذات فرد است که باید الهی شود تا ظرفیت پذیرش الهام را پیدا کند ولی این دانش بشری است که انسان را به این مرتبه میرساند عنوان کرد: اگر بخواهیم درباره چالش صحبت کنیم، مهمترین مسئلهای که رد حوزه چالش میتوان مطرح کرد این است که وضعیت مصرف در اختیار تولید داخل است یا واردات؟ اتفاقی که اکنون رخ داده این است که بخاطر شرایط تحریمی کشور و گران شدن محصولات وارداتی به طور طبیعی افراد چون قدرت خریدشان کاهش پیدا کرده کالاهای ایرانی که ارزانتر است را به نسبت کالای خارجی بیشتر مصرف میکنند. بنابراین شرایط تحریمی شرایط خودخواسته نیست بلکه اتفاقی تحمیل شده است که میتواند مارا فریب دهد و به محض اینکه نرخ دلار به هم بخورد و تحریم برداشته شود همان خرید کالای خارجی را ادامه میدهد. بر همین اساس با اینکه ما در شرایط تحریم هستیم و واردات محدود است و تولیدات داخلی افزایش پیدا کرده ولی باز وزنه مصرف به سمت محتوای دیجیتال خاجری و خدمات خارجی است چراکه مهمترین مسئله ما در کشور مسئله حق مولف است و مسئله دوم عدم برنامهریزی دولت در توسعه اقتصاد مقاومتی خلاق یا دانش بنیان است که باعث شده بازار غلبه به سمت کارهای خارجی پیدا کندو تولید کننده داخلی با اقتصاد ضعیف کار خود را جلو ببرد.
حکمرانی در هر حوزه نیاز به داده دارد
وی عنوان کرد: فکر میکنم عواملی وجود دارد که اگر نظام درباره آن تصمیمگیری کند بازی تا حدود زیادی عوض میشود و وزنه به سمت تولید داخل افزایش پیدا میکند.
محمد سرشار نویسنده، پژوهشگر و فعال فرهنگی همچنین گفت: حکمرانی در هر حوزه نیاز به داده دارد و بدون شناختن آنچه در جامعه اتفاق میافتد نمیتوان تصمیم درستی گرفت. این بسته بودن چشمان حاکمیت نسبت به وضعیت جامعه محدود است به حوزه کودک و نوجوان نیست. به هیچ وجه کارشناسی های دولت درست نیست و وضعیت حکمرانی در جامعه شبیه دیدن فیل در تاریکی است و ما هیچ تصوری نداریم که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. اولین نکته دیدن است و چشمهایت کاملا بسته است. هر گزارشی میآید چه راجعبه «اتاق فرار» چه درباره «سلام فرمانده». چشمهایتان بسته است و شما نمیتوانید به عنوان حکمران تصمیم بگیرید. این اصل اساسی است اگر ما این را قبول نکنیم، هر تصمیمی هم که شما بگیرید به یک جایی ضربه خواهد زد. خاطرتان هست که یک دورهای در دولت آقای احمدینژاد میخواستند سوخت را سهمیهبندی کنند. وزارتخانه ها و ... آمدند و گفتند فلانی و فلانی کارت میخواهد، در آن زمان دولت یک عقلی کرد(تدبیر کرد) گفت قبل از اینکه پشت درهای بسته تصمیم بگیریم به مردم اعلام کنیم که ما میخواهیم سوخت را سهمیهبندی کنیم و ببینم که چه کسانی بنزین نیاز دارند و ما باید به آنها کارت بدهیم. برای من خیلی جالب بود که مثلا قایقرانانی که ماهیگیری میکردند، برای موتورهای بنزینی به کارت سوخت نیاز داشتند. آن زمان هیچ کدام از وزارتخانهها به فکرشان نرسیده بود که مثلا ذیل شیلات هم باید کارت دهند. اعلام دولت که چشمهایش را باز کرده بود، باعث شد که یک بحران ایجاد نشود. این پیش فرض اگر ایجاد شود دولت پشت درهای بسته تصمیمگیری نخواهد کرد.
وی در ادامه تشریح کرد: نکته دوم خودشیفتگی است. من اینها را برای راننده تاکسی هم گفتم برای شما هم میگویم. مسیرمان هم طولانی بود. راننده گفت فلان جا و فلان جا اینطوری شده است و ما از دنیا عقب افتادیم.گفتم به نظرت ایران در دنیا باید رتبه چندم باشد. از نظر جمعیت ما رتبه هفدهم هستیم، از نظر جغرافیا رتبه هفدهم، از نظر جی دی پی حدود پنجاهم، از نظر زبان فارسی سی و خردهای. این پژوهش را یک بار من برای مجموعه ناشران انقلاب انجام دادم. گفتم که ما وزنمان در دنیا چقدر است؟ تقریبا ما اگر در حوزههای مختلف رتبه ۱۷ باشیم، معقول است یعنی اگر به شما گفتند تیم فوتبال ایران بیستم شد، یعنی به نظر کمی ضعیف عمل کرده است، اما اگر رتبهای گفتند ۱۵ شدیم باید بگوییم اینها دارند خوب عمل میکنند.اگر در حوزه اینترنت رتبه صدم شدیم یعنی افتضاح عمل کردیم.
