به گزارش
باشگاه خبرنگاران، تشدید فعالیت بازیگران اصلی ژئوپلتیکی در آسیای مرکزی واقعیتی است که بیش از هر کشوری روسیه و چین را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد.
به باور تحلیلگران، تشدید فعالیت بازیگران اصلی ژئوپلتیکی منطقه و به خصوص روسیه، چین، آمریکا و اتحادیه اروپا بیشتر برای دستیابی به ذخایر طبیعی و انرژی آسیای مرکزی صورت میگیرد که این موضوع به طور مستقیم با بحث امنیت ارتباط پیدا میکند.
در مدت 2 دهه استقلال کشورهای آسیای مرکزی رقابت قدرتهای جهانی و منطقهای به این دلیل منجر به رویارویی مستقیم نشده که از یک سو خود طرفها از قرار گرفتن در چنین مسیری پرهیز کردهاند و از سوی دیگر، کشورهای این منطقه نیز به نوعی کوشیدهاند تا جای ممکن بازی را مستقلانه انجام دهند.
به این دلیل است که تقریبا بیشتر کشورهای آسیای مرکزی دارای طرفهای ثابت خارجی بوده و با مانور دادن بر روی منافع و گاهی رقابتهای ژئوپلتیکی قدرتها و کشورهای تحت نفوذ منطقهای، تلاش کردهاند تا به هیچ یک از آنها امتیاز کامل واگذار نکنند.
دیگر اینکه آسیای مرکزی در 2 دهه اخیر به منطقهای تبدیل شده که چه از نظر وجود ذخایر سرشار انرژی و طبیعی و چه از نظر موقعیت خاص جغرافیایی، نمیتواند در حاشیه توجه قدرتها و کشورهای مهم منطقهای قرار داشته باشد.
این توجه پس از ورود آمریکا و ناتو به منطقه به مراتب افزایش یافت و روسیه و چین را به فکر اقدامات پیشگرانه در راستای ممانعت با نفوذ سیاسی، نظامی و امنیتی واشنگتن و بروکسل انداخت.
پروژههایی که در سالهای اخیر (پس از بازگشت «ولادیمیر پوتین» به قدرت) در عرصههای سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی از سوی مسکو و حوزههای اقتصادی و تجاری و به خصوص زیرساختها از سوی پکن دنبال میشوند، مستقیما با این موضوع مرتبط میباشند.
البته واقعیت امر این است که آمریکا در بیش از یک دهه حضور نظامی خود در آسیای مرکزی و دخیل کردن کشورهای این منطقه از طریق ایجاد پایگاههای نظامی و استفاده از قلمرو آنان برای نقل و انتقال سربازان و محمولهها به افغانستان و بالعکس، توانست نقش خود در عرصههای مختلف و از جمله نظامی و امنیتی را تقویت بخشد.
البته برخلاف انتظارات نخبگان حاکم منطقه، حضور نظامی آمریکا و ناتو منجر به سرازیر شدن سرمایههای کشورهای غربی به آسیای مرکزی نشد و حتی به صورت عمده امید آنان برای تأمین نیازهای مادی (از مواد غذایی گرفته تا مصالح ساختمانی) نظامیان غربی و مردم افغانستان نیز برآورده نشده است.
امروز آن عده از سیاستمداران و کارشناسانی که از ورود نظامیان آمریکا و ناتو به منطقه استقبال کرده و آن را پیشزمینه اصلی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورهای آسیای مرکزی میدانستند، ترجیح میدهند که در اینباره حرف نزنند.
برخلاف تهیه و تصویب استراتژی منطقهای اتحادیه اروپا برای آسیای مرکزی، هنوز پیشرفت خاصی در این زمینه به نظر نمیرسد.
روسیه مهمترین بازیگر منطقه به اعتقاد کارشناسان، در پی حادثه 11 سپتامبر سال 2001 در اذهان نه تنها مردم عادی بلکه بخشی از سیاستمداران کشورهای مختلف دنیا یک نوع تصور قربانی تروریسم شدن آمریکا ایجاد شده بود.
به این دلیل نه تنها رقبای ژئوپلتیکی آمریکا و قبل از همه روسیه با ورود آن به آسیای مرکزی ممانعت نکردند، بلکه کمکهای ممکن را نیز انجام دادند.
