به گزارش
خبرنگار دانشگاه باشگاه خبرنگاران،
سجاد مصطفی پور؛ طی نامهای به محمود سریع القلم استاد علوم سیاسی و روابط
بین الملل دانشگاه شهیدبهشتی و مشاور امور بینالملل رئیس جمهور نسبت به
سخنان اخیر ایشان انتقاد کرد و خواستار پاسخگویی به سوالات موجود شد.
جناب آقای دکتر سریع القلم
سلام علیکم؛
مدتی
است که برآنم تا در مقام یک شاگرد از استادی که قرار بود الفبای سیاست را
یادم دهد، به دلیل آنچه در نشریات و خبرگزاریها به قلمتان منتشر میشود
نقدی دلسوزانه داشته باشم و برای روشنتر شدن مسائل سوالاتی نیز به رسم
کلاس درس مطرح نمایم؛ ولی متاسفانه فرصت فراهم نمیشد یا علاقهای نداشتم
عجولانه قضاوت کنم، لیکن سخنان عجیب جنابعالی در مراسم یادبود امام موسی
صدر که مملو از اهانت به ملت شریف ایران بود باعث شد آنچه در کلاس درس از
اساتید دلسوز آموختم را در حد توان ادا کنم و در این مجال، از جنابعالی
بخواهم ضمن پاسخ به سوالات، از ملت ایران نسبت به سخنان ناصواب در صورت
امکان عذرخواهی کنید.
بعد از پیروزی دولت تدبیر و امید در انتخابات
یازدهم ریاست جمهوری، جنابعالی به عنوان مشاور امور بین الملل رئیس جمهور
انتخاب شدید تا بتوانید به عنوان نخبه فکری که همواره دغدغهتان بود و
میگفتید در کشور ما چنین امکانی برای فعالیت نخبگان فکری نیست، با تزریق
سیستم فکریتان، راه گشای مشکلات موجود کشور باشید.
مسلما، با
اشرافی که به گفته خودتان نسبت به مسائل بین الملل داشتید، به خوبی
میدانستید که سیاست خارجی جمهوری اسلامی جدا از سیاست خارجی کشورهای چون
هند، چین، ژاپن است و عملکرد تصمیمگیران و مجریان سیاست خارجی ایران باید
با رعایت اصول، آرمانها و ارزشهایی که جوانان این مرز و بوم به خاطر آن
از جان خویش گذشتند، صورت گیرد. پس قبول چنین مسئولیتی توسط جنابعالی با
علم به این مسائل بود گرچه خودتان شاید آن روزها که دشمن قصد ناکام گذاشتن
انقلاب اسلامی ایران را داشت در ایران حضور نداشتید، ولی تاریخ 34 ساله
انقلاب را به خوبی میدانید.
بدین علت از جنابعالی انتظار داریم در
مسیر ترسیم شده برای انقلاب گام بردارید و با تزریق افکار و اندیشههایی
که رنگ و بوی اسلامی ندارد و شایسته ملت ایران نیست، دشمنان نظام را مسرور
نکنید.
اگر اجازه دهید گریزی به هفت موضع گیری و تحلیل جنابعالی در 6 ماهه اخیر بزنم و از این رو سوالاتی را از محضرتان داشته باشم.
در
نوشتهای گفتید «در دولتهای مدرن، معیشت مردم به دولت ربطی ندارد»، ولی
به خوبی میدانید در جامعه ما، دولت متولی امور داخلی کشور است و از این رو
بود که حجتالسلاموالمسلمین روحانی با شعار بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی
مردم در طی 100 روز بر سر کار آمد. حال سوال اینجاست، سیستم مدنظر مدیریتی
جنابعالی برای اداره کشور و میزان دخالت دولت در اقتصاد برگرفته از چه
نظریه و اصولی است؟ آیا بین جنابعالی و دولت محترم در این بین تناقضی وجود
دارد؟
در مهرماه امسال اظهار کردید «رابطه عمیقی بین آزادی فکری و
خصوصی سازی اقتصادی وجود دارد و بزرگترین قدم برای آزادی فکر در ایران،
خصوصی سازی اقتصادی است، زیرا معاش مستقل از حاکمیت مبنای آزادی است» در
حالیکه میدانیم خصوصیسازی اگر به شکل منطقی و مدیریت شده در هر جامعه
صورت پذیرد، مسلما باعث شکوفایی خواهد بود؛ ولی مدل مدنظر جنابعالی همان
مکانیزم بازار آزاد و سرمایهداری است که منجر به جامعه طبقاتی خواهد شد که
کاملا با مدل اسلامی ایرانی در تناقض است.
