یکی از روزهایی که ملت ایران هر لحظه انتظار آن را با دمیدن هر نفسی برای خود می‌کشید، پایان طاغوت پر نخوت زمانه بود تا اینکه در بیست و ششمین روز از دی ماه سال 1357 در آستانه‌ پیروزی انقلاب اسلامی، محمدرضا شاه پهلوی دیگر تحمل فشارهای مردم انقلابی را نداشت و مجبور به فراری شد که سقوط رژیم شاهنشاهی را حتمی ساخت.

به گزارش خبرنگار احزاب باشگاه خبرنگاران، گذر از تاریخ پرتلاطم کشوری که روزهای سرنوشت‌ساز تلخ و شیرین زیادی را از خود به یادگار گذاشته، همیشه پر خاطره و سرشار از تجارب مختلف است.

کشوری که تاریخش با حکومت پادشاهان مختلف روزها و ماه‌های سرنوشت‌سازی برای خود خلق کرده و از برقراری ظلم، ستیز، وابستگی و دیکتاتوری به سمت‌و سوی برقراری حکومتی که در سایه‌ی اقتدار، استقلال و آزادی باشد گام برداشت. شاید بتوان تلاش‌های مردم، روحانیون و مبارزان انقلابی را در دستیابی به انقلاب اسلامی در ماه‌های و روزهای پایانی سال 1357 اوج این حرکت انقلابی دانست. روزهایی که با انتشار اخبار خوش از دستگاه سلطنتی یأس مردم به امید مبدل شد.

بیست و ششمین روز از دی ماه زمستان سال 1357 یکی از روزهای پرامیدی برای ایرانیانی بود که انتظار زیادی را برای برقراری حکومت اسلامی کشیده بودند و خون‌های فراوانی را فدای این امر کردند روزی که با فرار شاه از سرزمینی که هیچگاه به آن افتخار نمی‌کرد بر طاغوت پر نخوت زمانه مهر بطلان زدند.


شاه با فرح در رفت

بیست و ششمین روز از دی ماه سال 1357 در آستانه‌ی پیروزی انقلاب اسلامی، محمدرضا شاه پهلوی دیگر تحمل فشارهای مردم انقلابی را نداشت و مجبور به فراری شد که سقوط رژیم شاهنشاهی را حتمی ساخت.

فرار شاه مخلوع ایران به همرا "فرح دیبا" و فرزندانش که پس از گذشت سی‌و چهار سال کماکان در آوارگی به سر می‌برند و همچون پدران خود به نوکری اربابان خویش می‌پردازند، ادامه دارد.

پهلوی‌های باقیمانده از پدر و پسر(رضا و محمدرضاه) به قصد انتقام‌جویی از ملت ایران راه پدران خویش را در پیش گرفته‌ و با استفاده از شبکه‌های فارسی زبانی همچون بی.بی. سی، من و تو، VOA و دیگر شبکه‌های که به صورت انفرادی از سوی سلطنت‌طلبان کارگردانی و هدایت می‌شود در پی تداوم و رسیدن به اهداف اجداد خود هستند تا به گمان خود برای بار دیگر ملت ایران را به دامی بزرگ بیاندازند و به نوعی عقده‌های سی‌و چهار ساله‌ی خود را با انتقام از ملت ایران مرتفع سازند.

اما در 26 دی ماه سال 1357 شاه معدوم برخلاف پدر خود، رضا شاه كه پس از ۱۶سال حاكمیت مستبدانه تحت حمایت انگلیس از كشور خارج شد، بدون استعفا و فرار به سرزمین اربابان خود، سرنوشتش را بدین‌گونه رقم زد.



دلایل فرار شاه از ایران چه بود؟

گسترش اعتراضات مردمی در آن زمان به خاطر دلایل مختلفی همچون روحيه ديكتاتورى، فقدان اعتماد به نفس، فقدان پايگاه مردمى، بيگانه‌پرستى و وابستگى، بلند‌پروازى، خودشيفتگي و عقده خود بزرگ‌بيني، تمايل به تملق و چاپلوسي، بي‌اعتقادي مذهبى، فساد اخلاقى، هوس‌رانى از جمله موضوعاتی بود که شاه را از نظر روانی دچار مشکلات فراوانی ساخته بود و تمامی این عوامل به تنهایی در تایید مهر بطلان بر رژیم شاهنشاهی کافی بود.

از دیگر دلایلی که زخم کهنه مردم را بازتر و عمیق‌تر می‌کرد مسائلی بود که در حوزه‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از سوی خاندان شاه و درباریان رخ می‌داد که در پی آن ملت مسلمان ایران با فریادهای خود نشان دادند که دیگر تحمل فساد گسترده‌ی مالی دربار، حيف و ميل بيت‌المال، برگزاری جشن‌هاي 2500 ساله شاهنشاهي، ترويج ارزش‌هاي منحط غربي تحت عنوان آزادي زنان، ترويج پوشاك، موسيقي و هنر غربى، تغيير در الگوي مصرفى، تضعيف ارزش‌هاي مذهبي و ملى، بها ندادن به شخصيت و كرامت والاي انسان و مبارزه با آزادي‌هاي انساني، سیاسی، توهين به اعتقادات مذهبي مردم و مخالفت با دين و شعائر مذهبي همچون حجاب، روحانيت و عزاداري و ... را ندارند.

