به گزارش حوزه سینمای جهان
باشگاه خبرنگاران به نقل از مووی مگ؛ "پایان دنیا " سومین تجربه همکاری سایمون پگ، نیک فراست و کارگردان ادگار رایت می باشد. نتیجه دو همکاری قبلی این سه نفر منجر به خلق آثاری شد که علی رغم فرم روایت منحصر به فردی که داشتند ، توانستند یکی از بهترین های سال باشند. اولین همکاری این دو مربوط به سال 2004 و فیلم " شاون مردگان /Shaun of the Dead " بود که اثری کمدی در ارتباط با دنیای زامبی ها محسوب می شد.
" شاون مردگان " تا به امروز یکی از متفاوت ترین آثار ساخته شده درباره زامبی هاست که نگاهی کمدی و جالب به جماعت زامبی ها دارد. دومین همکاری این سه نفر مربوط به سال 2007 و فیلم " کُرک داغ / Hot Fuzz " که اثری اکشن و پلیسی محسوب می شود ، بود. " کُرک داغ " نیز همانند " شاون مردگان " توانست موفقیت های خوبی نصیب سازندگانش کند. " کُرک داغ " هم در گیشه و هم در مطبوعات با بازخورد بسیار مناسبی مواجه شد و نام تیم سه نفره پگ، فراست و رایت بیش از هر زمان دیگری بر سر زبانها افتاد.
حال این سه نفر پس از 6 سال از آخرین همکاری سه نفره شان ، با فیلمی کمدی – فانتزی به نام " پایان دنیا " به سینما آمده اند تا بتوانند بار دیگر تجربه موفق گذشته را تکرا2ر نمایند. داستان " پایان دنیا " از این قرار است : 23 سال پیش، گری کینگ ( سایمون پگ ) به همراه دوستانش در دوران نوجوانی ، یک شب بی نظیر را رقم زدند و در آن با برگزاری یک تور الکلی و داشتن احساس آزادی و غرور(!) توانستند تا این روز را تبدیل به یک اتفاق خوشایند و خاطره انگیز کنند.
حال پس از 23 سال، گری کینگ پس از پشت سر گذاشتن روزهای سخت زندگی اش، به لندن آمده تا دوستانش شامل اندی ، که حالا یک حقوقدان است ( نیک فراست ) اولیور ، که در کار املاک است ( مارتین فریمن ) استیون ، که تبدیل به یک معمار شده ( پدی کانسیدن ) و پیتر که در حال حاضر فروشنده ماشین است ( ادی مارسان ) را متقاعد کند تا به شهر زادگاه شان، نیتون هون ، بازگردند تا بار دیگر یک تور مشروب خوری راه بیندازند!
این پیشنهاد با موافقت دوستان مواجه می شود و تور این افراد آغاز می شود اما در میانه راه و زمانی که گری بطور اتفاقی با یک نوجوان درگیر می شود و ضربه ای به سر او وارد می کند، متوجه می شود که این نوجوان در واقع یک ربات است. این گروه 5 نفره که مطمئن نیستند چند عدد از این ربات ها وجود دارد، تصمیم می گیرند به تور مشروب خوری خودشان ادامه دهند اما در ادامه مشخص می شود که تعداد ربات ها اصلاً کم نیست و البته آنها سعی دارند تا DNA این گروه را گرفته و از آن استفاده کنند اما...
" پایان دنیا " دقیقاً بر روی ریلی قدم بر میدارد که دو اثر قبلی ادگار رایت ، از روی آن گذر کرده بودند. به نظر می رسد که تیم سه نفره پگ، فراست و رایت به خوبی توانسته اند به یک همفکری مشترک رسیده و در یک مسیر مطمئن قدم بردارند. البته لازم به ذکر است که پگ و فراست علاوه بر اینکه در دو اثر قبلی رایت به عنوان نقشهای اصلی حضور داشتند، خودشان هم فیلمنامه را به کمک رایت به نگارش در آورده اند و علاوه بر حضور موفق در جلوی دوربین، ثابت کرده اند که قلم قابل اعتمادی هم دارند.
