به گزارش خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران؛ سلاحهای کشتارجمعی در طول دهههای متوالیِ جنگافروزیهای غرب، میلیونها انسان را به کام مرگ کشاندهاند. گرچه حجم بسیار ناچیزی از انواع رادیولوژیک، شیمیایی، میکروبی و هستهایِ این سلاحها زندگی صدها و هزاران نفر را در کسری از ثانیه نابود می کند، اما تولید آنها حتی با وجود انواع پیمانها و قراردادهای بینالمللی نهتنها متوقف نشده است بلکه همواره بر تقویت و گسترش آنها تأکید میشود.
آمریکا، اسرائیل، انگلیس، فرانسه، روسیه، چین، پاکستان، هند، کره شمالی، آلمان، ایتالیا، بلژیک، هلند، اتریش، ترکیه و... از جمله کشورهایی هستند که نامشان تداعیگر تولید، ذخیره، خریدوفروش و تلاش برای کشتارجمعی بشر است. آمریکا، البته، در این رقابت رکورددار است.
در میان اعضای باشگاه کشتار بشر، کشوری که از همه انواع سلاحهای کشتارجمعی و قتلعام بهره میبرد و حتی به وفور از آنها استفاده کرده، آمریکا است که سابقه اولین استفاده، بیشترین تولید و بالاترین صادرات را در جنگافزارهای شمیایی، میکروبی، هستهای و غیره در کارنامه حقوقبشری خود دارد.
در این بین، نام بعضی از ایالتها و شهرهای این ایالتکده با مسئله کشتارجمعی هستهای گره خورده است.
در مرگبارترین نمونه از بشرکُشی و انهدام نسل در تاریخ ضدبشری آمریکا، حداقل 210 هزار نفر توسط بمبهای اورانیوم و پلوتونیوم آمریکا در شهرهای
هیروشما و ناگازاکی ژاپن کشته شدند.
فعالیت پروژه سرّی Manhattan، حدود 3 سال قبل از بمباران ژاپن، تحت رهبری ژنرال Leslie Groves و Robert Oppenheimer فیزیکدان برجسته آمریکایی، و چند تن از دانشمندان برنده جایزه نوبل و با همکاری همزمان انگلیس و کانادا در یکی از آزمایشگاههای آمریکا به کار خود ادامه میداد.
ساعت 8 صبح ششم آگوست 1945، محصول نهایی پروژه منهتن که در آزمایشگاه کاملاً
سرّی Los Alamos تولید شده بود، آماده شد تا بر سر مردم ژاپن فرود
بیاید. حاصل کار دانشمندان تراز اول جهان، چیزی جز ویرانی جهنمی زندگی بشر نبود.
بمب Little Boy با قدرت تخریبی بسیار بالا، در محدودهای به وسعت حداقل 13 کیلومتر مربع، دهها هزار نفر را در شهر هیروشیما بهکام مرگ فرو بُرد.
این بمب، حاوی اورانیوم235 شکافتپذیر بود. اورانیوم 235 (U-235) که یکی از ایزوتوپهای کمیاب اورانیوم است، دارای نیم عمر 700 میلیون سال میباشد. مکانیزم عمل حاصل از شکافتهستهای اورانیوم235 در این جنگافزار کشتارجمعی، به این صورت بوده که آمریکاییها با استفاده از انفجار پودر نیتروسلولز، یک سیلندر اورانیوم را به طرف یک مخزن اورانیوم غنیشده شلیک کردند که قدرت تخریبی آن معادل 13 هزار تن TNT بود.
140 هزار نفر، حداقل تعداد قربانیان بمب Little Boy آمریکای متمدن بود...
انفجار هیروشیما با تولید حرارتی معادل چند میلیون درجه سانتیگراد، هر چیزی را در شعاع یکونیم کیلومتری مرکز اصابت بهکلی ذوب میکرد. گفتنی است که اورانیوم درون بمب، به میزان بیش از 80 درصد غنیسازی شده بود.
با وجود حجم عظیم تلفات انسانی و قتلعام حداقل 140 هزار نفر در هیروشیما، تنها 3 روز بعد، بمب پرقدرت پلوتونیومی Fat Man بر سر مردم شهر ناگازاکی ژاپن فرود آمد. این بمب، 3متر طول و 4 تن وزن داشت.
