کارگردان سریال"یادآوری" گفت: این مجموعه تلویزیونی شروع قصه اش تلخ اما باورپذیر برای مخاطب بود و در این مجموعه تلویزیونی امیرآقایی برای ایفای نقش تیمور 9 کیلو وزن کم کرد.

به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون باشگاه خبرنگاران، حجت قاسم زاده اصل، متولد 1346 در اردبیل است و امسال 46 ساله می شود. می گوید که نوجوانی و جوانی اش به کتاب خواندن گذشته  و یکبار کتابدار کتابخانه عمومی اردبیل به پدرش شکایتش را کرده که پسر تو ما را اذیت می کند و هفته ای سه بار کتاب به امانت می گیرد! گفته هر کتابی را که برداری نام حجت قاسم زاده نفر قبلی بوده که کتاب را به امانت برده!

قاسم زاده اصل هنوز هم خود را کتاب خوان حرفه ای می داند و از اولین تلاش هایش برای قصه نوشتن صحبت می کند که چندین قصه اش بعد از آمدن به دانشگاه در مجله های آن زمان چاپ شده. او در 21 سالگی در چهارمین دوره مسابقات قصه نویسی و نمایشنامه نویسی دانشجویی توانست رتبه اول را به دست آورد.



اولین کار نمایش او سریال تاریخی ثقه الاسلام تبریزی بود که برای  برای معاونت برون مرزی نوشت و کارگردانی کرد و اکنون "یادآوری" را نیز به عنوان آخرین اثرش برای معاونت برون مرزی کار کرده است. از دیگر کارهای این کارگردان در مقام نویسنده و کارگردان می توان به سریال نمایشی تعزیه "جاودانه سوگ"، تله فیلم های "آخرین روزهای شادبودن"، "تردستی"، "از شنبه تا پنجشنبه"، "تنهایی"، "کسوف"، "پس از پایان"، "ژرفا"، "قصه ها و واقعیت"، "تباهی"، "یک داستان کوتاه و چند داستان دیگر" و "پیدا و پنهان" اشاره کرد.

او فیلمنامه های زیادی هم نوشته و برای ساخت در اختیار کارگردانان دیگر قرار داده، قاسم زاده اصل معتقد است؛ کارگردانان معمولا فیلمنامه را تغییر می دهند که بیشتر این تغییرات غیر ضروری است و شالوده فیلمنامه را متلاشی می کند و به همین خاطر است که می گوید از فروش تمامی فیلمنامه هایش پشیمان است؛ بعضی از فیلمنامه ها را به خاطر پولش فروختم و بعضی ها را هم به خاطر رفاقت و کمک واگذار کردم اما الان آرزو می کنم که کاش هیچ فیلمنامه نفروخته بودم که اگر خودم می ساختم احتمالا به نتیجه بهتری می رسیدیم. قاسم زاده اصل معتقد است؛ نویسنده تا زمانی که فیلمنامه اش را تحویل نداده، همه با او خوب هستند، اما به محض تحویل فیلمنامه، دیگر نویسنده موجود غریبه و نامحرم می شود و همه به خودشان اجازه می دهند فیلمنامه را بازنویسی کنند و مثلا اصلاح کنند و نابودش کنند.

قاسم زاده اصل در سال های اخیر بیشتر روی موضوع مرگ و زندگی در کارهایش تمرکز کرده و دراین باره تله فیلم هایی ساخته که با استقبال بینندگان روبه رو شد.

او در آخرین اثرش که سریال تلویزیونی"یادآوری" است نیز به مضامین انسانی توجه کرده و در بخشی از موضوع سریال اشتباه و انتقام و بخشش را مطرح کرده است؛ یک اشتباه که می تواند مسیر زندگی یک نفر را دگرگون کند. در سریال "یادآوری" یکی از اصلی ترین موضوع ها روبرو شدن هر فرد، با نتیجه اشتباهاتش است.