هرچند چین نگرانیهایی خود از حضور نظامی آمریکا و ناتو در منطقه و آن هم در همسایگی نواحی حساس اویغورنشین خود را به طور رسمی بیان نمیکرد ولی از طریق تقویت اقدامات تجاری و اقتصادی و بویژه کمک به بازسازی و احداث زیرساختهای حملونقل، صنعتی، انرژی و غیره در کشورهای آسیای مرکزی تلاش میکرد تا دارای جای پای محکم در منطقه باشد.
اما تصور غالب این بود که با وجود «دمیتری مدودف» در کرسی ریاست جمهوری روسیه و برای یک دوره جدید چهارساله در رأس قدرت باقی ماندن وی، نقش مسکو در منطقه تا حد زیادی پائین خواهد آمد که از این فرصت واشنگتن کمال بهرهبرداری را خواهد داشت.
اما با بازگشت «ولادیمیر پوتین» و برجسته شدن نقش مسکو در تحولات منطقهای و بینالمللی این واقعیت بیشتر برجسته شد که ضعیف پنداشتن نقش روسیه در آسیای مرکزی صحیح نیست.
به اعتقاد "رحمتکریم دولت" روزنامهنگار و کارشناس سیاسی، امروز روسیه از تأثیرگذارترین بازیگران خارجی در منطقه است.
وی گفت:نمیتوان نقش سایر قدرتها و بخصوص آمریکا و چین را نادیده گرفت، ولی در مدت بیش از 2 دهه استقلال کشورهای آسیای مرکزی، عملا موردی به نظر نرسیده است که سیاستمداران قرار گرفته در رأس قدرت، برای گرفتن تأیید خود در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی به واشنگتن و یا پکن سفر کرده باشند.
اما برای گرفتن تأیید کرملین به مسکو سفر میکنند که اینگونه حرکت سیاسی به استثنای تعدادی از سیاستمداران مخالف و رسانههای مستقل این کشورها، واکنشهای منفی را نیز به همراه ندارند.
«رحمتالله عبداللهاف» معاون مدیر مرکز مطالعات افغانستان و آسیای مرکزی نیز با تأیید این نظر که روسیه در مباحث منطقهای و بینالمللی فعال شده است، یادآور شد: روسیه اکنون باید یک مرحله نسبتا طولانی کمتوجهی به آسیای مرکزی را که فرصت تحکیم موقعیت برای رقبای ژئوپلتیکی این کشور را فراهم کرد، جبران نماید.
ضمنا مسکو باید نوع نگاه خود به منطقه را تغییر دهد و دیگر فکر نکند که با تهدید و ارعاب نخبگان حاکم آسیای مرکزی میتوان بر وضعیت تسلط پیدا کرد.
زیرا حساب باز کردن مسکو بر روی بیم دولتهای موجود منطقه از احتمال «اقدامات خاص روسیه» رویکرد درستی نخواهد بود.
عبداللهاف ادامه داد: روسیه در عرصههای سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی باید اقدامات همسو با منافع ملی این کشورها را دنبال کند و در این صورت افکار عمومی منطقه از تقویت حضور مسکو حمایت خواهد کرد.
اما متأسفانه هنوز هم برخی از سیاستمداران و کارشناسان مطرح و نزدیک به کرملین و همچنین رسانههای گروهی روسی ناگوارترین و گاهی توهینآمیزترین حرفهای خود را در حق کشورها و مردم این منطقه میزنند که چنین حرکتی از سوی غربیها کمتر و از سوی چینیها اصلا به نظر نمیرسد.
به باور این کارشناس مسائل منطقه، چنانچه روسیه تا حدودی روش منطقیتری از خود نشان دهد، توجه مردم منطقه را بیشتر به خود جلب خواهد کرد.
معاون مدیر مرکز مطالعات افغانستان و منطقه ، گفت: اگر روسیه و چین بتوانند در منطقه تا حد ممکن به صورت هماهنگ اقدام کنند، به میزان بسیار بالایی بر این فضا تسلط خواهند داشت.
زیرا روسیه و چین همسایه منطقه بوده و دارای روابط نزدیک تجاری و اقتصادی با پنج کشور آسیای مرکزی میباشند که آمریکا و اتحادیه اروپا از چنین امتیاز و موقعیتی برخوردار نیستند.
تأثیرگذاری مسکو و پکن در منطقه را جدا از بحث روابط دوجانبه، نقش فعال آنها در سازمان پیمان امنیت جمعی و سازمان همکاریهای شانگهای افزایش داده است.
در سالهای اخیر چین به مسائل امنیتی آسیای مرکزی توجه نشان داده و تلاش میکند تا در این عرصه نیز نقش ایفا نماید.