ایزوتوپ بهکار رفته در Fat Man از نوع Plutonium-239 بود که در رآکتورهای سایت هستهای Hanford در ایالت واشنگتن
تولید شده بود.
این سایت، آلودهترین سایت هستهای آمریکا و مرکز بزرگترین فعالیتهای
پاکسازی اسلحه هستهای در این کشور است. سایت هنفورد در سال 1943 بهعنوان
بخشی از پروژه منهتن در نزدیکی شهر هنفورد تاسیس شد. همچنین نخستین رآکتور تمامعیار تولید
پلوتونیوم
دنیا موسوم به Reactor B نیز در این سایت برپا شد. هنفورد ایالت واشنگتن، محل تولد اولین بمب اتمی
دنیا در آزمایش هستهایTrinity بود و محصول نهایی پلوتونیوم تولید شده در این مرکز در نهایت، دومین جنایت بزرگ کشتارجمعی بشر را توسط Fat Man رقم زد.
با قدرت تخریب Fat Man که حرارتی معادل 3900 درجه سانتیگراد و بادی با سرعت 1000 کیلومتر بر ساعت تولید کرد، حداقل 70 هزار نفر قتلعام شدند. گرچه قدرت تخریبی این بمب از Little Boy بیشتر بود ولی بهدلیل ناهمواریهای بیشتر زمین در ناگازاکی، میزان تلفات این شهر نسبت به هیروشیما کمتر شد.
بمبهای ویرانگر اتمی آمریکا، هر دو در یک ایالت متولد شدند- ایالتی در جنوبغربی آمریکا. زمانی که رابرت اوپنهایمر،
پدر یهودی بمب اتم، برای اولین بار بعد از 1 ساعت و 45 دقیقه از دانشگاه کالیفرنیا
به نیومکزیکو آمد و در شهر Los Alamos ساکن شد، اهداف بسیاری را در سر میپروراند.
لاس آلاموس، شهری 12 هزار نفری است که با "سانتافه" (مرکز نیومکزیکو)، 56 کیلومتر فاصله دارد. بعد از اینکه مدرسه گاوچرانی Ranch School پس از 25 سال توسط دولت خریداری شد، این مکان، منطقه Y نام گرفت.
70 سال بعد، اکنون در سال 2015، منطقه سرّی Y که حالا آزمایشگاه ملی لاسآلاموس(LANL) نامیده میشود، یکی از دو بازوی اصلی گسترش زرّادخانههای اتمی و بخشی از تاریخ کشتارجمعی ایالات آمریکا محسوب می شود.
این آزمایشگاه هستهای که در حال حاضر نیز محل انجام پروژههای طبقهبندیشده وزارت انرژی آمریکا(DoE) است، با حدود حداقل 9 هزار کارمند در تخصصهای فیزیک، شیمی، ریاضیات، علوممواد، بیولوژی، زمینشناسی و علوم مهندسی، در زمینههای وابسته به تسلیحات مشغول به کار است. بودجه این مرکز حداقل 2 میلیارد دلار در سال است.
یکی از مراکز دانشگاهی آمریکا نیز که همواره همکاری تنگاتنگی با آزمایشگاه تسلیحاتی لاسآلاموس داشته، دانشگاه کالیفرنیا است. در جریان ساخت بمبهای اتمی مورد استفاده آمریکا در هیروشیما و ناگازاکی، حتی Robert Sproul هم که در آن زمان ریاست دانشگاه کالیفرنیا را برعهده داشت از مأموریت اصلی آزمایشگاه لاسآلاموس و پروژه منهتن بیاطلاع بود.
ریاست دانشگاه کالیفرنیا اکنون به کسی سپرده شده که زمانی دادستان کلّ ایالت آریزونا در زمان بیلکلینتون بوده، و بعد از آن بهعنوان فرماندار آریزونا در دوره بوش انتخاب شده است. این فرد سپس از سال 2009 تا 2013 در سمت وزیر امنیت داخله آمریکا(Homeland Security) به کابینه اوباما وارد شد.
بعضی از کارشناسان آمریکایی، این زن 57 ساله را پیروز انتخابات ریاستجمهوری 2016 آمریکا میدانند.
