"مرد آهنی 3" برخلاف آنچه که پیش از این گفته شده بود، تم چندان تلخی ندارد.

به گزارش حوزه سینمای جهان باشگاه خبرنگاران به نقل از مووی مگ؛ قسمت اول "مرد آهنی" یکی از بهترین اقتباس های سینمایی بود که از داستانهای مارول تا به امروز انجام شده. " مرد آهنی " بر خلاف همتایان "دی سی" اش ،لحنی صمیمی تر و لحظات مفرحِ بیشتری به همراه داشت که با کارگردانی عالی جان فاوریو و بازی قابل توجه رابرت داونی جونیور ، توانست به یکی از بهترین فیلمهای سال 2008 مبدل شود.

 قسمت دوم این مجموعه در سال 2010 ، اگرچه به فروش مناسبی دست پیدا کرد اما سازندگان از ریسک اضافه کردن خلاقیت‌های جدید به داستان پرهیز کردند چراکه معتقد بودند سری "مرد آهنی" به اندازه کافی جذاب بوده و نیازی به تغییر اساسی در آن نیست. البته این دیدگاه چندان دوام نیاورد و با اکران قسمت دوم، علی رغم تمام نکات تحسین برانگیزی که در وصف این فیلم گفته شد، انتقادات زیادی هم متوجه سازندگان و شخصِ جان فاوریو به دلیل پیروی از تمام فرمول های موفق قسمت قبل انجام شد که همین انتقادات موجب شد تا خودِ فاوریو از کارگردانی قسمت سوم انصراف داده ( یا انصرافش دادند! ) و در اقدامی عجیب ، شین بلک را جایگزین خود دید که فقط یک فیلم را تا پیش از " مرد آهنی 3 " کارگردانی کرده بود.

داستان قسمت سوم "مرد آهنی" از این قرار است: پس از اتفاقات "مرد آهنی 2" و همچنین
انتقام جویان"، تونی استارک ( رابرت داونی جونیور ) حالا بیشتر وقتش را در عمارت عظیم و امنیتی اش سپری میکند. او که به بی خوابی مبتلا شده، بیشتر زمانش را به بررسی و تست تکنولوژی های جدید بر روی لباسش می گذراند و در اینکار از نظرات دوست دختر و همکار قدیمی اش پپر ( گویینت پالترو ) نیز استفاده می کند؛ اما قرار نیست اوضاع همیشه آرام باشد! 

به تازگی یک 2تروریست خطرناک به نام مندرین (بن کینگزلی) از طریق ویدئو به کلِ آمریکا اعلام کرده که قرار است آنها را با خاک یکسان کند و مردم آمریکا نیز به شدت ترسیده اند. این تروریست به زودی به سراغ تونی استارک می رود و عمارت امنیتی او را بطور کامل ویران می کند تا تونی استارک قادر نباشد از تکنولوژی هایی که بصورت مخفیانه ساخته ، استفاده کند اما ...

شاید انتظار مشاهده یک فیلم غیر کلیشه ای از سری " مرد آهنی " ( یا حتی مجموعه فیلمهایی که براساس کمیک ساخته می شوند –بتمن یک استثناء بود - ) ، اتفاقی غیرممکن به نظر برسد چرا که قواعد این سری از این فیلمها مدتهاست که راکد مانده و کمتر کسی به خود جرئت تغییر آنها را می دهد. قسمت اول " مرد آهنی " هم دقیقاً بر پایه فرمول های از پیش تعیین شده ساخته و پرداخته شده بود اما با کیفیت و خلاقیت بالاتر که در چارچوب این فرمول های کلیشه ای قرار میگرفت. اما " مرد آهنی 3 " تا حد زیادی در روایت داستان و پرداخت شخصیت ها ، فراتر از انتظار ظاهر شده و انعطاف قابل توجهی از خود به نمایش گذاشته است.