شبکه " آی فیلم" با ساخت و پخش سریال "یادآوری" به عنوان اولین تجربه کاری، گامی بلند برداشته است. سریالی که اکنون به نیمه پخش رسیده و توانسته مخاطبان بسیاری را با خود همراه کند. انتخاب "حجت قاسم زاده اصل" برای کارگردانی اولین سریال " آی فیلم" انتخابی هوشمندانه بوده چرا که قاسم زاده اصل کارگردانی است که به وسواس و دقت در جزئیات معروف است و تقریبا تمام ساخته های پیشینش مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است و تله فیلم های او توانست آبرویی برای "تله فیلم" دست و پا کند. اینکه چگونه "حجت قاسم زاده اصل" توانست وسواسی را که در تله فیلم های 90 دقیقه ای رعایت می کرد در 1800 دقیقه هم رعایت کند، بهانه ای شد تا به سراغش برویم و با او صحبت کنیم که در زیر میخوانیم:




*آقای حجت قاسم زاده اصل در خصوص فیلمنامه سریال تلویزیونی «یادآوری» صحبت کنید؟

این تصور در همه افراد نهادینه شده است که بی شک فیلمنامه سر صحنه  عوض می شود و همه این موضوع را به عنوان پیش فرض پذیرفته  اند که حتما باید فیلمنامه عوض بشود اما و بزرگترین فاجعه  ای که می تواند اتفاق بیفتد همین موضوع است. زمانی که فیلمنامه برای ساخت آماده شد بنیادی ترین اشتباه تن دادن به شرایط صحنه و خواسته های عوامل است. هیچ کارگردانی دشمن فیلمنامه  نیست و اصولا باید مدافع فیلمنامه باشد و طبیعتا از هر پیشنهادی برای بهتر شدن فیلمنامه استقبال می کند. از آن طرف همه ما با علم و آگاهی و قبول فیلمنامه سر صحنه می رویم، حالا چرا سر صحنه به خواست این بازیگر و ناتوانی آن تولید و تدارکات باید فیلمنامه را عوض کنیم؟!

*آقای حجت قاسم زاده  شما آثاردیگری را در پرونده کاریتان دارید نظرتون در خصوص آنها چیست؟

من تا به امروز به افراد  بسیاری فیلمنامه فروخته ام که از این کارم بسیار پشیمان هستم زیرا به هنگام ساخت فیلمنامه دستخوش تغییرات بسیاری شده است. از” احضارشدگان" که لکه ¬ ی ننگ کارنامه من است تا "قتل آنلاین" که لکه ¬ ی سیاه کارنامه من است تا "سومین روز پس از مرگ"  و "دلبند" و "پس از روز آخر" و حتی سریال "شیخ بهایی" که آثار بدی شدند که من  به هیچ عنوان از ساخت آنها راضی نیستم. بازیگران این فیلمنامه حتی نتوانستند دیالوگ ها را از روی فیلمنامه درست بخوانند! فیلمنامه های بدی نبودند اما فیلم های متوسط رو پایینی از رویشان ساخته شد.



*چرا زمانی که یک فیلمنامه نوشته میشود در زمان ساخت به شدت تغییر میکند؟

نمی دانم چرا وقتی فیلمنامه نوشته می شود به هنگام ساخت دستخوش تحولاتی می شوند. شما وقتی فیلمنامه را خواندی و آن را پسندیدی دیگر چه حقی داری که در آن دست ببری، تغییر می خواهید؟ خوب من هستم چه نیازی است که دیگری این کار را انجام دهد... اینها را می گویم برای اینکه بگویم من جز کسانی هستم که از تغییر فیلمنامه سر صحنه بسیار آزرده هستم و وقتی خودم این آزردگی را تجربه کردم پس به دیگری نیز این آزردگی را تحمیل نمی کنم و اعلام می کنم من به هیچ عنوان در فیلمنامه سریال "یادآوری" دست نبرده ام و تمامی شخصیت پردازی  ها، ایده و ساختار متعلق به نویسنده فیلمنامه خانم "رویا غفاری" است. زمانی که فیلمنامه به دست من رسید کامل بود که تغییراتی بسیار جزئی را خواستار بودم که خود نویسنده انجام داد و با نسخه کامل سر صحنه رفتیم و عین همان فیلمنامه را هم ضبط کردیم و روی آنتن فرستادیم. 

*چرا آثاری که تا به امروز ساخته اید از چند داستان متفاوت برخوردار بوده ـیا پرداختن به اینگونه آثار دشوار نیست؟


چند داستانی نوشتن بسیار بسیار سخت است مخصوصا اینکه نخواهی کلک بزنی یعنی چند داستان جدا بنویسی و در پایان سر هم کنی که البته این موضوع خطای دراماتیک بزرگی است. چند داستانی نوشتن برای من شخصا کار آسانی است و حتی بسیار لذت بخش هم هست. از آن طرف نیز گمان می کنم برای مخاطب امروز یک داستان کافی نباشد و مخاطب خواستار دیدن پیچش های بیشتری در داستان هاست.