شیوه روایت در " پایان دنیا " بدیع و خوشایند است. در اینجا خبری از کلیشه های رایج هالیوودی نیست و اتفاقات بصورت کلیشه وارد داستان نمی شوند و مهمتر اینکه کمتر قابل پیش بینی استند. ما در این فیلم5 با 5 دوست مواجه استیم که از همان ابتدا به نظر می رسد ارتباط خوبی با یکدیگر نخواهند داشت اما فیلم هوشمندانه ذهن تماشاگر را از این موضوع منحرف می کند و به سوی ربات ها سوق می دهد. ربات هایی که نسخه جایگزین از انسانهای زمین می سازند و رفتار یکسانی برای آنان تعریف می کند که روی هم رفته شرایط جالبی را محیا می کنند.
ادگار رایت در کارگردانی و سایمون پگ در فیلمنامه نویسی، موفق به خلق داستانی تازه و بدیع با انواع و اقسام اتفاقات جالب و غیر کلیشه ای شده اند که یادآور نوآوری های این گروه در خلق " شاون مردگان " است.البته تعریفی که ادگار رایت از ربات ها و حضورشان در شهر داشته است، به اندازه ای متفاوت است که تماشاگر را به خود جذب کند و باید گفت که نوع نگاه رایت به مقوله موجودات ربات در " پایان دنیا " کاملاً متمایز و البته ، جذاب بوده است.
خوشبختانه در بخش پرداخت شخصیت ها، " پایان دنیا " مشکل اساسی در خود نمی بیند و ادگار رایت هیچ شخصیتی را به حال خود رها نکرده است. رایت به خوبی توانسته تمامی شخصیت های داستان را در حد قانع کننده ای برای تماشاگر معرفی کند و حتی شخصیت تازه وارد به نام سم چمبرلین ( با بازی رزاموند پیکه ) را به بهترین شکل ممکن پرورش دهد. سم در گذشته رابطه ای با گری داشته و حضور مجدد او در میان اعضای گروه، منجر به اتفاقات جالبی می شود. خوشبختانه شیمی بین گری و سم عالی است و مخاطب هرگز از دیدن این دو با یکدیگر و دیالوگ های تند و تیزی که میانشان رد و بدل می شود و همچنین لحظات کمدی مفرحی که این دو به وجود می آورند، خسته نمی شود.
با اینحال رایت برگ برنده خود در یک سوم پایانی فیلم و زمانی که اندی و گری چهره واقعی خودشان را نشان می دهند، اتفاق می افتد. " پایان دنیا " در این لحظات مخاطب را که در تمام طول مدت فیلم درگیر ربات ها و رابطه سم و گری بوده ، به سمتی دیگر می کشاند و پرده از اختلافات کهنه میان دوستان بر میدارد. یکی از جذاب ترین نکات یک سوم پایانی، دیالوگ های تیز و شنیدنی ( به سبک تمامی آثار انگلیسی ) است که میان شخصیت ها رد و بدل می شود و پگ و فراست به بهترین شکل ممکن آن را به اجرا در آوردهاند.
نیک فراست و سایمون پگ که سالهاست در سینما در حال بازی در کنار یکدیگر استند و به راحتی می توان از آنها به عنوان یکی از بهترین زوج های سینمایی حال حاضر جهان نام برد، در " پایان دنیا " نیز روند خوب خودشان را حفظ کرده اند. پگ و فراست درک بسیار خوبی از موقعیت شخصیت هایشان دارند و از آنجایی که نویسنده اغلب آثار مشترکشا6ن نیز بوده اند، به نظر می رسد که هیچکس بهتر از آنها توانایی اجرای فیلمنامه های خاص شان را نداشته باشد. دیالوگ های تک خطی میان اندی و گری در فیلم فوق العاده است و به راحتی می تواند تماشاگر را تحت تاثیر قرار دهد. دیگر بازیگران فیلم هم که مارتین فریمن و خانم رزاموند پیکه مشهورترین آنها استند، بازی بسیار خوبی ارائه داده اند و در میان آنها، رزاموند حضور موفق تری را تجربه کرده است.
در مجموع باید بگویم که " پایان دنیا " اثری کامل و یکدست می باشد که در ژانر کمدی – فانتزی ، حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. فیلم خوشبختانه از کلیشه ها به دور است، غیرقابل پیش بینی است و در نهایت، دیالوگ ها و موقعیت های نابی در خود دارد که می تواند هر تماشاگر سینمایی را حیرت زده کند. " پایان دنیا " در دوره و زمانی که اکثر آثار فانتزی هالیوود، بیشتر حجم کلیشه ها را به خود اختصاص داده اند، یک اثر کاملاً متفاوت و خوشایند محسوب می شود که لازم است هر تماشاگر سینما حداقل یکبار آن را ببیند.
انتهای پیام/ص