به گزارش
خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران، دائرةالمعارف حقوق بینالملل عمومی، "مداخله" را نفوذ همراه با فشار یک کشور در امور داخلی یا خارجی کشور دیگر میداند که اراده حاکم کشور مورد مداخله را نقض کرده و هدف آن وادار کردن کشور به رفتاری خاصی است.
در این گزارش به بررسی مداخلههای سیاسی و نظامی آمریکا در سایر کشورهای جهان و آسیبها و بحرانهای ناشی از این مداخلهگریها خواهیم پرداخت.
"آیزنهاور" سی و چهارمین رییسجمهور آمریکا در ژانویه 1961، در نطق خداحافظیاش در کنگره آمریکا چنین گفت:"من در دوران ریاست جمهوریام دو دستاورد داشتم، یکی کودتا علیه دولت کاستریو آرماس در گواتمالا و دیگری کودتا علیه دولت مصدق در ایران".
واکاوی جمله فوق که بر زبان یکی از روسای جمهور آمریکا جاری شده است و در آن مداخله در امور یک کشور و سرنگون کردن دولت قانونی آن کشور، بعنوان دستاورد ذکر شده است، نشان دهنده آن است که اصل مداخلهگری جهت تامین منافع، یکی از اصول ثابت دکترین سیاست خارجی آمریکاست؛ مداخلهگریای که گاه رنگ و بوی حقوق بشری پیدا میکند و آمریکاییها را برای توجیه تعدیگری خود به ابزارهای انسان دوستانه متوسل میکند.
شاید قلمفرسایی پیرامون کودتای 28 مرداد و سقوط دولت قانونی مصدق در ایران توسط سرویسهای جاسوسی آمریکا، تکرار مکررات باشد.
بنابراین در این گزارش سعی میشود تا دیگر مداخلههای سیاسی و نظامی آمریکا که در کشورهای دیگر صورت گرفته است، مورد بررسی قرار گیرد.
شاید تصور رایج این باشد که مداخلات نظامی و سیاسی آمریکا در نقاط مختلف جهان و نقض حاکمیت ملی کشورها تنها مختص به دوره معاصر است، اما مرور گذرا تاریخ نشان میدهد که این کشور از بدو تاسیس، اقدامات مداخله جویانهای را در مناطق و کشورهای دیگر انجام داده است؛ البته در دوران معاصر بویژه پس از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده آمریکا به منظور بسط هژمونی، سیاستهای مداخله گرایانه خود در عرصه بینالملل را تشدید کرده است.
در اوایل قرن 19 بود که "جیمز مونرو" رییسجمهور وقت آمریکا با تدوین دکترینی خاص، غولهای استعمارگر اروپایی از جمله اسپانیا، روسیه و انگلیس را از دخالت در امور کشورهای آمریکای لاتین برحذر داشت و بدین ترتیب منطقه آمریکا جنوبی به حیاط خلوت آمریکا تبدیل شد.
از آن تاریخ به بعد روند مداخلهگریهای آمریکا در حوزهها و مناطق مختلف رشدی فزاینده یافت و به تعبیری این مداخلهگریها از حیز شمار خارج شد لذا در این گزارش به منظور جلوگیری از اطناب، تنها به بخشی از دخالتهای نظامی و سیاسی آمریکا طی دو قرن اخیر خواهیم پرداخت.
پاتریس لومومبا و مرگی دلخراش در ژوئن 1960، پاتریس لومومبا پس از سالها توانست کشور کنگو (زئیر) را از یوغ استعمار بلژیک برهاند، لومومبا با مبارزاتی که از جوانی آغاز کرد، راه را برای استقلال زئیر از بلژیک فراهم کرد و دست آمریکاییها و بلژیکیها را از منابع و بانکهای کنگو کوتاه ساخت.
لومومبا در نخستین روزهای حکومت خود، دستور اخراج و خلع ید مستشاران بلژیکی از استان "کاتانگا" که سرشار از منابع غنی مس، طلا و اورانیوم بود را صادر کرد، اما فرمان لومومبا توسط مقامات بلژیکی که پشتیبان "موسی چومبه "در کاتانگا بودند نادیده گرفته شد.
لومومبا که از برقراری نظم توسط نیروهای سازمان ملل ناامید شده بود، این بار از مسکو (پایتخت اتحاد جماهیر شوروی) درخواست کمک کرد، درخواستی که برای آمریکا و متحدانش در اوج جنگ سرد عبور لومومبا از خط قرمز محسوب میشد.
سردمداران کاخ سفید که با استقلال یافتن کنگو توسط لومومبا، دست خود را از ذخایر اورانیوم این کشور جهت مصارف اتمی کوتاه میدیدند، در نتیجه با اعلام حمایت از "موسی چومبه"، زمینه سقوط دولت نوپای لومومبا را فراهم کردند.
در 17 ژانویه 1961، یکی از تاسفبارترین و دلخراشترین مرگهای رهبران سیاسی جهان رقم خورد و جسد لومومبا پس از قطعه قطعه شدن، توسط مزدوران سازمان سیا در اسید سوزانده شد.
سالوادور آلنده، قربانی کودتایی آمریکایی در نوامبر 1970، "سالوادور آلنده" پس از چهل سال حضور در صحنه سیاسی شیلی، به سمت ریاست جمهوری این کشور نائل شد. وی پس از رسیدن به ریاست جمهوری برنامه سوسیالیستی جنجالبرانگیزی به نام راهی به سوی سوسیالیست را پیاده کرد و بسیاری از صنایع این کشور را ملّی اعلام کرد.
در 11 سپتامبر 1973، "ژنرال پینوشه" فرمانده ارتش شیلی که مورد حمایت واشنگتن بود با تسخیر کاخ ریاست جمهوری این کشور، پس از کشتن رییس جمهور قانونی شیلی یعنی آلنده، کودتای خود را به نتیجه رساند. اسناد فراوانی از حمایت و پشتیبانی دولت وقت ایالات متحده آمریکا از این کودتا وجود دارد.
پس از سقوط دولت قانونی آلنده و روی کار آمدن پینوشه در شیلی، کاخ سفید به حمایت تمام و کمال از این ژنرال خونخوار پرداخت. گفتنی است در دوران زمامداری پینوشه در شیلی حدود سه هزار و دویست نفر کشته شدند و دهها هزار نفر در این کشور به جرائم واهی، محکوم به زندان و تبعید شدند.
ویتنام، باتلاق جنگی آمریکا جنگ ویتنام را باید پرمخاطرهآمیزترین مداخله نظامی آمریکا در قرن 20 دانست، جنگی که از آن بعنوان باتلاق ویتنام یاد میشود و به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، این جنگ حیثیت نظامی و سیاسی دولت آمریکا را در عرصه جهانی به بازی گرفت.
در سال 1955 نخستین گروه نظامیان آمریکایی به منظور یاری رساندن به نظامیان فرانسوی که در نبرد با ویت مینهای سیاهپوشهانوی شکست سنگینی را متحمل شده بودند، راهی ویتنام شدند. در سال ۱۹۶۴ که "جانسون" به ریاست جمهوری آمریکا رسید، تعداد نظامیان آمریکایی در ویتنام به ۲۱ هزار تن رسید.
در بهار ۱۹۶۵ نیروی هوایی آمریکا در عملیات رعد خروشان که بیش از ۴۴ ماه به طول انجامید با چندین فروند بمبافکنهای بی۵۲ و اف۱۱۱، چیزی نزدیک به یک میلیون تن بمب را بر سر مردم ویتنام شمالی آوار کرد.
سرانجام در اوایل دهه 70 میلادی آمریکاییها که در مداخله نظامی خود در ویتنام با شکست تحقیرآمیزی روبه رو شده بودند، پس از صرف هزینههای هنگفت و دادن تلفات بسیار با فشار افکار عمومی جهانیان و مردم آمریکا از باتلاق جنگ در ویتنام هزیمت کردند.
جزیره خوکهاعملیات خلیج خوکها، یک عملیات نظامی ناموفق بود که توسط آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا برای ساقط کردن حکومت کمونسیتی فیدل کاسترو در کوبا طراحی شده بود.
در ۱۷ آوریل ۱۹۶۱ به دستور "جان کندی" رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، نیروی ۱۷۰۰ نفری از ضد انقلابیون کوبایی با کمک عوامل سیا در خلیج خوکها در جنوب کوبا پیاده شدند تا با رژیم تازه به قدرت رسیده "فیدل کاسترو" رهبر کوبا مبارزه و آن را سرنگون نمایند.
این توطئه آمریکاییها اگرچه توسط نیروهای وفادار به رهبر کوبا خنثی شد، اما زمینه یک بحران موشکی در سال 1962 را فراهم آورد. بحرانی که جهان را تا آستانه یک جنگ تمام عیار اتمی پیشبرد.
سایر مداخلههای آمریکادر سال 1969، آمریکا به بهانه حفاظت از جان شهروندان آمریکایی در جمهوری دومینیکن، ۲۰ هزار نیروی نظامی را گسیل داشت تا از فروافتادن این کشور به دامان کمونیسم جلوگیری کند.
در سال 1968، آمریکا بمباران مخفیانه دو کشور لائوس و کامبوج را برای نابودی نیروهای ویتنام شمالی آغاز کرد. این عملیات دو سال ادامه یافت.
در 3 ژوئن 1988 (12 تیر 1367)، ناو آمریکایی وینسنس، هواپیمای مسافربری خط هوایی ۶۵۵ ایران را با ۲۹۰ مسافر و خدمه پرواز سرنگون کرد. نکته جالب آنکه پس از این حمله وحشیانه، کاخ سفید مدال شجاعت ویژه خود را به "ویل راجرز" فرمانده این ناو اعطاء کرد.
در 16 ژانویه 1991،عملیات توفان صحرا با حمله ارتش آمریکا به عراق و با هدف آزادسازی کویت آغاز شد. این عملیات در ۲۸ فوریه پایان یافت.
در سال 1993، کشتیهای آمریکایی به همراه ۲۰ هزار سرباز به آبهای هائیتی اعزام شدند تا بر تحریم این کشور نظارت کنند.
پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، در 7 اکتبر2001، نیرهای آمریکایی در قالب نیروهای ائتلاف به افغانستان حمله کردند و غیرنظامیان زیادی در این حمله آمریکا کشته شدند.
در 20 مارس 2003، ارتش آمریکا به بهانه وجود تسلیحات کشتار جمعی در عراق، به بغداد لشگر کشید و در این لشگرکشی آمریکاییها هزاران غیرنظامی عراقی کشته شدند.
در سالهای اخیر، مداخلهگریهای آمریکا در نقاط مختلف جهان، که نقض حاکمیت ملی کشورها و نقض حقوق بشر را بدنبال داشته است، ابعاد گستردهتری به خود گرفته است؛ بویژه پس از وقوع بیداری اسلامی در کشورهای عربی خاورمیانه، آمریکاییها به منظور جلوگیری از اضمحلال منافعشان در کشورهای انقلاب کرده، تلاشهای زیادی را ترتیب دادند که البته این تلاشها بیشتر جنبهای سیاسی داشت چرا که آمریکاییها به دلیل آگاهی نسبت به منفور بودن خود در سطح منطقه تمایلی به مداخله نظامی در این کشورها نداشتند.
بدون تردید، همانگونه که در ابتدای این گزارش ذکر شد، میزان مداخلههای نظامی و سیاسی آمریکا در مناطق مختلف دنیا از حیز شمار بیرون است و مسلما ذکر همه آنها در قالب یک گزارش نمیگنجد، اما در این گزارش تلاش شد تا به بخش کوچکی از مداخلهگریهای آمریکا به صورت موجز اشاره شود.
انتهای پیام/