به گزارش خبرنگار رادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران سريال پايتخت 3 ، كه ادامه سري اول ودوم اين مجموعه است  ، درحالي موفق به جذب حداكثري مخاطبان  شده است كه تاكنون سابقه نشان داده ، سري سازي از مجموعه ها و سريال هاي موفق در تلويزيون ايران سرانجام خوبي نداشته است. اتفاقي كه درخصوص سريال خانه سبز يا زير آسمان شهر افتاد وباعث شد تا علي رغم استقبال خوب مخاطبان از سري اول آنها ،مجموعه هاي مذكوردر ادامه سازي چندان موفق نباشند، همواره اين باور را دامن زده كه سري سازي در تلويزيون ايران يك ريسك بزرگ است .

 با اين حال ودرچنين شرايطي سبكه يك سيما كه چند سالي است پر بيننده ترين سريال هاي سيما به ويژه در مناسبت هايي همچون ماه مبارك رمضان و عيد را ساخته است ، اين ريسك را پذيرفته وسري سوم  پايتخت را نيز روانه آنتن كرده است  تا نشان دهد، سري سازي در تلويزيون ايران هم جواب مي دهد به شرطها و شروط ها.

شرط اول موفقيت سريال پايتخت ، را مي توان درپرداخت درست شخصيت هايي يافت كه بي شك عمده بار جذابيت سريال را بدوش مي كشند. 

در پايتخت چهار شخصيت اصلي يعني نقي ، ارسطو ، هما و بابا پنجعلي وجود دارند كه به معناي واقعي كلمه شخصيت هستند و جزئي ترين  ويژگي هاي شخصيت پردازي درآنها لحاظ شده است.   
شخصيت هاي ساده صميمي و دوست داشتني كه به جرات مي توان گفت نظير آنها را كمتر در سينما و تلويزيون ايران ديده ايم . 

اين شخصيت ها هرچند لهجه و آداب وروسوم بخش خاصي از مردم ايران  را نمايندگي مي كنند ،اما رفتارهاي مبتني بر اخلاق ايراني و اسلامي آنها نماد هر ايراني به معناي واقعي كلمه است و به همين دليل نيز مردم ايران با هرقوم و نژادو هرزبان و  گويشي با انها ارتباط برقراركرده وهمذات پنداري مي كنند. 

ويژگي هاي متفاوت اين شخصيت ها ، طنز شيرين و بدور از اغراق ومهمتر ازهمه نزديكي آنها با عامه مردم سبب شده تا اين چهار شخصيت  پس از كلاه قرمزي و پسر خاله ، جذابترين چهره هاي تلويزيوني  پس از انقلاب اسلامي ايران باشند و درصورت استفاده و مديريت درست ازاين پتانسيل ها ، حالا حالاها مي توان روي  جذابيت هاي نقي و خانواده اش حساب كرد. 

شرط دوم موفقيت پايتخت را بايد در توجه سازندگان آن به فرهنگ اقوام مناطق مختلف ايران جستجو كرد. در پايتخت علاوه بر شخصيت هاي اصلي كه بخشي از فرهنگ اقوام شمالي را نمايندگي مي كنند،  به فراخور قصه و ماجراهاي سريال ، شخصيت هاي ديگري به نمايندگي از مناطق ديگر ايران نيز واردمي شوند كه  علاوه بر نمايش رنگين كمان زيباي فرهنگ وخورده فرهنگ هاي اقوام مختلف ايراني ، وحدت درعين كثرت اين اقوام در جغرافيايي به نام ايران زمين و زير پرچمي  بانشان دين مبين اسلام  را به منحصه ظهور مي گذارد. 

دراين سريال همچنين تلاش شده تا برروي ويژگي هاي مثبت و سازنده فرهنگ هاي مختلف تاكيد شود و ارزش هايي همچون روحيه پهلواني و مروت ، نوع دوستي ، خانواده محوري و دفاع از ارزش ها و كيان قومي و ملي و اخلاق محوري برجسته شود. 

اين مسئله باعث شده تا نمايش شيريني هاو جذابيت هاي لهجه اي و ويژگي هاي قومي شخصيت هاي سريال نه تنها رنگ وبوي تمسخر و استهزا به خود نگيرد بلكه زيبايي هاي تنوع اقوام در ايران را نيز به نمايش بگذارد. 