یکی از دلایل مهمی که باعث شد که من جذب فیلمنامه  خانم "رویا غفاری" شوم همین چند داستانی بودن و داشتن لایه های بسیار زیاد اجتماعی بود. پرداخت خوب، شخصیت های جاندار، دیالوگ های معنادار، تنوع چشمگیر قصه و روایت و ... مرا وادار کرد تا فیلمنامه "یادآوری "را به تصویر بکشم.



*چرا حال وهوای آثارتان اغلب فضایی غمگینانه دارد؟

در برخی رسانه ها می  شنوم که بعله مردم به اندازه کافی مشکل و غصه دارند و امروز به شادی نیاز دارند اما من بر این باورم که پشت این حرف یک نوع شارلاتانیسم و آماتوریسم خوابیده است که مردم را از واقعیت ها جدا کنند. مردم به دنبال صرفا شادی نیستند که اگر این گونه بود بسیاری از فیلم ها و نمایش ها باید بی مخاطب می ماند که اینگونه نشده و از آن طرف بسیاری از کارهای طنز و سبک بی مخاطب مانده است. من و شما هم جز همین مردم هستیم و می خواهیم تصویر خودمان را ببینیم. قرار نیست فیلم ها را به نیت یاد گرفتن چیزی ببینیم اما قرار است با فیلم دیدن کمی به تجربه زیستی مان اضافه شود، آدم های جدیدی را بشناسیم و با آرزوها و آمال آدم های داستان همراه شویم. یک فیلم خوب به ما این اجازه را می دهد که یک بار دیگر به دنیا بیاییم و زندگی کنیم و تجربه کنیم.
 آرزوی هر فیلمساز و نویسنده ای است که تعداد افراد بیشتری اثر او را نگاه کنند.

*چگونه می توانید موقعیتی را ترسیم کنید که مخاطب نتواند نتیجه پایانی را حدس بزند؟


فیلم باید بتواند موقعتی را ترسیم کند که تا قبل از آن تصورش غیرممکن جلوه می کرده به طور مثال داستان " قصه ها و واقعیت " که بسیار هم مورد توجه قرار گرفت، یک موقعیت اندکی غیر اخلاقی را ترسیم می کرد؛ راننده ای مرتکب قتل شده و از شاگردش می خواهد قتل را گردن بگیرد، یا "تنهایی"  که پدر خانواده باعث قتل داماد خانواده شده اما پسر بزرگش گناه او را گردن گرفته و به زندان رفته و یا "تباهی" که پزشکی همسرش را کشته بود و همراه پلیس دنبال پیدا کردنش بود... این فضاها و ترسیم این فضاها جایش در رسانه خالی است و دیدیم که بیننده های تلویزیون هیچ نوع واکنش تدافعی نداشتند و با فیلم و فیلمنامه همراه شدند چرا که سوال بنیادین فیلم ها این بود که اگر من بودم چه می کردم! وظیفه ما فیلمسازها طرح سوال است نه پاسخ دادن. سوال درست خودش جواب است. من قضاوت نمی کنم، نصیحت نمی کنم، فقط ترسیم می کنم و راستش را بخواهید یک ترفند کوچک هم دارم که سعی می کنم همواره کنار حق بایستم اما به ناحق و غلط و هم اجازه دیده شدن می دهم! ببیننده ها بزرگترین قاضی ها و داورها هستند و احتیاجی ندارند که ما به جای آنها فکر کنیم.



*آیا احساس نمی کرد به هنگام پخش "یادآوری" و قسمتهای آغازین که با صحنه ی قتل آغاز شده است، مخاطب را از دست دهید؟

نه واقعا! شروع اندوهباری داشتیم چون موقعیت داستانی مان ماتم زده و پر غصه و پشیمانی بود. گمان می کردم و اکنون فکر می کنم اشتباه هم نمی کردم که بیننده هایی با دغدغه های بزرگ تر از آنچه در سایر سریال ها طرح می شود با ما همراه خواهند شد که همراه هم شدند. "یادآوری" برای مخاطبش ارزش قائل بود و هست و الان که به نیمه پخش رسیدیم می توانم بگویم: "یادآوری" سریالی برای آدم بزرگ های جامعه است و از دغدغه های بزرگ حرف می زند؛ ماندن و زنده ماندن و حفظ شرافت و پایندی به قول و احترام به خانواده به عنوان سلول بنیادین جامعه و در عین حال حفظ کاراکتر فردی افراد در جامعه و خانواده... نویسنده ما حرف های مهمی داشت و من و بازیگران و عوامل سعی کردیم دنیایی را نشان بدهیم که کمابیش در رسانه جایش یا خالی بود و یا کمرنگ.