آیا به نظرتان میتوان
در جوامعی که مردم گرفتار حصار مسائل اقتصادی شدند از آزادی فکر سخنی به
میان آورد؟ البته چه نوع از آزادی فکر منظورتان است؟ آزادی فکری که مردم
بتوانند در امور کشورشان موثر باشند، نسبت به آن احساس مسئولیت کنند یا
آزادی فکری که مردم صرفا از مسائل اقتصادی بینیاز باشند و فقط به دنبال
گذران زندگی خویش باشند؟ وقتی به کشورهایی که سیستم سرمایهداری بر روح آن
حاکم است نگاه میکنیم مردم را بیتوجه به مسائل کشورشان میبینم مردمی که
در زیر چرخ دندههای سیستم سرمایهداری فقط به فکر گذران زندگی خویش هستند،
اگر نگاهی به آمار جنایتهای صورت گرفته در این کشورها بیندازیم به خوبی
به این مسئله پی میبریم.
بارها در نوشتهها و سخنرانیهای خویش
گفتید«کسانی که زبان انگلیسی نمیدانند، منطقی فکر نمیکنند» سوال اینجاست
منطق مدنظرتان چیست؟ و آیا میزان فهم افراد مگر با تسلط به زبان انگلیسی
سنجیده میشود؟ کشورهایی چون انگلیس و آمریکا که با زبان انگلیسی سخن
میگویند سخنان منطقی به زبان میآورند؟ آیا اقدامات همین کسانی که زبان
مادریشان انگلیسی است، علیه ملت ایران در طول این 34 سال را به یاد ندارید؟
گفتید
«اگر رسانه ملی به توسعه و تفهیم بین المللی معتقد است بایستی نیمی از
برنامههای خود را به زبان انگلیسی تولید و پخش نماید و با انرژی که این
نهاد ملی دارد میتواند ظرف مدت دو سال در فرهنگ جامعه تغییر ایجاد کند» در
حالیکه رهبر فرزانه انقلاب در دیدار مسئولان شورای عالی انقلاب فرهنگی
نگرانی خویش را از ورود اصطلاحات فرنگی به زبان فارسی بیان داشتند و
خواستند مسئولان به این امر توجه ویژه داشته باشند. آیا در کشوری که ماهیت
انقلاب آن، انقلاب فرهنگی با آموزههای اسلامی بود چه نوع فرهنگی میتواند
با پخش برنامههای انگلیسی زبان در رسانه ملی آن هم برای مخاطب داخل اشاعه
پیدا کند؟ آیا همین برنامههای انگلیسی زبان با صرف هزینههای گزاف همه
روزه درصدد به استحاله کشیدن ارزشهای اسلامی نیستند؟
در نقد سیاست
خارجی دولت گذشته گفتید «سکان دار سیاست خارجی کسانی بودند که به محیط بین
المللی حس داشتند نه شناخت؛ حس تعارض،حس تقابل،حس نفی» ولی به یاد داشته
باشید موضع برتر امروز دیپلماتهای کشورمان در صحنه سیاست خارجی در مقابل
قدرتهای بزرگ، به برکت رفتار انقلابی و ایستادگی دیپلماتهای گذشته در باب
حقوق مسلم جمهوری اسلامی است. سیاست خارجی که توانست حس خودباوری و امید
را در دل ملتهای آزادیخواه برانگیزد که نمونه بارز آن تحولات اخیر
خاورمیانه است.
سیاست خارجی که خون شهدای جهاد علمی شهیدان
شهریاری، علیمحمدی، احمدی روشن، رضایینژاد آن را امضا کرده است. آیا
عصابنیت، تنفر و مقابله کشورهای زیادهخواه در مقابل ایستادگی ملت ایران
نشانه سیاست خارجی قدرتمند است یا ضعیف؟ دولتی که جنابعالی در آن مسئولیت
دارید به دنبال تعامل، دوستی و تفاهم با چه کسانی است؟ آیا بهایی که ما
پرداختیم و خواهیم پرداخت هم وزن گامهایی خواهد بود که آنان برای تعامل و
دوستی با ملت ایران خواهند پرداخت؟
در جایی هم گفتید «سیاست خارجی
باید از خیابانها جمع شود» ولی شاهد بودید تصمیم دولت مبنی بر برگزاری
نظرسنجی از مردم در مورد مهمترین مسئله 34 ساله انقلاب یعنی رابطه با
آمریکا که مصداق بارز کشاندن سیاست خارجی به خیابانها بود! اگرچه ما
معتقدیم ملت ایران آنقدر بر اقدامات دولت آمریکا واقف است که میتوانست
جوابی درخور و شایسته به این نظرخواهی بدهد که نمونه آن راهپیمایی 13 آبان
امسال بود. حال سوال اینجاست جنابعالی که همواره از رواج شیوههای
پوپولیستی در کشور ایران اظهار نارضایتی میکنید در جایگاه مشاور رئیس
جمهور نتوانستید مخالفت خویش را با این تصمیم اعلام نمایید؟ آیا پوپولیسم
در جایی برایتان مصداق دارد که منافع تان تامین نشود؟
در اظهار نظر
اخیر خویش گفتید«یک لبو فروش یا راننده تاکسی چطور میتواند در مورد
برنامه هستهای واکنش منطقی نشان دهد»، براستی جای بسی تعجب است چرا که، در
درجه اول اساتید داوران اخلاق در جامعه هستند و در جامعه ایران مردم با هر
شغل و منصبی دارای ارزش و احترام هستند، چرا که، صاحبان اصلی انقلابند و
در واقع انقلاب اسلامی ایران، انقلاب پابرهنگان بود و هرگونه اهانت به ملت
از ناحیه مقام مسئول، به دور از اخلاق اسلامی و سیاسی است. سوال اینجاست
مگر رای این مردم نبود که توانست حجت الاسلام روحانی را در دور اول
انتخابات با فاصله اندک پیروز نماید؟ آیا ملاک شما برای فهم و درک مسائل
صرفا گذراندن چند واحد درسی در دانشگاه یا خواندن کتب دانشمندان غربی است؟
آیا دولت فعلی که جنابعالی در آن مسئولیت دارید دولت اساتید و پزشکان است
یا دولت کل ملت ایران؟ آیا اظهار نظر افراد با هر شغلی خدشه ای به اعتبار
دولت وارد می کند؟ مگر دولت خدمتگزار همین مردم نیست پس چرا باید نظر مردم
در مورد حقوق به حقشان این چنان بر شما سنگین آید؟
شاید بتوان
شالوده و اساس سخنان امروز جنابعالی را در کتاب «عقلانیت و آینده توسعه
یافتگی ایران» به خوبی دید که در پیشگفتار این کتاب با انتقاد از مسیر
توسعه ایران می گویید« دغدغه پیشرفت، توسعه یافتگی و ثبات سیاسی ایران،
همچنان ادامه دارد. کشورهای هم ردیف ما راه خود را پیدا کرده، ما همچنان در
نزاعهای فکری و سیاسی خود غوطهوریم. قبل کشورهایی مثل کره جنوبی، مالزی
وحتی چین بحث توسعه یافتگی را شروع کردیم ولی هیچ توفیقی در این زمینه
نیافته ایم...» شاید بتوان ریشه این نظرتان در مورد مسیر پیشرفت(توسعه)
ناشی از مدل غربی که برای ایران متصور هستید جست و جو کرد که در سراسر این
کتاب با مثال از کشورهایی که با این مسیر توسعه یافته شدند میتوان مشاهده
کرد. در حالیکه ایران اسلامی صرفا به دنبال مادیگرایی نیست معنویت، اررش و
آرمان چیزی است که اهمیت و جایگاهی بسیار بالا دارد چرا که، اندیشه ما
تشکیل حکومت جهانی به دست امام زمان ارواحنا فداه است که در آن تک تک انسان
ها قابل احترامند.
در پایان باید بگویم امیدوارم آنچه در اینجا
آوردم باعث آزردگی خاطر جنابعالی نگردد این نوشته صرفا از روی ابهام در
سخنرانیها و نوشتههایتان که بیش تر در مقام مسئول شایسته نبود به تحریر
در آمد تا با پاسخ منطقی به این سوالات، ابهامات موجود را برطرف نمایید.
والسلام
سجاد مصطفی پور/ دانشجوی کارشناسی ارشد روابط بین الملل
انتهای پیام/