از نظر رحمت کریم دولت، چنانچه پکن وجود ثبات و امنیت در آسیای مرکزی را با تأمین ثبات و امنیت در منطقه سینکیانگ اویغور مرتبط میداند، پس در سالهای آتی شاهد افزایش نقش پکن در این زمینه و تقویت همکاریهای این کشور با روسیه خواهیم بود که این امر منجر به کاهش نقش بازیگران غیرمنطقهای در آسیای مرکزی خواهد شد.
احتمال بهبود روابط ایران و آمریکا و انتظارات از روسیه و چین همانگونه که اشاره شد تحولات اخیر منطقهای و بینالمللی نشان داد که روسیه مصمم به بازی کردن نقش فعال میباشد.
اما به اعتقاد کارشناسان، هنوز مشخص نیست که این مسئله سیاستی بلندمدت و طراحی شده از سوی کرملین است و یا فقط به اراده شخص «ولادیمیر پوتین» برمیگردد که در ادامه قابل تغییر خواهد بود.
رحمت کریم دولت با اشاره به قضیه «اسنودن» و زیر بار فشارهای آمریکا نرفتن روسیه، تصریح کرد: درحالی که چین با بیرون کردن اسنودن از قلمروی خود از این قضیه کنارهگیری کرد، مسکو قاطعیت غیرقابلانتظاری نشان داد که چه در داخل این کشور و چه در بیرون از آن منجر به جلب توجه مردم نسبت به اقدامات مستقلانه کرملین شد.
از نگاه وی، موضع ثابت روسیه در رابطه با بحران سوریه (ضمن همکاری و هماهنگی با طرفهای ذینفوذ نظیر ایران و چین) نه تنها باعث تغییر مسیر تحولات سوریه و جلوگیری از حمله هوایی آمریکا به این کشور شد، بلکه برای اولین بار پس از فروپاشی شوروی نشان داد که مسکو در صورت اراده میتواند زمینه بازگرداندن اعتبار خود به عنوان قدرت جهانی را فراهم کند.
اما همزمان رحمت کریم دولت این نظر را دارد که باید منتظر ماند و دید که در ادامه این روند روسیه در رابطه با مسائل مهم بینالمللی چه مواضعی خواهد گرفت.
به باور وی، صحبتهای اخیر پوتین در اجلاس باشگاه «والدای» به نوعی بازگوکننده جدیت روسیه میباشد.
"رحمتالله عبداللهاف" نیز حرکتهای اخیر روسیه را در راستای تأیید استقلالخواهی مسکو از خط مشی سیاست خارجی آمریکا دانسته و گفت: چنانچه روسیه و همچنین چین آسیای مرکزی را چه در چارچوب سازمانهای موجود در قلمرو شوروی سابق و چه در قالب سازمانهمکاریهای شانگهای فضای مسئولیت خود میشناسند، پس باید اقدامات واقعا مستقلانه اتخاذ کنند.
وی ادامه داد: به نظر من این اقدام مستقلانه مسکو و پکن میتواند از طریق پذیرش کامل جمهوری اسلامی ایران به سازمان همکاریهای شانگهای بازگو شود، زیرا شرایط قبلی (عدم عضویت کشورهای قرار گرفته تحت تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد) به منظور راضی نگاه داشتن آمریکا و غرب از پیش خود در نظر گرفته شده بود که حالا دیگر باید این اشتباه اصلاح گردد.
رحمت کریم دولت نیز با این دیدگاه کاملا موافق بوده و پذیرش ایران به سازمان همکاریهای شانگهای را یک نوع حرکت سیاسی مسکو و پکن برای جلوگیری از تمایل نزدیکی تهران با واشنگتن میداند.
با این حال، تحلیلگران مسائل منطقه معتقدند که نزدیکی مواضع روسیه و ایران در مسائل آسیای مرکزی نه تنها در زمینههای اقتصادی، تجاری و امنیتی به نتایج مثبتی دست خواهد یافت بلکه به تحقق پروژههای مسکو برای همگرایی با کشورهای منطقه نیز کمک خواهد کرد.
بخصوص کمک ایران در زمینه مقابله با چالشهای پیشروی منطقه و بویژه رشد جریانات انحرافی مذهبی نظیر سلفیت بسیار مهم خواهد بود.
درک این واقعیت روسیه، چین و ایران را در یک سنگر قرار میدهد که ثبات و توسعه آتی آسیای مرکزی در گرو موفقیت آن خواهد بود.
انتهای پیام/
منبع: فارس