وی افزود: ما تقریبا وزنمان در دنیا این است و نباید خودمان را با آمریکا و چین و برزیل و... مقایسه کنیم، چون اگر این مقایسه را انجام دهیم داریم مسیر اشتباه میرویم. هر کسی باید قدر و اندازه خود را بداند. حال چرا این را میگویم، ترکیب فعلی ایران در ۱۴۰۳ ، فرصت و تهدیدهایی را ایجاد میکند. شما وقتی جمعیتتان ۸۵ میلیون نفر است، دیگر نمیتوانید بازی یک میلیارددلاری تولید کنید، بازی صد هزار دلاری تولید کنید، میگویید این بازار برای مصرف اندازهای دارد. در حوزه اسباب بازی قالب اگر بخواهد برای اینها تولید شود این یک مصرفی ایجاد میکند و بازار نشان میدهد که چه اتفاقی میافتد. شما وقتی تولید به زبان فارسی باشد طبیعتاً به کشورهای دیگر نمیتوانید آنرا بفرستید، ولی همین را به زبان عربی تولید کنید بقیه کشورها میتوانند از آن استفاده کنند. این خود یک چالش ایجاد میکند؛ ترکیب جمعیتی ، سن جمعیت، میزان سواد. ما میزان افراد باسوادمان ۱۰ میلیون کمتر از ترکیه است از همین عامل شما حساب کنید تا دیگر عوامل که وجود دارد.
وی بیان کرد: وقتی که ما اعلام میکنیم نه شرقی نه غربی، پس اینجا برای بازارمان یک اقتضائاتی ایجاد میکنیم، مثلا میگوییم مدل ما اقتصاد مقاومتی است، این یعنی حاکمیت باید در این حوزه سرمایهگذاری کند و این مسأله روی مصرفکننده اثر میگذارد و همه اینها الگوی مطلوب مصرف را به ما نشان میدهد. این الگوی مطلوب، نباید یک چیز تخیلی باشد که مثلا ما با کشور دهم دنیا مقایسه شویم و از آن طرف هم نباید خود را دست کم بگیریم و با کشور سیام دنیا مقایسه کنیم.
وی تاکید کرد: اگر الگوی مطلوب استخراج شود بعد به دولت توان برنامهریزی میدهد و وضع موجود را میسنجد با آن مقایسه میکند. من یک بار این کار را سالها پیش برای مجمع ناشران انقلاب انجام دادم. گفتم من نمیخواهم فرهنگی به کتاب نگاه کنم، میخواهم کمی مدیریتی و اقتصادی به کتاب نگاه کنم، الگوی مطلوب کتاب در ایران چیست؟ بر اساس همین مدل پنج کشور بالاتر از ایران و پنج کشور پایینتر از ایران را پیدا کردم، بعد وضعیت بازار کتاب را در آنها سنجیدم، چه اتفاقی افتاد؟ متوجه شدم مهمترین معضلی ما تعداد کتابفروشیهاست. در آن زمان من حساب کردم ما به جای هزار کتابفروشی باید ۶ هزار کتابفروشی داشته باشیم. تعداد ناشران ۱۲ هزار نفر بود باید ۲ یا ۳. هزار تا میبود.
وی بیان کرد: باید تعداد عناوین به نسبت اتفاقاتی که جاهای دیگر رخ میداد باید کاهش پیدا میکرد. یعنی وقتی شما این را نگاه میکنید متوجه میشوید که یک تعدادی سیاستهای حاکمیت به اشتباه یک سری از جاها را بزرگ کرده و به اشتباه یک جاهایی را کوچک کرده است و این معضل ایجاد میکند و شما از یک مدل طبیعی مصرف خارج میشوید.
این نویسنده، پژوهشگر و فعال فرهنگی افزود: پس ما اگر بخواهیم با توجه به اینکه در کشور همه اتفاق نظر دارند که به معنای واقعی این اشراف حاکمیتی و حکمرانی وجود ندارد، اول باید از همه ظرفیتهای به تولید داده کمک میکند، استفاده کنیم. نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران به محض اینکه جوانان فروش اکترونیکی یا فروش آنلاین راه انداختند، چقدر خوب شد. هر سال به ما گزارش میدهند کدام ناشر چند کتاب فروخته است و چقدر اقتصادش بوده است و کدامها قویتر و کدامها ضعیفتر هستند و نمایشگاه کتاب بهشت پژوهشگران شده است، چون داده وجود دارد و میتوان تحلیل کرد. مرحله بعد از پژوهش سرمایهگذاری است، پژوهشگر وقتی دادنها را تحلیل میکند، فرصتها را شناسایی میکند بعد مشورت میدهد. پس اولین پیشنهاد من برای مقابله با این چالشها، تقویت ظرفیتهای تولید داده است. دوم اینکه طراحی الگوی مطلوب مصرف براساس مطالعه تطبیقی است.
نسبت کودک و نوجوان با حکمرانی به درستی کشف نشده است
در بخش دیگر این نشست مسعود حسنلو دبیر ستاد توسعه فناوریهای فرهنگی و نرم درباره نقش دولت در نظام مصرف کالای فرهنگی کودک و نوجوان اظهار کرد: معضل جدی ما در حوزه کودک و نوجوان نسبت فضای حکمرانی با حوزه کودک و نوجوان به صورت دقیق برقرار نشده است و بیشتر از آنچه که با کودک و نوجوان سروکار داشته باشیم با آموزش یا تعلیم کودک سرو کار داشتهایم و مواجهه حاکمیت با کودک مشخصا از درگاه آموزش و پرورش بوده است.
وی ادامه داد: آموزش و پرورش بخاطر ساختار وسیع و اقتضائات اجراییاش، بیشتر بر روی آموزش بوده تا تربیت. ما در ساحتهای دیگر نتوانستهایم در حوزه کودک و نوجوان نتوانستهایم اتصالی با حاکمیت ایجاد کنیم. در حوزه فرهنگ و هنر ارتباط حاکمیت با اکوسیستم ارتباط با هنرمند بوده تا با مصرفکننده.