مگر ممکن است کسی از دیدن صحنه اعدام لذت ببرد؟! ما در هوای منهای 9 درجه کار کردیم و بسیار برای این سکانس زحمت کشیدیم. بخشی از داستان بود که شالوده و پایه بسیاری دیگر از قصه های سریال قرار گرفته بود. من شخصا موافق اعدام نیستم اما به قوانین کشورم هم احترام می گذارم.  "یادآوری" راجع به قانون و عرف و شرع نیست، ترسیم یک موقعیت بسیار خطیر و دشوار است که در حوزه ی استثناهاست و اگر بیننده های ما کمی صبر کنند خواهند دید که مسیر و هدف ما چیز دیگری بوده و لاجرم باید اعدام را نشان می دادیم. بیشتر نمی توانم توضیح بدهم چون داستان لو می رود اما درست آمدیم و سکانس اعدام تاثیرگذار از آب در آمد.



*چقدر تمایل داشتید "یادآوری" با عقل و احساس مخاطب درگیر شود؟

خواست و هدف نویسنده سریال درگیری عقلایی با داستان بود و هست. حتی شریرترین آدم های سریال هم استدلال های قابل تعمق برای شرارت هایشان دارند و این برگ برنده سریال است که قضاوت نمی کند فقط نشان می دهد و قضاوت با مخاطبین است.  ما هم صحنه های بسیار عاطفی داریم و هم صحنه های بسیار خشن. تعادلی در سریال برقرار است که احتمالا همین حفظ یکی از دلایل پر مخاطب شدن سریال «یادآوری» شده است.

در یک سالن سینما همه با هم فیلم می بینند اما یک فیلم را نمی بینند! هر بخش داستان در چشم مخاطب با آموخته ها و تجربه ها و دنیای ذهنی اش گره می خورد و رنگی به خود می گیرد که منحصرا متعلق به همان یک مخاطب است. در تلویزیون این رقم به چند میلیون می رسد و خود سریال یا فیلم باید آن ظرفیت را داشته باشد که مخاطبان مختلف از طیف های مختلف را جذب کند و برای هر کدام هم حرف تازه ای داشته باشد. من به عنوان یک کارگردان نهایت آرزویم این است که مخاطب بیشتری کار مرا ببیند. هر چقدر به جزئیات بیشتر پرداخته شود می  تواند مخاطب بیشتری را درگیر می کند. ما هر چقدر در بیان جزئیات دقیق تر باشیم می توانیم مخاطبان بیشتری را جذب کنیم.



*نظرتون در خصوصایفای نقش بازیگران سریال چیست؟ 

از تمامی بازیگرهای پروژه رضایت خاطر دارم. "امیر آقایی" برای ایفای نقش "تیمور" در این سریال حدود 9 کیلوگرم وزن کم کرد و تازه این فقط نقطه شروعی برای ساخت تیمور سریال بود که خوب نوشته شده بود و امیر هم به زیبایی آن را بازی کرد. "فرهاد قائمیان" یکی از متفاوت ترین نقش های سریال را به عهده گرفته، نقشی که "وحید جلیلوند" بازی می کند مردی در این جامعه است که نمونه های بسیار دارد اما او توانسته رنگی تازه به این نقش بزند. "مهران احمدی" در نقش مردی که وادار به کرداری ناخواسته می شود دیدنی است و "بهرام ابراهیمی" و "قاسم زارع" و "ثریا  قاسمی" و بسیاری دیگر از بازیگران سریال غافلگیرکننده خواهد بود.  بازیگران جوانتر سریال بعد از این کار گزینه های جدی بسیاری از کارها خواهند شد. ترکیبی از سه نسل بازیگران در این سریال می بینید که در کمتر کاری سابقه داشته است.

*چه مقدار کیفیت پروژه برایتان مهم بود؟


میزان تلاشی که منِ کارگردان برای ارتقا کیفیت سریال به کار می برم دقیقا برابر است با میزان احترامی که برای بیننده ها قائل هستم! من برای مردم کشورم احترام بسیار قائلم و شان بسیار زیادی برایشان متصور هستم. در سریال "یادآوری" در اندازه توانم تلاش کردم و بسیار هم سختی کشیدم که بتوانم سریالی در خور نگاه مردمم بسازم. مردم حق دارند وقتی لطف می کنند و در روز 45 دقیقه وقت شان را در اختیار ما قرار می دهند دست خالی و ناراضی از پای سریال بلند نشوند.
 
گفتگو از: منا شمسایی

 
انتهای پیام/ص
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
اسما
۱۰:۲۶ ۱۸ شهريور ۱۳۹۳
من از نقش تیمور خوشم امد
آخرین اخبار