دانشگاه کالیفرنیا با حدود 10 واحد دانشگاهی در سرتاسر ایالت، از دهه چهل میلادی ارتباط تنگاتنگی با مسابقه تسلیحاتی کشتارجمعی آمریکا داشته و علاوه بر لاسآلاموس، هدایت و سرپرستی برخی آزمایشگاههای هستهای دیگر نیز برعهده این مرکز گذاشته شده که LLNL از آن جمله است.
آزمایشگاه Lawrence Livermore National Laboratory(LLNL) که در سال 1952 در شهر Livermore ساخته شد، دومین آزمایشگاه استراتژیک آمریکا در توسعه، امنیت و تقویت فناوریهای تسلیحات اتمی در این کشور است.
مقامات تسلیحاتی آمریکا در وبسایت این آزمایشگاه نوشتهاند: "بیش از 60 سال است که آزمایشگاه ملی Lawrence Livermore، دانش و تکنولوژی را بهخدمت گرفته تا جهان را به مکانی امنتر تبدیل کند!!!"
این پایگاه اضافه میکند که "مأموریت ما تضمین امنیت و افزایش قدرت بازدارندگی هستهای آمریکا است تا علاوه بر گسترش زرّادخانههای مورد نیاز خود، امنیت داخلی و ثبات و پایداری جهان را محقق کنیم!"
زمانی که شرکت تسلیحاتی Lockheed Martin در شهر Burbank ایالت کالیفرنیا، ساخت موشک بالستیک دریایی Polaris را در دهه 50 به اتمام رساند، آزمایشگاه Lawrence Livermore در قالب تیمی با سرپرستی John Fosterو Harold Brown از سال 1957 تا 1960 کار بر روی کلاهک هستهای W47 این موشک را آغاز کرد.
موشک بالستیک هستهای Polaris A-1 سرانجام توسط زیردریایی هستهای (SSBN-598) USS George Washingtonشلیک شد.
همکاریهای گسترده آزمایشگاههای ملی با شرکتهای تولید و ساخت جنگافزارهای کشتارجمعی آمریکا، از آن زمان تا به امروز همچنان ادامه دارد و روز به روز بر حجم و تنوع آنها اضافه می شود.
توسعه زیردریاییهای هستهای تنها بخشی از ماجرا است که ردپای بسیاری از آزمایشگاههای تسلیحاتی آمریکا بهخوبی در آنها دیده میشود.
حداقل 79 زیردریایی هستهای در لیست تولیدات جنگاوری ایالات آمریکا بهچشم میخورد.
وظیفه ساخت بسیاری از این جنگافزارهای عظیم کشتار بشر، بر عهده پنجمین شرکت بزرگ ساخت تسلیحات جهان گذاشته شده است.
نام این شرکت، General Dynamics است که در منطقه West Falls Church ایالت ویرجینیا قرار دارد. بخشهای تولیدی سطح و زیرسطح، هوافضا، ماشینهای جنگی، و سیستمهای فناوریاطلاعات از حوزههای عمده فعالیت شرکت GD هستند.
گرچه شرکت Newport News Shipbuilding نیز در مقاطعی در ساخت زیردریاییهای هستهای نقش داشت، اما این وظیفه بعدها در انحصار GD قرار داده شد.
شرکت Newport News Shipbuilding در سال 2001 توسط شرکت Northrop Grumman خریداری شد و بهNGSB-NN Northrop Grumman Shipbuilding Newport News)) تغییرنام داد.
Northrop Grumman که در همسایگی GD قرار دارد، چهارمین شرکت بزرگ تسلیحاتی جهان معرفی شده است.
آزمایشگاهها و شرکتهای تسلیحاتی، تحت رهبری وزارت دفاع آمریکا و بنا به دستور نظام آمریکا، وظیفه گسترده حفظ قدرت بازدارندگی هستهای این کشور را برعهده دارند. البته این امر در میان همه اعضای دائمی شورای امنیت سازمانملل، امری رایج و یک گفتمان غالب است.
طبق گزارش مرکز مطالعات منع گسترش سلاحهای کشتارجمعی CNS (James Martin Center for Nonproliferation Studies)، آمریکا تا اکتبر 2013 حداقل چیزی حدود 1688 کلاهک هستهای در اختیار داشته است.
بنا به گفته این مرکز، آمریکا بهعنوان یکی از بزرگترین و قدیمیترین دارندگان سلاحهای کشتارجمعی، قصد دارد تا در طول 30 سال آینده حداقل 1000 میلیارد دلار برای ارتقاء بمبها، کلاهکهای هستهای و جنگافزارهای اتمیاش هزینه کند.
به عقیده کارشناسان، بلندپروازی کنونی آمریکا در این برهه از زمان، میتواند صنعت کشتارجمعی این کشور را با مخاطراتی چون هزینههای گزاف، قابلیتهای
کمتر و مدتزمان طولانیتر در بهرهبرداری از تولیداتش روبرو کند. البته وجود چندین تریلیون دلار بدهی دولت آمریکا خود دردسر بزرگ لاینحل دیگری است که تاکنون در مقابل آن عاجز ماندهاند.
Mark Welch، از ژنرالهای ستاد مشترک نیروی هوایی آمریکا اعلام کرده بود که باید به سرمایهگذاریهای بیشتر و دقیقتر در مسیر مدرنیزه کردن زیرساختهای تسلیحات اتمی این کشور اقدام کنیم. به گفته مرکز CNS، ایالات متحده، اعتبار خود را در گسترش و ارتقاء زرادخانه هستهایاش میداند.
Ashton Carter، زمانی که در سال 2013 هنوز در سمت معاون وزیر دفاع بود گفت که آمریکا برای حفظ بازدارندگی هستهای خود به چیزی حدود 16 میلیارد دلار بهطور سالانه نیاز دارد.
به گزارش مؤسسه NTI(the Nuclear Threat Initiative)، چاک هیگل، وزیر سابق دفاع آمریکا در فوریه 2014 گفته بود که کشور، باوجود بحرانهای مالی و کاهش بودجه همچنان به توسعه زرادخانه هستهای خود در سه سطح دریایی، زمینی و هوایی ادامه خواهد داد.
زرادخانه کشتارجمعی آمریکا، علاوه بر ساخت زیردریاییهای هستهای، همچنین بهدنبال تولید جنگندهها یا بمبافکنهای استراتژیک، و موشکهای بالستیک قارهپیما بوده و خواهد بود.
سهگانه هستهای(Nuclear Triad) آمریکا از افتخارات این کشور مدافع حقوقبشر به شمار می رود!
گرچه آمریکا یکی از امضاکنندگان پیمان NPT (منعگسترش تسلیحاتهستهای) از سال 1968 تاکنون بوده، اما همواره بر تکثیر زرادخانه کشتارجمعی خود و ادامه مسابقه مرگبار تسلیحات اتمی بدون مزاحمت هیچیک از نهادهای بینالمللی اصرار ورزیده است.
باوجود اینکه آمریکا در توسعه تسلیحات اتمی تنها نیست، اما نباید این حقیقت را از یاد برد که تنها استفاده کنندۀ نظامی عمده از این سلاح مرگبار کشتار بشر نیز فقط آمریکا بوده است.
نشریه معروف اینترنتی Global Research، در مقالهای در آوریل 2014 مینویسد: "چرا آمریکا با بمب هستهای، ژاپن را مورد حمله قرار داد؟ آیا هدف، پایان دادن به جنگ و نجات جان انسانهای بیگناه بود؟!"
به گفته این نشریه، درحالی که بسیاری از آمریکاییها تصور میکردند که این بمباران [باوجود قتلعام بالغبر 200 هزار نفر] برای رهایی مردم از جنگ انجام شده است، بسیاری از نظامیان ارشد و کارشناسان سیاسی آمریکا در همان زمان نظر دیگری داشتند.
گروه بررسی بمباران ژاپن توسط آمریکا، در جولای 1946 اعلام کرد: "بر اساس تحقیقات متقن و مستدل، نتیجه گزارش این هیئت این است که یقیناً قبل از 31 دسامبر 1945 و یا نهایتاً و در بدترین حالت ممکن، در اول نوامبر 1945، ژاپن تسلیم میشده است... حتی اگر آمریکا از بمبهای اتم استفاده نمیکرد."
دریادار William Leahy، ژنرال Douglas MacArthur، John McLoy معاون وزیر دفاع، ژنرال Ralph Bird، ژنرال Curtis LeMay، Paul Nitze معاون رییس گروه بررسی، سرلشکر Carter Clarke، و Ernest J. King فرمانده ناوگان دریایی آمریکا همگی این بمباران وحشتناک و ضدبشری آمریکا را کاری غیرضروری و بیهوده در مسیر تسلیم شدن ژاپن میدانستند.
J. Samuel Walker، تاریخدان مشهور آمریکایی در زمستان 1990 گفت: در میان همه کارشناسان، نخبگان و صاحبنظران، این اجماع وجود داشت و دارد که برای دوری از خطر ژاپن و پایان دادن به جنگ هیچ نیازی به استفاده از بمب ویرانگر هستهای نبود. مثل روز روشن است که انتخابهای دیگری پیش روی آمریکا وجود داشت و ترومن و همه مشاورانش نیز این را بهخوبی می دانستند.
Herbert Hoover که قبل از Franklin D. Roosevelt رییس جمهور آمریکا بود در اظهار نظری صریح اعلام کرد که "ژاپنیها از هر لحاظ آماده مذاکره بودند. کوچکترین ضرورتی برای حمله اتمی به هیروشیما و ناگازاکی نبود.
Global Research مینویسد: "پس چرا با وجود این همه دلیل و برهان و اعتراف چهرههای نظامی و سیاسی آمریکا مبنی بر غیرضروری بودن استفاده از این جنگافزار ویرانگر و ضدبشری، باز هم آمریکا تصمیم به پرتاب آن بر سر مردم ژاپن کرد؟!"
در 9 سپتامبر 1945، دریادار William F. Halsey، فرمانده ناوگروه سوم نیروی دریایی آمریکا گفت: "من فکر میکنم که دانشمندان پروژه منهتن، یک اسباببازی داشتند و میخواستند به هر قیمتی از این اسباببازی استفاده کنند...!؛ استفاده از بمب اتم یک اشتباه بود."
در عین حال، گفته می شود که بسیاری از دانشمندان پروژه منهتن نیز با استفاده از بمب اتم علیه ژاپن مخالف بودند. آلبرت آینشتاین، گرچه ارتباط مستقیمی با پروژه مذکور نداشت، اما در حکم یک کاتالیزوز مهم در فرایند دستیابی آمریکا به بمب اتم عمل کرد.
به عقیده آینشتاین، اسفاده از بمب اتم علیه مردم ژاپن، یک تصمیم سیاسی بود، نه یک تصمیم و خواست نظامی یا علمی.
تعدادی از دانشمندان پروژه در ژوئن 1945 یعنی حدود 2 ماه قبل از حمله اتمی آمریکا به ژاپن، در نامهای مستقیم به وزیر دفاع وقت نوشتند: "اگر آمریکا اولین کشور در استفاده از این سلاح کشتارجمعی علیه بشر باشد، مسابقه تسلیحاتی جهان را تسریع خواهد کرد... و امکان دستیابی به یک توافق بینالمللی برای کنترل این جنگافزار در آینده با خطر روبرو خواهد شد."
Global Researchنشریه اینترنتی تصریح میکند که مأموریت دوم و اصلی بمبهای اتمی آمریکایی ریختهشده بر سر مردم ژاپن، بهرخ کشیدن سلاح کشتارجمعی جدید آمریکا به شوروی بود.
تا قبل از آگوست 1945، فضای بین شوروی و آمریکا مملو از اتهامزنی و شک و تردید و بیاعتمادی متقابل بود، پیشروی شوروی در اروپایشرقی افزایش یافته بود و سلسله کنفرانسهایPotsdam که بین آمریکا، شوروی و انگلیس برگزار میشد، 4 روز قبل از حمله به هیروشیما متوقف شد.
ترومن و بسیاری از مشاروانش امید داشتند که با ظهور انحصار اتمی آمریکا، نفوذ دیپلماتیک این کشور در مقایسه با شوروی افزایش یابد و دست برتر از آنِ آمریکا باشد. بدینترتیب، شلیک اول و آغازکنندۀ دوران جنگ سرد، بر سر ژاپن آوار شد.
هفتهنامه شناختهشده انگلیسی New Scientist در سال 2005 نوشت: "تصمیم آمریکا برای استفاده از بمبهای اتمی علیه ژاپنی که بهشدت تحت حملات هوایی و توپخانهای جبهه مقابل قرار گرفته بود، هدف اصلیاش آغاز جنگ سرد بود نه پایان جنگ جهانی دوم."
