به گزارش
گروه ويژهنامه دفاع مقدس باشگاه خبرنگاران، قبل از جنگ جهاني اول در سال 1763 ميلادي امريكاييها سلاح شيميايي را عليه سرخپوستان كه صاحبان اصلي سرزمين امريكا بودند، به كار گرفتند.
در جنگ جهاني اول در سال 1915 ميلادي سلاح شيميايي از سوي نيروهاي آلماني به كار گرفته شد و سپس ديگر كشورها استفاده از آن را در برنامههاي جنگي خود گنجاندند.
پس از جنگ جهاني دوم، انگليسيها در سال 1951 ميلادي از ماده فيتوتوكسين در مالايا عليه استقلال طلبان اين سرزمين استفاده كردند.
امريكا در جنگ ويتنام، كامبوج و لائوس، مواد شيميايي و ميكروبي را به كار برد. در سال 1975، ويتنامي ها مواد شيميايي را در كامبوج عليه خمرهاي سرخ، به كار بردند.
در سال 1979، ارتش شوروي (سابق)، در اشغال افغانستان از اين گونه سلاحها استفاده كرد. رژيم نژاد پرست افريقاي جنوبي در 8 مارس 1982 ميلادي از يك نوع ماده سمي عليه نيروهاي سواپو در ناميبيا بهره گرفت.
اولين تلاشها براي اعمال ممنوعيت استفاده از جنگ افزارهاي شيميايي و بيولوژيك در اعلاميههاي 1868 سن پطرزبورگ، 1874 بروكسل و 1898 لاهه نمايان شد، امّا هيچ كدام از آنها به تنظيم يك معاهده بينالمللي نيانجاميد.
در نتيجه كوششهاي فراوان، سرانجام در سال 1907، يك معاهده بينالمللي كه از نظر حقوقي تعهدآور بود تنظيم شد. با شروع جنگ جهاني اول، كنوانسيون 1907 لاهه نتوانست از وقوع جنگ شيميايي ممانعت كند. كاربرد جنگ افزارهاي شيميايي كشورها را به امضاي پروتكل 17 ژوئن 1925 ژنو درباره منع كاربرد جنگ افزارهاي شيميايي و بيولوژيك وادار كرد، امّا اين پروتكل، توسعه، توليد يا ذخيرهسازي جنگ افزارهاي شيميايي و بيولوژيك را منع نكرد.
در 16 دسامبر 1917، مجمع عمومي سازمان ملل قطعنامه منع، توسعه، توليد و انباشت جنگافزارهاي ميكربي و سمي و نابودسازي آنها را تصويب كرد. در 11 نوامبر 1987، سازمان ملل قطعنامهاي در مورد جنگ افزارهاي شيميايي به تصويب رساند.
كنوانسيون منع جنگ افزارهاي شيميايياين كنوانسيون داراي يك مقدمه، 24 ماده و 3 متن پيوست است و دبير كل سازمان ملل، دبير اين كنوانسيون است. تهيه و تنظيم فني كنوانسيون مزبور قريب 24 سال به درازا انجاميد و مذاكرات تدوين آن در ماه ژوئن 1992 در كنفرانس خلع سلاح پايان پذيرفت. سپس طي قطعنامهاي در اجلاس چهل و هفتم مجمع عمومي سازمان ملل به اتفاق آرا به تصويب رسيد.
چگونگي كسب توانايي عراق در زمينه جنگ افزارهاي شيمياييعراق در سال 1980، با انتقال مقاديري از عوامل شيميايي و مواد اوليه مربوطه از ذخاير شوروي سابق، و هم چنين خريد تجهيزات ويژه از كشورهاي اروپايي و ايالات متحده امريكا براي نيل به توليد مستقل جنگ افزارهاي شيميايي، اقدام كرد.
در سال 1982، با كمپاني «دراي رايخ» آلمان كه تأمين كننده وسايل فني شيميايي است قراردادي منعقد كرد و جهت توليد عوامل اعصاب به خريد مواد شيميايي از منابع غربي از جمله امريكا اقدام كرد. يكي از مقامهاي برجسته پنتاگون ميگويد:
« ما ميدانيم كارخانههاي آلمان غربي عراق را در توليد جنگ افزارهاي شيميايي ياري ميكنند. يكي از آنها نقش برجستهاي در اين امر دارد و هنوز هم در عراق به كار خود ادامه ميدهد.»
عراق با خريد مواد شيميايي از امريكا، آلمان غربي، هلند و كمك كارشناسان آلمان موفق شد چندين تن گاز اعصاب در هر هفته توليد كند.
توانايي شيميايي عراق در آغاز جنگ تحميليعراق در 31 شهريور 1359، تهاجم سراسري خود را از سه جبهه آغاز كرد. مركز ثقل اين تهاجم جبهه جنوب بود. در آن زمان ارتش عراق، داراي مشخصات توانايي تهاجمي جنگ افزارهاي شيميايي به شرح زير بود:
1- توانايي حفاظتي و رفع آلودگي، وسايل حفاظتي انفرادي – يگاني براي كليه پرسنل در داخل خودروهاي زرهي، وجود گروهان شيميايي و رفع آلودگي در لشكرهاي رزمي.