" مرد آهنی 3 " برخلاف آنچه که پیش از این گفته شده بود، تم چندان تلخی ندارد (بسیاری این تِم را الگوبرداری از سری " بتمن " به کارگردانی کریستوفر نولان می پنداشتند ) . البته در مقایسه با سری پیشین، مشخصاً " مرد آهنی 3 " از لحظات تلخ بیشتری برخوردار است اما هرگز تا حد یک تغییر اساسی به سبک سری " بتمن " پیش نمی رود.3 دلیل اینکه گفته می شد تِم فیلم تلخ است، بیشتر به دلیل متفکر شدن تونی استارک در این قسمت می باشد که از اساس به تمام اتفاقات زندگی اش فکر میکند و گهگاهی هم به بیهوده بودن حضورش بدون لباس ویژه اش اشاره می کند که البته مدت زمان این تفکرات منفی هرگز مانند سری " بتمن " ، طولانی نمی شود و خیلی زود وی به دنیای اَبَر قهرمانی اش باز می گردد و دشمنانش را تار و مار می کند! بهتر است از تِم تلخ فیلم که اصلاً جای بحث ندارد خارج شویم.

شین بلک، کارگردان این فیلم که تنها ساخته سینمایی اش به نام " بوس ، بوس ، بنگ ، بنگ " در سال 2005 یک کمدی جمع و جور و خوش ساخت بود، به خوبی توانسته " مرد آهنی 3 " را به مسیری هدایت کند که نه طرفداران کلاسیک این مجموعه از آن رنجانده شوند و نه منتقدان سرسخت بتوانند مُهر تکراری بودن را بر پیشانی فیلم بزنند. خوشبختانه " مرد آهنی 3 " مملوء از لحظات جذاب و تماشایی است که با یک فیلمنامه قابل اعتنا ( در مقایسه با آثاری " کمیکی " )، حرکتی رو به جلو در سری " مرد آهنی " محسوب می شود.

در این قسمت ما با شخصیت های مکمل جالبی نظیر آلدریچ کیلیان ( با بازی گای پیرس ) مواجه می شویم که یک دانشمند بسیار باهوش است که نظریه خود درمانی ( خود درمانی ، یکی از قدیمی ترین ایده های دانشمندان در سالهای اخیر بوده که براساس آن، انسان قادر خواهد بود خود را تعمیر کند! البته این ایده تا به امروز عملی نشده و به نظر هم نمی رسد به این زودی ها امکان پذیر باشد ) را مطرح کرده اما دولت طبق معمول دنبال منافع خودش از این کشف است. خوشبختانه این داستان ساده و آشنا ، به خوبی توسط شین بلک پرداخته شده و در ادامه به بهترین نحو 4ممکن در قالب یک اثر اکشن، به آن پر و بال داده می شود. بلک همچنین در " مرد آهنی 3 " بالاخره پپر را از فرم هم خانه بودن با تونی استارک خارج کرده و او را درگیر اکشن فیلم کرده است که این بخش جذابیت های بسیاری به سری " مرد آهنی " اضافه کرده که می تواند حسابی تماشاگران را غافل گیر کند. 

البته " مرد آهنی 3 " از مشکلات آشنای این ژانر ( نه اکشن، بلکه ژانر اَبَر قهرمانی ) که گویا هرگز تمامی ندارد نیز برخوردار است. مشکلاتی نظیر پیوستگی داستان به یکدیگر و از دست رفتن تمرکز در نیمه پایانی داستان که متاسفانه دومی، حسابی به چشم می آید، از جمله این مشکل هاست. شین بلک متاسفانه روایت نسبتاً یکدست و منطقی اش را در نیمه پایانی به حال خود رها کرده و داستان را به نحوی پیش می برد که فقط بستری باشد برای رخداد اکشن که در تضاد با نیمه ابتدایی قانع کننده فیلم است. با اینحال می توانم بگویم که " مرد آهنی 3 " در بخش داستان و روایت، یک سر و گردن از " مرد آهنی 2 " بالاتر است اما در مقایسه با قسمت اول، تا حدود زیادی کم می آورد و شاید اگر نیمه پایانی داستان و جمع بندی نهایی، تا این حد با نیمه ابتدایی تضاد نداشت، می توانستم حتی قسمت سوم را بهترین در میان این مجموعه از فیلمها بدانم. 