Peter Kuznick مدیر مؤسسه مطالعات هستهای دانشگاه Washington D.C. وMark Selden مورّخ دانشگاه Cornell University در شهر Ithaca ایالت نیویورک، در شصتمین سالگرد تهاجم اتمی آمریکا به ژاپن اعلام کردند: "شکافتهستهایِ چندین کیلوگرم اورانیوم و پلوتونیوم و کشتن حداقل 200 هزار نفر، تنها برای تحتتأثیر قرار دادن شوروی انجام شد نه ترساندن و تسلیم شدن ژاپن".
آمریکا برای استفاده از دستاورد جدید کشتار بشری خود دستپاچه بود. شوروی، 8 آگوست را برای حمله به ژاپن در نظر گرفته بود و بمبهای هستهای آمریکا در ششم و نهم آگوست از آسمان منطق غربی فرود آمدند.Martin Sherwin، مورخ معروف آمریکایی، برنده جایزه Pulitzer، و استاد دانشگاه پرینستون آمریکا میگوید همین زمانبندی بمبارانهای اتمی آمریکا خود محل سؤال جدّی برای مورخین جهان است. به گفته او، رهبران آمریکایی ترجیح میدادند این بمبهای اتمی آمریکا باشند که ژاپن ضعیفشده را از پای در میآورند، نه حملهی شوروی!
در دوران جنگ سرد و سالهای متمادی پس از آن و تابهامروز، آمریکا بهعنوان یکی از دارندگان حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد، همواره بر طبل جنگافروزی کوبیده و توسعه تسلیحات هستهای را حتی یک روز هم وانگذارده است.بعد از زیردریاییهای هستهای، یکی دیگر از سلاحهای کشتارجمعی آمریکا در 3 گانه هستهایاش، بمبافکن رادارگریز B-2 Spirit است که محصول شرکت Northrop Grumman در منطقه West Falls Church ایالت ویرجینیا میباشد.
هزینۀ ساخت هر بمبافکن B2، 740 میلیون دلار میباشد و تعداد ساختهشدۀ آن نیز 21 فروند اعلام شده است.هر ساعت پرواز B2 بالغ بر 135 هزار دلار آمریکایی هزینه در بر دارد. 19 فروند بمبافکن B2 هماکنون در پایگاه هوایی Whiteman AFB مستقر هستند.
این دستاورد دموکراسی، همچنین قادر است با پرتاب بمباتمی 3 متری و 1 تنی B83، انفجاری معادل 1.2 مگاتن تیانتی یعنی 70 برابر انفجار هیروشیما را به بار آورد.
اولین نمونه بمب اتمی B83 در سال 1984 و توسط آزمایشگاه ملی Lawrence Livermore National Laboratory کالیفرنیا طراحی شد. تاکنون حداقل 650 بمب اتمی B83 در آمریکا ساخته شده است.
گفتنی است که مرکز فرماندهی شرکت تسلیحاتی Northrop
Grumman به عنوان سازندۀ B2 نیز تا سال 2010 در ایالت کالیفرنیا مستقر بوده است.
تاکنون 3 هزار و 155 فروند از بمبهستهای B61 تولید شده است.
Rebecca L. Grant، کارشناس اندیشکدههای RAND و Lexington Institute در سال 2010 گفت زمانی که B2 دیگر توان نفوذ به استحکامات دفاعی کشورها را نداشته باشد، باید از جنگندههای Lockheed Martin F-35 مجهز به بمبهستهای B61 استفاده کرد.
بمبهستهای B61 در آزمایشگاه ملی Los Alamos National Laboratory طراحی و توسط تأسیسات هستهای Pantex Plant در شهر Amarillo ایالت تگزاس ساخته شده است.
گرچه هزینههای هنگفت مربوط به تعمیر و نگهداری در اینگونه تخمینها گنجانده نمیشود و دولت هم از اعلام صریح این ردیفِ هزینه خودداری میکند، اما میتوان با کنار هم قرار دادن اطلاعات مربوط به بودجه وزارت دفاع(DoD)، اداره ملی تأمین امنیت هستهای(NNSA) و وزارت انرژی(DoE)، این رقم را نیز محاسبه کرد.
B61باید اضافه کرد که بمب هستهای پرهزینه ، از جمله بمبهای گرماهستهای یا thermonuclear به شمار می آید و قدرت تخریبی آن 1 تا 300 کیلوتن اعلام شده است.
در بمبهای گرماهستهای یا همان هیدروژنی از انرژی آزاد شده در فرایند همجوشی هستهای برای تخریب استفاده میشود.
بهدلیل نیاز به حرارت زیاد برای آغاز فرایند همجوشی، از شکافت هستهای به عنوان چاشنی بمب هیدروژنی استفاده میشود. گرچه تاکنون در هیچ جنگی از بمبهای هیدروژنی استفاده نشده است اما قدرت تخریبی این بمب، 200 برابر یک بمب اتمی تخمین زده میشود.
انفجار نشاندادهشده در بالا، یکی از سری آزمایشات گرماهستهای(هیدروژنی) انجام شده در عملیات Operation Castle است. در عملیات Operation Castle که در سال 1954 انجام شد، مجموعاً 6 انفجار به نامهای Bravo، Union، Yankee،Nectar، Romeo و Koon در جزیره بیکینی در جمهوری جزایر مارشال فعلی توسط کمیسیون انرژی اتمی(AEC) و وزارت دفاع آمریکا(DoD) صورت گرفت.
طراحی بمبهای بهکار رفته در این سلسله عملیات بر عهده آزمایشگاههای ملیLawrence Livermore و Los Alamos بود.
در بمب هیدروژنی، با ایجاد یک انفجار اورانیومی یا پلوتونیومی، دمایی معادل چندین میلیون درجه سانتیگراد ایجاد میشود. ایزوتوپهای هیدروژنی که در بمب بکار رفتهاند، تحت این شرایط با یکدیگر جوش میخورند و به هلیم تبدیل میشوند و در این همجوشی، انرژی بسیار زیادی را آزاد می کنند.
بزرگترین بمب هیدروژنیای که تاکنون برای آزمایش، منفجر شده، معادل 50 مگاتن TNT قدرت انفجاری داشتهاست. نام این بمب، تزار بود که
شوروی آن را در دهه 60 آزمایش کرد. قدرت انفجاری این بمب، 2 هزار برابر قدرت بمب هیروشیما برآورد زده شد.
بمب هیدروژنی 27 تنی و 8 متری تزار، قویترین بمب اتمی آزمایششده تا کنون است. تنها یک بمب از این نوع ساخته شد و در تاریخ 30 اکتبر 1961 در مجمعالجزایر Novaya Zemlya آزمایش شد. باوجود موفقیت این پروژه، شوروی دیگر مایل به ادامه تولید این بمب نبود.
باید اشاره کرد که بزرگترین سلاح تولیدشده در سطح انبوه نیز با 25 مگاتن قدرت تخریبی احتمالی، بهدست آمریکا در اوایل دهه 60 ساخته شد و B41 نام دارد.
بزرگترین آزمایش هستهای صورتگرفته توسط بشر هم مربوط به آزمایش Castle Bravo آمریکا در جزیره بیکینی میشود.
این انفجار باعث ایجاد حفرهای با عرض 2/1 مایل و عمق 2 کیلومتر شد و میلیونها ذرات رادیواکتیو را در هوا پراکنده کرد. در آن زمان، ساکنان جزائر مرجانی رونگلاپ و یوتیریک در 100 و 300 مایلی شرق بیکینی در معرض تشعشعات هستهای قرار گرفتند.
تخلیه جزیره رونگلاپ، 24 ساعت طول کشید و ساکنان آن حداقل در معرض 200 دوز تشعشع هستهای قرار گرفتند. جزیره یوتیریک، دو روز بعد از انفجار تخلیه شد و ساکنان آن، دچار نشانگان مسمومیت هستهای، از قبیل سوزش چشم و دهان، تهوع، اسهال، از دست دادن مو و سوزش پوست شدند.
سالها پس از این انفجار، تومورهای تیروئیدی ناشی از این انفجار نیز خود را نشان دادند- 90 در صد از ساکنان رونگلاپ که در هنگام این انفجار کمتر از 12 سال سن داشتند، حدود 10 سال بعد به تومورهای تیروئیدی مبتلا شدند.