2- داشتن مناسبات تجاري دراز مدت با شوروي كه بزرگترين تدارككننده جنگافزارهاي شيميايي مورد نياز عراق بود.
3- داشتن مناسبات تجاري با غرب از جمله انگلستان، هلند، آلمان غربي و امريكا به منظور خريد مواد شيميايي و تجهيزات حفاظتي مورد لزوم جهت نيل به خودكفايي در زمينه ساخت جنگافزارهاي شيميايي.
4- در اختيار داشتن انواع سيستمهاي پرتاب مهمات شيميايي از جمله هواپيماهاي دور پرواز، توپخانه، راكتهاي سطح به سطح و موشكها.
كاربرد جنگافزارهاي شيميايي توسط عراقدر اوايل جنگ تحميلي، در منطقه شلمچه رژيم عراق براي اولين بار به طور محدود اقدام به استفاده از سلاح شيميايي كرد و براي دومين بار در منطقه ميمك تكرار شد.
عراقيها از آذر سال 1361، به طور پراكنده از عوامل شيميايي كشنده استفاده كردند. ابتدا مقدار محدودي از سولفورموستارد (عامل تاولزا) را به منظور درهم شكستن سازمان رزمي رزمندگان ايران در تكهاي شبانه مورد استفاده قرار دادند.
در سال 1362، عراق به كاربرد جنگافزارهاي شيميايي در پيرانشهر و حوالي پنجوين مبادرت ورزيد. ايران حادثه پنجوين را «جنايت جنگي» ناميد و مجروحين جنگ شيميايي به بيمارستانهاي تهران اعزام شدند.
در اواخر 1363، عراق به دو علت از كاربرد جنگ افزارهاي شيميايي موقتاً منصرف شد:
1- در رابطه با اعتراضهاي قبلي اروپا.
2- علني شدن ابعاد گسترده كاربرد اين جنگافزارها در جنگ با ايران.
استفاده از جنگافزارهاي شيميايي در بُعد وسيع توسط عراق از اوايل زمستان 1364 كه رزمندگان ايران توانستند شهر فاو را تصرف نمايند، مجدداً آغاز شد.
در اوايل سال 1366، عراق بار ديگر از جنگافزارهاي شيميايي به طور انبوه در جبهه مركزي سومار استفاده كرد.
پس از عمليات والفجر 8، نيروهاي عراقي به طرز بيسابقهاي از مواد سمي شيميايي استفاده كردند. حدود 7000 گلوله توپ و خمپاره حاوي مواد سمي عليه مواضع نيروهاي ايران شليك شد. در طول 20 روز هواپيماهاي عراقي بيش از هزار بمب شيميايي در صحنه عمليات فرو ريختند و متجاوز از 30 تهاجم شيميايي عليه هدفهاي غير نظامي در ايران انجام شد.
بمباران شيميايي شهر سردشت توسط عراق در هفتم تير 1366 فجيعترين و وحشتناكترين تهاجم از اين نوع بود كه سبب كشته و مجروح شدن عده بسياري از مردم غيرنظامي شد. جمهوري اسلامي ايران شهر سردشت را نخستين شهر قرباني جنگافزارهاي شيميايي در جهان بعد از بمباران هستهاي هيروشيما ناميد.
وحشيانهترين مورد استفاده در اسفند 1366، در حلبچه بوده است كه وسيعترين مورد استفاده از جنگافزارهاي شيميايي از زمان جنگ جهاني اول تاكنون به شمار ميرود كه حداقل 5000 تن از مردم كُرد و مسلمان اين شهر را كشته و 7000 تَن ديگر را مجروح كرد.
فاجعهاي كه در حلبچه رخ داد بدون شك با فجايعي همچون بمباران اتمي شهرهاي «هيروشيما و ناكازاكي» ژاپن به دست امريكا، قابل مقايسه است.
به كارگيري سلاحهاي شيميايي از سوي عراق، در حالي صورت ميگرفت كه اين كشور جزو 120 كشور امضا كننده پروتكل ژنو راجع به منع استفاده از سلاحهاي سمي، خفهكننده و تركيبات باكتريولوژيك قرار داشت. پروتكل 1925 ژنو كه طي قطعنامه 2161 (21)B سازمان ملل متحد مجدداً به تصويب رسيده است، صراحتاً استعمال سلاحهاي شيميايي را منع ميكند. قسمتهايي از پروتكل 1925 ژنو به شرح زير است:
امضاكنندگان تامالاختيار زير به نام دولتهاي خود اعلام ميدارند:«نظر به اين كه در موقع جنگ، استعمال گازهاي خفه كننده و مسموم يا امثال آنها و همچنين هر قسم مايعات و مواد يا عمليات شبيه به آن حقاً مورد تنفر افكار عمومي دنياي متمدن است،
دوَل متعاهد تقبل مينمايند ممنوعيت استعمال گازهاي خفه كننده و مسموم شبيه آن را به موجب اين اعلاميه به رسميت شناخته و همچنين تعهد مينمايند كه ممنوعيت مزبور را شامل وسايل جنگ ميكروبي نيز دانسته و خود را ملزم به رعايت مدلول مراتب فوق بدانند.»