شرط سوم موفقيت سريال پايتخت را مي توان در بازي بازيگران اين سريال جستجو كرد. بازي روان و بدوراز اغراق هاي معمول بيش از پيش  سريال پايتخت را به زندگي واقعي مردم نزديك كرد. در واقع آنچه در سريال پايتخت ديده مي شود بازي نيست  بلكه زندگي بازيگران باشخصيت هاست و اين زندگي ،اوج هنر بازيگران سريال رانشان مي مي دهد.

شرط چهارم موفقيت پايتخت 3 كارگرداني سيروس مقدم است. مقدم كه چنديست با استفاده از تجهيزات جديد تصويربرداري تحولي در سريال سازي سيما ايجادكرده ،در پايتخت 3 اوج هنر و پختگي خود را به نمايش مي گذارد تا ضمن حفظ حالت مستند گونه كار،مخاطبان را در جريان جزئي ترين اتفاقات و مسائل سريال قراردهدو انها را به ديدن نماهايي تازه و بكر مهمان كند.
 
ميزانسن هاي حساب شده ، دكوپاژ دقيق و صد البته هماهنگ يا فضاي كلي اثر ، باعث شده تا مخاطب  سريال پايتخت سه، باروايت روان و دقيق قصه روبرو باشد و هيچ مانعي براي تعقيب داستان ، همذات پنداري با شخصيت هاي  وبالاخره لذت بردن از اثر ،برسرراه خود نداشته باشد.
 
شرط ديگري كه باعث شده تا سريال پايتخت 3 باور غلط موفق نبودن ادامه سازي در تلويزيون ايران را نقش برآب كند،در تصويربرداري سريال نهفته است. 

بي شك بخش اعظمي از موفقيت كارگرداني روان سريال و همچنين بازي نزديك به واقعيت بازيگران آن ، مرهون  شيوه كاملا حرفه اي و جذاب امير معقولي در ثبت و ضبط نماهاي سريال است كه پس از سال ها سريال سازي در تلويزيون نشان داد جور ديگري هم مي شود ديد ودر كليشه اي ترين سكانس ها هم مي توان با خلاقيت و نوآوري نماهايي متفاوت و غير كليشه اي گرفت. 

اين هنرمندي وقتي بيشتر خود را نشان مي دهد كه بدانيم بخش اعظم سريال پايتخت سه در فضاهاي خارجي و در لوكيشن هاي متعدد مي گذردو تصوير بردار سريال بايد در فرصتي اندك زاويه هاي مناسب  را يافته ومقدمات ثبت اين نماهارا فراهم مي كرده است تا علاوه بر ثبت نماهاي جذاب ، نقص هايي نظير نور پردازي اشتباه ، حركت غلط دوربين ونماهاي بي كاركرد هم  دراثر ديده نشود. 

اما شرط آخر موفقيت سريال پايتخت سه  را مي توان درنزديكي اتفاقات و ماجراهاي سريال با زندگي عامه مردم ايران سراغ گرفت .

در اين سريال اتفاقات عجيب و غريب نيستند، همگي ماجراهايي هستند كه ممكن است براي همه ما رخ داده باشند،ساده و صميمي ، بي پيرايه و بدور از طرح و توطئه هاي غيرمعقول . آدم ها عجيب و غريب و كپي از شخصيت هاي سريال هاي خارجي نيستندو نظيرشان را همه ما در دوربرمان ديده ايم . رفتار شخصيت ها هم كاملا ايراني و الگو برداري شده ازرفتارعامه مردم ايران است. در اين سريال توكل به خدا ، باور ديني ، اعتقاد به آداب و رسوم قومي و ملي و...جايگزين جذابيت هاي همچون  ، طرح و توطئه ، بحران ، كشمش هاي غير منطقي شده اند و به جرات مي توان گفت اين الگوي  سريال سازي يك الگوي كاملا ايراني است كه نظيرش را در هيچ جاي ديگري نمي توان سراغ گرفت و نبايدهم سراغ گرفت.


یادداشت از: الهه علیزاده/

انتهای پیام/ اس