از جمله دیگر تلفات این انفجار، خدمه یک کشتی ماهیگیری ژاپنی موسوم به "فوکوریو مارو" بودند که همگی آنها دو ساعت بعد از این انفجار جان باختند. دولت وقت آمریکا در قبال مرگ ساکنان این کشتی مسئولیتی به عهده نگرفت اما به عنوان همدردی با خانوادههای کشتهشدگان این کشتی، 5/2 میلیون ین به آنان پرداخت کرد.
موسسه ملی سرطان اعلام کرد بر اثر انفجار این بمب و سایر آزمایشهای هستهای آمریکا در جزایر مارشال، میزان سرطان در ساکنان این جزیره 9 درصد افزایش یافته است.
انگلیس نیز، اولین بمب هیدروژنی خود را در عملیات Operation Grapple آزمایش کرد. این عملیات شامل 9 آزمایش انفجار بمبهای هیدروژنی در جزیرههای Malden و Christmas یا Kiritimati متعلق به جمهوری کیریباتی(Kiribati) در فاصله سالهای 1956 تا 1958 میشود.
بمبهای اتمی، موشکهای هستهای بالستیک قارّهپیما، پهپادهای پنهانکار جاسوسی، ماشینهای جنگی بدون سرنشین(UGV)، پهپادهای فضایی مشکوک OTV (Orbital Test Vehicle)، جنگافزارهای میکروبی و بیولوژیک و سایر ابداعات جنگ با بشریت، از جمله مهمانهای ناخواندۀ شهروندان آمریکایی هستند که در ایالتهای مختلف، پراکندهگزینی شدهاند.
پیمانهای منعگسترش سلاحهای فضایی(OST)، دریایی(SACT)، میکروبی(BWC)، شیمیایی(CWC)، قرارداد محدود منع آزمایشات هستهای(LTBT)، قرارداد جامع منع آزمایشات هستهای(CTBT)، و پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی(NPT) از جمله چندین قرارداد و کنوانسیون بیاثر در مقاطع مختلف تاریخ بودهاند که هیچ کدام نتوانسته اند میل افسارگسیخته ی جنایت در حق بشر را در فضای مملو از شک و بی اعتمادی سیراب کنند. در این میان، درد و رنج طاقتفرسای قربانیان بیگناه اعم از زنان و کودکان نیز قادر نبوده است وجدان قدرتهای کشتار بشر را کمی به فکر بیاندازد و آنان را از این توحّش متمدن بیدار کند.میکروسفالی(Microcephaly)، نیز یک اختلال رشد عصبی است که در آن سر(مغز)
بیمار کوچکتر از حد معمول خواهد شد. عدم رشد مغز و کوچک ماندن جمجمه، مشکلات بینائی، جثه کوچک، عقبماندگی ذهنی شدید و تشنج از عوارض عمده میکروسفالی هستند.
آنانسفالی(Anencephaly) هم یک اختلال مغزی است که باعث عدم تشکیل قسمت اعظم مغز، جمجمه و پوست
سر در نوزاد میشود. کودکان مبتلا، فاقد بخش جلوی مغز و نیمکرههای مغزی هستند و
آن مقدار از بافت مغزشان که باقی مانده و نمایان است، با استخوان جمجمه پوشیده نخواهد شد.
به گزارش بنیاد تحقیقاتی بررسی تأثیر تشعشعات رادیواکتیو(Radiation Effects Research Foundation)، علت بروز سرطان در 1900 مورد از مبتلایان ژاپنی، مربوط به تشعشعات انفجارهای اتمی هیروشیما و ناگازاکی بوده است.
طبق مطالعات بنیاد RERF، 46 درصد از موارد سرطان خون یا لوکمی ثبتشده در فاصله سالهای 1950 تا 2000 در شهرهای هیروشیما، ناگازاکی و شهرهای نزدیک به آنها در اثر تشعشعات حاصل از انفجار هستهای سال 1945 رخ دادهاند.
به گفته Ronald E. Powaski، تاریخدان آمریکایی، میزان شیوع مرگومیر نوزادان، مردهزایی و اختلالانت ژنتیک در هیروشیما و ناگازاکی بیشتر از سایر نقاط ژاپن بوده است.
در زبان ژاپنی به بازماندگان بمباران اتمی ژاپن توسط آمریکا، 被爆者 یا Hibakusha گفته میشود. دولت
ژاپن در 31 مارس 2014، تعداد هیباکوشا را چیزی حدود 192 هزار و 720 نفر اعلام کرده
است.