پروفسور «اوبن هندريكس» رييس آزمايشگاه سمشناسي بيمارستان دانشگاه گان (فلاندر، در شمال غرب بلژيك اظهار ميدارد: عراق از سه نوع گاز مختلف عليه حلبچه استفاده كرده است. وي تأكيد كرد كه نيروهاي عراقي شهر حلبچه را در روزهاي 17 و 18 مارس (27 و 28 اسفند 66) با گاز خردل (ايپريت)، گازهاي اعصاب (تابون، سارين يا سومان) و بالاخره با سيانوژن بمباران كردهاند. وي افزود كه اين سه نوع سلاح به صورت مجزا ولي با فاصلهاي كوتاه و به طوري كه به صورت يك «كوكتل بسيار سمي» در آيند، مورد استفاده قرار گرفتهاند.
بيبيسي راديو دولتي انگلستان در 6/1/1367، گزارش داد: يك دكتر بلژيكي و يك دكتر هلندي از سازمان بهداشت بينالمللي موسوم به پزشكان بدون مرز و يك متخصص مسايل شيميايي به اتفاق آرا تأييد كردند كه در حلبچه و مناطق اطراف آن عليه مردم غير نظامي از سلاحهاي شيميايي استفاده شده است.
خبرگزاري فرانسه 12/1/1367 اعلام كرد: «حلبچه شهري از كردستان عراق كه به تصرف ايران در آمده و طي روزهاي 27 و 28 اسفند ماه توسط عراق بمباران شيميايي شده، منجمد و ساكن در خوابي عميق فرو رفته است.»
نيويورك تايمز امريكا در 16/1/1367 نوشت: «اين عمل از هر جهت و به هر مفهوم يك جنايت جنگي است كه با انكارهاي سست و رسمي عراق و عذر و بهانههاي غيررسمي در مورد استفاده از يك سلاح ناجوانمردانه در آميخته است.»
سرلشكر «رفيق السامرايي» رييس پيشين استخبارات (اطلاعات) نظامي عراق در مورد بمباران شيميايي گفته است:
«جنايتي كه در حلبچه اتفاق افتاد، توسط 50 فروند جنگنده عراقي صورت گرفت. محموله هر يك از اين جنگندهها چهار بمب شيميايي بود. اين حمله به دستور صدام صورت گرفت. بمباران حلبچه به دليل نااميدي و يأسي بود كه در صدام به وجود آمده بود، زيرا در تاريخهاي 10 و 11 مارس 1988 ايرانيها منطقه دربنديخان و حلبچه و مناطق اطراف آن را مورد تهاجم قرار داده و موفقيتهايي كسب كرده بودند. در اين حملات گروههاي كرد آنها را همراهي ميكردند. صدام تيپ و لشكرها را يكي پس از ديگري به مقابله با نيروهاي ايران فرستاد تا مانع از پيشروي در عراق شوند، امّا هيچ نتيجهاي در پي نداشت و خسارات فراواني به نيروهاي عراقي وارد شد. در انتقام از اين حمله، صدام دستور داد تا حملات شيميايي گستردهاي را روي حلبچه انجام دهند.
نظر استخبارات عراق كاملآ متفاوت بود: سازمان سيا به ما اطلاع داد كه تعداد محدودي از واحدهاي توپخانه ايران از محور شرق شطالعرب به محور حلبچه در شمال انتقال يافتهاند. ما با توجه به مسؤوليتي كه داشتيم صدام را از اين امر با خبر ساختيم. بخش عظيمي از واحدهاي توپخانه ايران از فاو عقبنشيني كردند. تشكيلات ما براي مقابله با حمله ايران در حلبچه آماده شده، امّا صدام با چنين فاجعهاي موافقت كرد.
فرماندهاني كه دستور صدام را مبني بر بمباران شيميايي حلبچه اجرا كردند، فرماندهان نيروي هوايي، سرلشكر حميد شعبان، معاون فرماندهي عمليات، سرلشكر ستاد سالم سلطان البصو و فرماندهان ديگر بودند. امّا خلبانان پنجاه نفر بودند و كاملاً اطلاع داشتند كه هواپيماهايشان حاوي بمبهاي شيميايي است. صدام از سلاحهاي شيميايي در مناطق ديگر عراق در شمال و جنوب اين كشور استفاده كرده است. در طول قيامهاي سال 1991 از مواد شيميايي خفيف بر روي مراقد ائمه در كربلا توسط هليكوپتر استفاده كرده است. ايران در طو ل جنگ سلاح شيميايي در اختيار نداشت، زيرا به نظر من اگر ايران چنين سلاحي را در اختيار داشت شايد مقابله به مثل ميكرد. اين بدين معناست كه سلاح شيميايي از سوي يكي از طرفهاي جنگ مورد استفاده قرار گرفته است.»
انتهاي پيام/