در ابعاد سیاسی شکل‌گيري و گسترش نهضت اسلامي، هماهنگي قيام‌هاي مردمي به رهبري خميني کبیر، کشتار 17 شهريور، اعتصاب کارکنان شرکت ملي نفت، به كارگيري نيروهاي بهايي، صهيونيستي و افراد لائيك در مصادر قدرت، وابستگی به غرب، خيانت به كشور و... به نوعی کنترل امنيت کشور را از دست نيروهاي رژيم خارج و موجب شد که در زمان کوتاهي، پايه‌هاي اقتدار رژيم 2500 ساله شاهنشاهي سست شود.

محمدرضا پهلوی كه سال‌ها تحت حمایت اربابان آمریكایی خویش، كشور را تحت‌ سلطه گرفته و مملکت را عرصه تركتازی و غارتگری‌های خود قرار داده بود، زمینه‌های اعتراض بیشتری از سوی مردم را در بحبوحه‌ی انقلاب فراهم ساخته بود و مردم به رهبري علما خواستار حقوق خويش شدند و شاه هم روز به روز از لحاظ قدرت ضعيف‌تر مي‌شد و به نحوي كه براي وي و مشاوران خارجي او آشكار شد كه شاه در اين بازنده‌ی واقعی میدان است.



اما در شرایط و روزی که شاه مخلوع ایران عرصه را بر خود تنگ می‌دید و فرار را بر قرار ترجیح داد، مردم در سراسر ایران به خیابان‌ها آمدند و با پخش شیرینی، این رویداد مهم تاریخی را جشن گرفتند چراکه ۲۶دی ماه ۵۷ نقطه عطف دیگری در تاریخ سراسر حماسه انقلاب سرخ و اسلامی ایرانیان به حساب آمد و از طرفی دیگر امیدهای مردم برای برقراری حکومتی اسلامی روز به روز رنگ واقعیت به خود می‌گرفت.

آنچه در روز فرار شاه در فرودگاه گذشت

"فرح دیبا" همسر شاه که همسفر او در فرار از کشور بود، درباره آنچه که در فرودگاه مهرآباد گذشت، می‌گوید:« عزیمت محمدرضا و من در 26 دی ماه 1357 انجام شد. دخالت آمریکا در امور داخلی ایران به اندازه‌ای رسیده بود که دیگر حتی ما را هم در جریان امور قرار نمی‌دادند. و شاه به من گفت: به محض اخذ رای اعتماد توسط بختیار، کشور را ترک خواهیم کرد. ما در روزی که بختیار به مجلس رفته بود در فرودگاه بودیم و جریان مجلس را از طریق تلفن بی‌سیم گوش می‌کردیم.»

در حالیکه مردم در جشن و پایکوبی فرار شاه از کشور بودند و از شادی سر از پا نمی‌شناختند، "سپهبد ربیعی" فرمانده نیروهای هوایی دست محمدرضا را گرفته بود و رها نمی‌کرد و عده‌ای چاکر و نوکر شاه در لحظات پایانی با اصرار بر چاپلوسی که مورد پسند شاه بود، خود را روی پای محمدرضا انداخته بودند. چرا که به پایان سرنوشت خود آگاه شدند و به عدم پذیرش خود در نزد ملت اقرار می‌کردند.

محمدرضا شاه که به شدت متاثر و ناراحت اوضاع خود و فرزندانش در کشور بود و خطر را برای ماندن خود صدچندان دید و در حوالی ظهر که ساعت از یک بعدازظهر هم گذشته بود و پس از دو ساعت انتظار در فرودگاه در میان بدرقه متملقانه‌ی "شاهپور بختیار" «نخست‌وزیر» "جواد سعید"(رئیس مجلس شورای ملی)، "علی‌قلی اردلان"(وزیر دربار) و فرماندهان عالی‌رتبه ارتش و گروهی از رجال و شخصیت‌های مملکتی از فرودگاه مهرآباد تهران گریخت.

خسرو معتضد در گفتگو با باشگاه خبرنگاران، گفت: شاه فدای توهم خود شد که آمریکا در هر شرایطی حامی اوست در حالی که هر شخصی و مقامی باید به ملت خود متکی باشد.

گفتگوی‌ پایانی محمدرضا شاه در لحظات فرار از کشور

فرح دیبا به گفتگوی کوتاه پایانی محمدرضا اشاره می‌کند و در این باره می‌گوید: « محمدرضا در گفتگوی کوتاهی که پای پلکان هواپیما با خبرنگاران انجام داد گفت "برای چند روز استراحت به اسوان «مصر» می‌رود. همانطور که در موقع تشکیل این دولت گفته بودم مدتی است که احساس خستگی می‌کنم و احتیاج به استراحت دارم ضمنا گفته بودم بعد از این که خیال ما راحت شود و دولت مستقر شود به مسافرت خواهم رفت و این سفر اکنون آغاز می‌شود."