در بخش اکشن، مرد آهنی کامل و بی نقص عمل کرده و به اندازه کافی لحظات جذاب رقم زده که شما در مدت زمان 130 دقیقه در پای تصویر میخکوب شوید. " 5مرد آهنی 3 " مملوء از CGI های با کیفیت است که کم کم در حال تداخل با واقعیت استند! یکی از جذاب ترین لحظات فیلم ، ویرانی عمارت تونی استارک در فیلم است که به شکل باشکوهی به وسیله جلوه های کامپیوتری خلق شده و با اینکه کوچکترین اثری از واقعیت در آن به چشم نمی خورد، اما واقعا قابل تحسین است. 

رابرت داونی جونیور در " مرد آهنی 3 " ، کمتر از دو قسمت قبلی چرب زبانی می کند، اما بهرحال هنوز حس شوخ طبعی اش را از دست نداده . هنگامی که درباره قسمت اول " مرد آهنی " مقاله ای می نوشتم، عنوان کردم که داونی جونیور بهترین بازیگری است که تابحال در نقش یک اَبَر قهرمان ظاهر شده و با اکران " مرد آهنی 3 " و موقعیت های جدید و متفاوتی که برای شخصیت تونی استارک خلق شده، بیشتر به این نتیجه می رسم که انتخاب داونی جونیور در نقش مرد آهنی یکی از بهترین تصمیم تهیه کنندگان این فیلم بوده است. گویینت پالترو ، بازیگر روتین این سری هم که تا پیش از این ، بیشتر وی را در خانه تونی استارک یا جشن ها مشاهده می کردیم، بالاخره از آن قاب کلیشه ای خارج شده و به بدنه اصلی داستان منتقل شده و به خوبی هم از عهده انجام اینکار برآمده است. دان چیدل در نقش سرهنگ جیمز رودس ، نقشی کلیدی در " مرد آهنی 3 " ایفا کرده که تا حد زیادی باعث خارج شدن مسیر داستان از تک قطبی بودن شده است. اینبار دان چیدل بیشتر از هر زمان دیگری در تصویر خودنمایی می کند و این اتفاق خوبی برای این مجموعه تک قطبی محسوب می شود .

درباره نقش منفی " مرد آهنی 3 " باید کمی تامل کرد چراکه این شخصیت چیزی مابین نقش منفی های کلاسیک و مدرن است و تکلیفش با خودش مشخص نیست! مندرین به مانند کرکترهای منفی کلاسیک سینما ، با صدایی رسا سخنرانی می کند و بسیار هم خونسرد و همیشه در حالت کلوز آپ مشاهده 6می شود! البته این شخصیت بی اعصاب تر از شخصیت های منفی سری پیشین این مجموعه به حساب می آید و پشت آن ریش بلند و ادبیات جذاب، شرارتی عجیب و سنتی نهفته که حال و روز تماشاگر را دگرگون می کند! نمی دانم باید این شخصیت منفی را جذاب بخوانم یا نه ، اما یک نکته همیشه درباره سری " مرد آهنی " صدق کرده و آن هم این است که هرگز نقش منفی خوبی در سری " مرد آهنی " مشاهده نشده است. 

نظر من درباره " مرد آهنی 3 " در مجموع مثبت است. به نظرم " مرد آهنی 3 " توانسته در چارچوب قواعد ژانر اَبَر قهرمانی حرفهای تازه ای برای گفتن داشته باشد و محکوم به پیروی محض از کلیشه های همیشگی نباشد. " مرد آهنی 3 " اگرچه خلاق و تابو شکن نیست، اما به اندازه کافی نکات جدید و تماشایی در خود دارد که بتوانیم از تماشای آن لذت ببریم. اگر بخواهیم سینما را به روایت کلاسیک اش تعبیر کنیم، باید گفت که سینما به معنای سرگرمی است. سرگرمی به معنای آنکه شما بتوانید نزدیک به دو ساعت یا بیشتر، بر روی صندلی خود تکیه کنید و از تماشای یک داستان جذاب و تمام اجزایش لذت ببرید. به نظرم " مرد آهنی 3 " فیلمی است که چنین قابلیتی را در خود دارد، این فیلم می تواند 130 دقیقه شما را بر روی صندلی بنشاند و زمان را از یاد شما ببرد؛ فکر میکنم تماشاگران هم انتظار بیشتری از این فیلم ندارند!


انتهای پیام/ص
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.