آوارگی شاه از 26 دی 1357 تا فروردين 1359

شاه در اولين مرحله از سفر با هواپیمای اختصاصی‌اش وارد آسوان مصر شد. سپس در دوم بهمن 1357 به مراكش رفت. شاه تصميم داشت رهسپار آمريكا شود اما مقامات آمريكائي به دليل اوجگيري بحران سياسي در روابط تهران و واشنگتن، مايل به پذيرائي از وي نبودند. محمدرضا پهلوي در شرایطي كه نتوانسته بود كشوري را به عنوان پناهگاه بيابد، مجبور شد در روز دهم فروردین ماه 1358 به باهاما(كشوری در اقیانوس اطلس شمالی و در منطقه كارائیب) برود. در روز 20 خرداد 1358 با يك هواپيماي كرايه‌اي راهي مكزيك شدند. پس از 4 ماه اقامت در مكزيك وي مطلع شد كه دولت كارتر با سفر او به آمريكا صرفاً با هدف معالجه بيماريش موافقت كرده است. از اين رو در 30 مهر، مكزيكوسيتي را به مقصد نيويورك ترک کرد و در بیمارستانی در این شهر بستری شد.

اما در ادامه دولت مكزيكوسيتي هم به خاطر حفظ روابط سياسي خود با حكومت تهران مايل به ميزباني مجدد شاه نیست. بدترين لحظه شاه و همسرش زماني بود كه در 11 آذر 58 از بيمارستان نيويورك مرخص شدند ولي هنوز مقصدي براي سفر نداشتند. در نتيجه آنان با يك هواپيماي نيروي هوائي آمريكا به مقصد تكزاس پرواز كردند تا 2 هفته باقي مانده از رواديد خود را در آنجا در داخل آپارتماني كوچك بگذرانند. اما خبر رسيد كه آپارتمان مزبور آماده نيست.

زندگی در بیمارستان روانی


شاه و همسرش به مكاني كه بعداً معلوم شد، تيمارستاني براي نگهداري بيماران رواني است برده شدند. با ورود به اين مكان همسر شاه براي نخستين بار با داد و فرياد به همراهان آمريكائي خود اعتراض كرد و گفت: «آيا ما در اينجا زنداني هستيم؟ آيا كارتر ما را زنداني كرده است؟ ما در اين جا ديوانه خواهيم شد؟ بايد بيرون برويم.» اما آنها در نهایت به پايگاه‌هاي نظامي «لك لند» تكزاس منتقل شدند.
 
بعد از مدتی شاه مجبور به اقامت در پاناما شد و در 24 آذر 1358 پاناما در آمريكائي مركزي برده شدند.

"توريخوس" رئیس‌جمهور پاناما در پايان ملاقاتش با شاه در 25 آذر به يكي از مشاورينش گفت: «شاه مانند پرتقالي است كه تا آخرين قطره آبش را گرفته‌اند و تفاله‌اش حتي به درد غذاي خوكها هم نمي‌خورد. اين سرانجام كسي است كه كشورهاي بزرگ او را چلانده‌‌اند، شيره‌اش را كشيده‌اند و تفاله‌اش را دور انداخته‌‌اند.»

با همه اين مشكلات، شاه و همسرش 100 روز در پاناما ماندند و سپس به اصرار رئيس‌جمهور مصر و همسرش، روز سوم فروردين 1359 رهسپار قاهره شدند. شاه روز هشتم فروردين در بيمارستان معادي قاهره تحت عمل جراحي طحال و كبد قرار گرفت. عاملی که موجب مرگ او شد و این پایان دیکتاتوری بود که هرگز به ایرانی بودن خود افتخار نکرد و همواره به آن پشت می‌کرد.

با گذشت سی و پنج سال از آوارگی و فرار خاندان پهلوی اخبار گوناگونی در برهه‌های مختلف زمانی مبنی بر خودکشی و یا مرگ مشکوک فرزندان آواره‌ شاه به گوش می‌رسد و این نشان‌دهنده این است که این خاندان با حضور در کشور‌های بیگانه با دربه‌در‌ی در حال پس دادن تاوان اقدامات خیانت‌کارانه‌ خود هستند.

 آنچه که مسلم است اینکه ملت انقلابی ایران در شرایط سختی که نظام جمهوری اسلامی با آن مواجه بوده حاضر به پذیرش دشمنان خود نبوده و در هر حالتی خواهان استقرار حکومت جمهوری اسلامی ایران هستند و سلطنت‌طلبان را به همراه دیگر دشمنان قسم‌خورده‌ خود از فعالیت‌ها و تبلیغاتشان علیه کشورمان ناامید می‌کنند.

آنها باید بدانند که ملت غیور و فهیم ایران به منظور حفظ استقلال و عزت کشور، خواهان کسانی‌اند که خادم و دلسوز واقعی باشند و نه اینکه با سابقه خدمت‌رسانی به استکبار در کارنامه‌ خود، سرزمینمان را به تاراج بگذارند.

گزارش: زهره حاتمی

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار